جنگ ترکیبی: (Hybrid Warfare)

بسم‌الله الرحمن اللرحیم

جنگ ترکیبی: (Hybrid Warfare)

مقدمه:

     جنگ واژه‌ای است که قدمت آن را بایستی به تاریخ پیدایش انسان در ذات تنازع بقا جستجو کرد، جنگ پدیده‌ایست که چهره زشت بشر را در زندگی پیچیدۀ اجتماع در اشکال و متناسب با پیشرفت اندیشه‌ای و تکنولوژیکی نشان داده است و اگر در قرن بیست‌ویکم با عنوان پرطمطراق جدیدی چون «جنگ ترکیبی» مواجه هستیم بایستی متوجه باشیم که انسان در پیچیدگی وارد مرحله‌ی جدیدی شده و جنگ آن را به‌تصویر کشیده است. مطلب پیش‌رو حاصل مطالعه و برداشتی آزاد از تعداد چهار جلد کتاب با همین عنوان که به همت انتشارات «هوشمند» ترجمه و در سال ۱۴۰۲با مقدمه آقای دکتر محسن ثروتی منتشر شده است.

     این کتاب‌ها «جنگ ترکیبی» را در ۲۶۴عنوان و در ۲۴فصل، در ابعاد و زوایای مختلف به بحث گذاشته‌اند. نظر به دیدگاهی که نسبت به مسائل نظامی  دارم، یاداشت‌هایم را ابتدا به تعداد ۸۳محور در ۲۲عنوان آنالیز کردم و در انتها، عناوین مورد بحث برای رسانیدن مفهوم اصلی در ۴عنوان نهایی شده‌اند، این عناوین عبارتند از:

                الف) جنگ و جنگ ترکیبی (Hybrid Warfare)،

                ب) راهبرد،

                پ) دکترین،

                ت) اطلاعات،

                ث) عناصر غیر نظامی،

                ج) ویژگی‌ها.

چکیده:

     جنگ ترکیبی از واژه‌گان پرکاربرد نظامی – سیاسی در جهان کنونی است. این نوع جنگ اصالتی دارد از جنس ترکیب نسل‌های پنجگانه جنگ و عمدتاً آن را روش ضعفا در مقابله با طرف قدرتمند جنگ ذکر می‌کنند. لیکن، دکترین جمهوری خلق چین در ۲۰۰۳، تأمل ستاد ارتش روسیه و خصوصاً رئیس آن (گراسیموف) در دکترین «اسب تروا»ی  ارتش آمریکا و تولد  ناقص آن در مقاله ۲۰۱۳ گراسیموف و عملیاتی شدن آن در تسخیر شبه‌جزیره کریمه و آغاز منازعات و نهایتاً جنگ تمام عیار اوکراین و ورود «ناتو» و آمریکا در جنگ، فهم جنگ ترکیبی را وارد مرحله‌ی جدیدی کرده است. آثاری که نویسنده این سطور به آن پرداخته و با تلخیصی از جنس دو اثر انتهایی خودش به‌عناوین «دکترین جنگ اطلاعات» و «جنگ و تنگناهای راهبردی»، فهم محیطی در شناخت مسئله را باعث خواهد شد.

واژگان کلیدی:

     جنگ، جنگ ترکیبی، گراسیموف، فرانک هافمن، اسب تروا، آمریکا، تهدیدات ترکیبی، تحولات نظامی، راهبرد، پوتین، اوکراین، خاورمیانه، دکترین، اطلاعات، فناوری شالوده شکن، غیرنظامی، سیاست، رامسفلد، بایدن، صفراف.

 

جنگ ترکیبی:

  مفهوم سه جنگ، اولین بار در بازنگری مقررات کاری سیاسی ارتش ملی جمهوری خلق چین در سال ۲۰۰۳ رسمیت یافت:

جنگ روانی؛ با تأثیرگذاری بر روان‌شناسی و رفتار اهداف از طریق توزیع اطلاعات خاص، به  اهداف سیاسی و نظامی دست می‌یابد، می‌تواند شامل پخش رادیو تلویزیون و فرد به فرد و همچنین استفاده از تجهیزات تخصصی باشد. روش‌های جنگ روانی شامل بازدارندگی، اجبار، فریب، تخریب، اغوا، رشوه و ایجاد سردرگمی است.

جنگ افکار عمومی؛ عملیاتی برای تأثیرگذاری بر پشتیبانی داخلی و بین‌المللی با استفاده از اطلاعات گزینشی ارائه شده از طریق رسانه‌های مختلف تعریف می‌شود. دستیابی به هماهنگی اجتماعی بر اساس طرز فکر چینی، تفاوت‌های زیادی با نظام لیبرال دموکرات دارد. برای مثال، ارزش‌های برابری، شفافیت و آزادی بیان با ارزش‌های کنترل اجتماعی شدید جایگزین می‌شوند. چین به‌جای اینکه به رسانه‌ها اجازه دهد نارسایی‌های نظم اجتماعی را مشخص کنند و نقش «دیده‌بان» را بر عهده بگیرند آن‌ها را ابزاری برای نفوذ، کنترل و جمع‌آوری اطلاعات می‌داند.

جنگ قانونی؛ جنگ قانونی به‌جای تلقی قانون به منزله روشی برای نظم‌دهی منطقی، به‌دنبال راه‌هایی برای استفاده از مزیت قانونی جهت تأثیرگذاری بر اهداف، با ارائۀ تأثیرات شکست، بازدارندگی یا دفاع از طریق ابزارهای قانونی، از جمله از طریق داوری ملی یا بین‌المللی. (جئورجیوس و دیگران،۶۷،۶۸،۶۹: ۱۴۰۲)

     فرانک هافمن (Frank Hoffman) که اغلب از او به پدر مفهوم جنگ ترکیبی یاد می‌شود. (همان،ص۳۱) با این همه از؛ «رئیس ستاد ارتش روسیه، والری گراسیموف، به‌عنوان پدر معنوی مفهوم جنگ ترکیبی شناخته می‌شود.  او در سال ۲۰۱۳ خاطرنشان داد که قیام‌ها و درگیری‌های داخلی جرقه اولیه جنگ‌های ترکیبی محسوب می‌شود. این شیوه جنگیدن با طیفی گسترده از اقدامات نظامی، شبه‌نظامی و اقتصادی و نیز بهره‎برداری آفندی از فناوری اطلاعات توصیف می‌شود. (تیل،۱۳: ۱۴۰۲و هیباک،۷۰: ۱۴۰۲) جنگ ترکیبی که روسیه برای تصرف کریمه و بخش شرقی اوکراین به کار گرفت، مجموعه‌ای از غافلگیری‌ها را شامل می‌شود، مانند ازکار انداختن قدرت تصمیم‌گیری از طریق فریب، ایجاد بی‌ثباتی در جوامع قومیتی، ممانعت از دسترسی به این منطقه و تشدید تنش‌ها با استفاده از نیروهای ویژه و نیروهای متعارف (تیل،۲۶۹: ۱۴۰۲)

     اصطلاحات تهدیدات ترکیبی و جنگ ترکیبی در عرصه سیاسی نیز کاربرد دارد. به‌کارگیری این دو اصطلاح هم‌زمان با الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ آغاز شد. استفاده سیاسی از تهدیدات ترکیبی به دخالت و دست‌کاری ناخواسته از طریق ابزارهای مختلف اشاره دارد؛ انتشار اطلاعات دروغ / نادرست، بیان روایت‌های تاریخی قومی (اما نادرست یا فقط تا حدی صحیح) مداخله درا نتخابات، حملات سایبری و اهرم اقتصادی، فقط چند نمونه از این دست است. (جئورجیوس و دیگران،۳۳: ۱۴۰۲) با توجه به تداخل مفهومی موجود  میان دو مفهوم جنگ ترکیبی و نبرد سیاسی، این دو مفهوم متفاوت هستند، اول، اهداف آن‌ها متفاوت بود: تصور می‌شد که جنگ ترکیبی راهی است که بازیگران ضعیف‌تر به‌طور مؤثری با دشمنان قوی‌تر در جنگ استفاده می‌کنند،  به‌عنوان روشی که یک دولت می‌تواند بر دیگری در زمان صلح تأثیر بگذارد یا براندازی کند. علاوه بر  این، در حالی که جنگ هیبریدی یا ترکیبی از روش‌های سیاسی متمایز می‌شود، جنگ سیاسی نه با ابزار‌های غیر نظامی یا روش‌های غیر خشونت آمیز، بلکه با اصل محدود کننده آن که اقدامات از آستانه جنگ تجاوز نکند،  مشخص می‌شود. (هیباک و دیگران،۹۰: ۱۴۰۲) بر همین اساس:

  • جنگ ترکیبی برای بهره‌برداری از آسیب‌پذیری‌های ملی در طیف سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی، اطلاعاتی و زیرساختی طراحی شده است،
  • جنگ ترکیبی از ابزارهای هماهنگ نظامی، سیاسی، اقتصادی، غیر نظامی و اطلاعاتی استفاده می‌کند که بسیار فراتر از قلم‌رو نظامی است،
  • جنگ ترکیبی هماهنگ و سیستماتیک است، پاسخ نیز باید اینچنین باشد،
  • تهدیدات ترکیبی یک موضوع بین‌المللی است، پاسخ باید به آن این‌گونه باشد. (هیباک و دیگران،۵۷: ۱۴۰۲)

     ارزیابی پایه نشان داد که جنگ هیبریدی به‌خوبی با تفکر سنتی مرحله حمله مطابقت ندارد. لزوماً به‌صورت مقطعی از طریق مراحل پلکانی به سمت یک حالت نهایی تعریف شده استراتژیک تکامل نمی‌یابد. به‌جای عملیات در فازهای گوناگون، یک حمله جنگ ترکیبی هم‌زمان تکامل می‌یابد و تشدید تنش‌زدایی در سطح تاکتیکی و عملیاتی در سراسر محور عمودی و افقی، با بهره‌برداری انعطاف‌پذیر و بهره‌برداری از تأثیرات در زمان وقوع صورت می‌گیرد. به این ترتیب، درک یک حمله جنک ترکیبی و نحوه پاسخ به آن مستلزم نظارت تقریباً سریع بر آسیب‌پذیری‌ها، قابلیت‌ها و اقدامات یک عمل کننده جنگ ترکیبی و اثرات احتمالی حملات علیه سیستم است (هیباک و دیگران،۵۱: ۱۴۰۲) به همین خاطر؛ «جنگ ترکیبی نوعی پدیده قدیمی است که امروزه به‌طور قابل توجهی با پیشرفت‌های فناوری نوین تقویت شده است. فناوری‌های نوین با پتانسیل شالوده شکن خود، تأثیری شتاب دهنده بر ابزارها، روش‌ها، تاکتیک‌ها و راهبردهای ترکیبی دارند. (تیل،۱۹: ۱۴۰۲)

 

     جنگ ترکیبی نشان دهنده «لبه سخت» طیف تشدید کننده فعالیت مربوط به تهدیدات ترکیبی است. اصولاً جنگ ترکیبی آمیزه‌ای از عملیات نظامی پنهان و آشکار، هم‌راه با اقدامات سیاسی و اقتصادی، براندازی، عملیات اطلاعاتی، دروغ پراکنی و تبلیغات سیاسی، اخبار جعلی، استقرار پنهان یا آشکار نیروهای ویژه و هم‌چنین کمک‌های نظامی یا اقدام نظامی آشکار از جمله حملات سایبری در قابل بخشی از کل هماهنگ‌سازی است. (جئورجیوس و دیگران،۱۲۲: ۱۴۰۲) به همین خاطر؛ «جنگ ترکیبی در پیوستار رقابت و درگیری، بین بازیگران حاضر در صحنه بین‌الملل صورت می‌گیرد. (همان،ص۲۶)

     جنگ ترکیبی احتمالاٌ از تلفیق خلاقانه نسل اول تا پنجم تحولات در امور  نظامی برای دنبال کردن اهداف خود استفاده خواهد کرد. (تیل،۱۴۷: ۱۴۰۲) نگاهی به تحولات نسلی جنگ راهگشا خواهد بود:

  • نسل اول: تحولات در امور نظامی (خودروهای زرهی) در نیمه دوم جنگ جهانی اول،
  • نسل دوم: تحولات در امور نظامی (جنک تحولی) در خلال دهه۱۹۳۰ بین چین و ژاپن معروف به جنگ شورشی،
  • نسل سوم: تحولات در امور نظامی (سلاح‌های هسته‌ای) پیدایش جنگ سرد،
  • نسل چهارم: تحولات در امور نظامی (جنگ شبکه محور/دقیق) فناوری رباتیک، در جنگ ۱۹۹۱،
  • نسل پنجم: تحولات در امور نظامی (در حال ظهور) تراشه‌ها و هوش مصنوعی. (همان، ص۱۴۱)

     برای فهم این نوع از جنگ کشورها با توجه به موقعیتی که در آن قرار گرفته‌اند ناچار به تطبیق مفاهیم دارند، به‌همین خاطر مطالعه مورد می‌تواند راهگشا باشد، برای مثال؛ در «تشخیص (تعیین و حفظ آگاهی وضعیتی در جنگ ترکیبی)، پایش: ناشناخته‌های شناخته (در کشف الگو مربوط به کشور فنلاند و نگاشت نفوذ مربوط به بریتانیا)، کشف: ناشناخته‌های ناشناخته (در گشودن دریچه دیافراگم توسط کشور اتریش و کشف شاخص‌های تغییر به چپ مربوط به ایالات متحده). (ماناهن،۴۲: ۱۴۰۲)

     برای رسیدن به چنین سطحی از دانش جنگ ترکیبی، «مدل مفهومی پیشنهادی، روایتی را با بازنمایی تصویری مربوطه به نمایش می‌گذارد که در آن، مفاهیم و عوامل اصلی و مهم‌تر از آن، روابط بین آن‌ها به تصویر کشیده می‌شود. به‌طور خاص، چارچوب تحلیلی این مدل مفهومی پیرامون چهار رکن اصلی توسعه یافته است که عبارتند از: بازیگران (و اهداف راهبردهای آن)، حوزه‌ها، ابزارها و مراحل. (تیل،۱۷: ۱۴۰۲)

راهبرد در جنگ ترکیبی:

     راهبرد حکایت از برنامه‌های منسجم و در عین حال منعطف از انعکاس زمانه و عصری است که تحولات و پیچیدگی‌ها را نشان‌گر است و به همین خاطر راهبردی که جنگ ترکیبی یا هیبریدی را بیان کند پیچیدگی خاص خودش را دارد، شناخت چنین راهبردی در آغاز این بحث ضروری است.

     «جنگ ترکیبی، استفاده هم‌زمان از ابزارهای متعدد قدرت متناسب با آسیب‌پذیری‌های خاص در طیف کامل کارکردهای اجتمای برای دستیابی به تأثیرات هم‌افزا است. (شان ماناهن و دیگران،ص۱۱۳،۱۱۲) [به همین خاطر] ایده ترکیبی یا همان ترکیب ابزارهای جدید و قدیمی به شیوه‌ای خلاقانه، به تاکتیکی جذاب برای کسانی تبدیل می‌شود که توانایی یا فرصت‌هایی برای پیشبرد منافع راهبردی خود دارند. (جئورجیوس و دیگران،ص۴۹) [فلذا]؛ از آنجا که جهان پیچیده‌تر و مرتبط‌تر شده است، تحلیل، از قدرت مبتنی بر منابع (قدرت سخت نظام اقتصادی و نیروهای نظامی) به سمت قدرت ارتباطی حرکت کرده است.  قدرت ارتباطی به قدرت تغییر باورها، نگرش‌ها، ترجیحات، عقاید، انتظارات، عواطف یا تمایلات دیگران برای عمل اشاره دارد. این بدان معناست که تأثیرگذاری بر امور بین‌الملل پیچیده‌تر و چند بعدی‌تر شده است، نه اینکه صرفاً مبتنی بر قدرت مادی باشد. (همان، ص۴۸)

     راهبرد نیازمند فراهم سازی امکان حمایت بهینه از تصمیم‌گیرندگان سیاسی،  غیرنظامی و نظامی در حفاظت از مراکز ثقل سیاسی، نظامی، اقتصادی،  اجتماعی، زیرساخت‌های اطلاعاتی و در  تأثیرگذاری یا در صورت لزوم، از کار انداختن مراکز ثقل بازیگران متخاصم است. (تیل،ص۳۰۴) برای این مهم؛ «اگر تشکیلات سازمانی مناسب از قبل وجود داشته باشد، دستیابی به رویکردی راهبردی برای مقابله با جنگ ترکیبی -از جمله در بحران – آسان‌تر خواهد بود. (شان ماناهن،ص۸۰) و با وجود سازمانی آماده و حرفه‌ای است که؛ «طراحی و پیاده‌سازی راهبرد بر اساس سه مؤلفۀ کشف، بازدارندگی و پاسخ [خواهد بود]:

تشخیص: پایش «ناشناخته‌های شناخته» از طریق نشانگرها و هشدارها و کشف «ناشناخته‌های ناشناخته» از طریق تشخیص و پیش‌بینی الگو، نیازمند به‌هنگام رسانی اطلاعات هشدار دهنده است،

بازداشتن: مستلزم ایجاد بازدارندگی سنتی برای پیگیری اقدامات معتبر از طریق تشدید افقی و خلاقانۀ تنش‌ها،

پاسخ: از شناسایی آسیب‌پذیری‌های بالقوه که نیازمند فعالیت‌های مناسب برای ایجاد تاب‌آوری هستند تا اقدامات تنبیهی اتخاذ شده در پاسخ به حمله ترکیبی. (همان، ص۱۴)

     در صورتی که نیاز به پاسخ ضروری باشد بایستی راهبرد دارای جدول زمانی سه مرحله‌ای مختلف باشد و «عبارتند از؛ زمینه‌سازی، بی‌ثبات‌سازی و توسل به زور. تمام این مراحل دارای مؤلفه‌های روانی نیرومندی هستند. (جئورجیوس و دیگران، ص۱۰۶) و در صورتی‌که نیاز به بازداشتن در اولویت باشد تابع «اصول اولیه بازدارندگی [است و عبارتند از]: اعتبار، قابلیت، ارتباط:

اعتبار: اراده برای انجام اقداماتی است که هزینه‌هایی را بر دشمن تحمیل کند،

قابلیت: توانایی با ظرفیت فنی برای انجام اقداماتی است که هزینه‌هایی را بر دشمن تحمیل می‌کند،

ارتباط: فهم و ادراک دو طرفه است که محاسبات هزینه و فایده را به هر دو طرف اطلاع می‌دهد. (شان ماناهن، ص۵۰)

     با توجه به اصول سه‌گانه‌ای که ذکر آن رفت، نظریه بازدارندگی مُدرن زاده شده که؛ «شامل به اصطلاح» «موج چهارم» نظریه بازدارندگی است:

الف) نظریه بازدارندگی موج چهارم؛ نخست تغییر توجه از بازدارندگی متقابل نسبتاً متقارن بازیگران دولتی به سمت بازدارندگی تهدیدهای «نامتقارن» از جانب بازیگران غیردولتی و شبه دولتی. دوم، به رسمیت شناختن مفهوم گسترده‌تری از بازدارندگی که فراتر از ابزارهای نظامی است.

ب) حیطه بازدارندگی سایبری؛ شامل استفاده از ابزارهای فناوری غیرنظامی برای دستیابی به نفوذ و تهدید به آسیب است. چالش‌های اساسی عبارتند از: دشواری نسبت دادن، نبود تقارن، روان‌شناسی، آسیب‌پذیری، آستانه‌های پاسخ مبهم و محاسبه تلاقی جویانه نامشخص. (همان، صص۲۵،۵۲،۵۰)

     در همین سیاق است که هر راهبردی در تمامی سطوح و تحولات یک هدف تغییرناپذیری به‌نام نفوذ دارد که به نظر «اسمولیان» چهار سطح را شناسایی می‌کند؛ دست‌کاری مستقیم هدف، دست‌کاری روابط درون یک گروه اجتماعی، دست‌کاری مقیاس، نظم و اهمیت اطلاعات یا رویدادهای خاص و دست‌کاری ضمیر ناخودآگاه هدف. (جئورجیوس و دیگران، ص۶۲)

     نظر به آن‌چه آورده شد، کمک‌کاری است در فلسفه تدوین و عملیاتی سازی راهبردهای شرقی (چینی و روسی) و تفاوت آن با آن‌چه در غرب اتفاق می‌افتد؛ «مسیر جدید چین پس از جنگ سرد که ترکیبی از نظام تک حزبی با نظام اقتصادی سرمایه‌داری بود، برای مدت طولانی مثبت تلقی می‌شد. بنابراین، امروزه رقابتی بین نظام اقتصادی در کار نیست، بلکه رقابت بین نظام‌های دولتی و نظام‌های اقتصادی مشابه وجود دارد. به سخن دیگر، ما از نظام دولتی دموکراتیک در مقابل نظام دولتی استبدادی صحبت می‌کنیم. این به معنای ارزیابی مجدد اتحادها و مشارکت‌های موجود است. (همان، ص۴۸) در همین نگاه قابل تأمل خواهد بود که؛ «در حالی که چینی‌ها تأکید زیادی بر راهبرد دارند، غرب بیشتر بر توانمندی‌های نظامی متکی است. (تیل،ص۱۱۸) [به نظر اسمیت و فورسبرگ] همه سیاست‌ها، راهبردها و تاکتیک‌ها عمدتاً رویکردی از بالا به پایین دارند، بنابراین، وقتی صحبت از کشورهایی مانند روسیه و چین به میان می‌آید، نمی‌توانیم دربارۀ قدرت نرم صحبت کنیم- بلکه بیشتر صحبت بر سر کشورداری فرهنگی، یعنی رویکردی از بالا به پایین است. (جئورجیوس و دیگران، ص۱۱۵)

     درک پوتین از راهبرد، بیشتر نظامی و عملیاتی است؛ به ویژه آمادگی دارد راهبرد را به دیده چیزی بنگرد که واکنشی نیست، بلکه کنشگرانه است و باید یک دولت ابتکار عمل را به دست گیرد و از آسیب‌پذیری‌های دیگران بهره‌برداری کند. به عبارت دیگر، پوتین راهبرد را نه یک سیاست‌مدار غربی، بلکه یک سرباز می‌داند. (استراچان،۲۰۱۶) به همین خاطر؛ «رها کردن رشته‌ امور مستقل از کنترل دولت و سپس کنار هم جمع کردن آن در واقع می‌تواند از ویژگی‌های ذاتی راهبرد در روسیه تلقی شود. (جئورجیوس و دیگران،ص۵۹) تبیین مجموعه‌ای از ارزش‌ها و ایده‌های مشخص است که در مواجهه با چالش‌های غرب (اقتصادی و فناوری) محتاطانه عمل می‌کند، زیرا افراد (جمعیت) توده‌ای منسجم با ذهنیت مشترک و  چشم‌انداز توسعه آینده خواهند بود (لپسکی،۲۰۱۵) به‌نظر او این ایده از طریق تربیت میهن پرستانه می‌تواند به راحتی فراتر از مرزهای روسیه گسترش یابد و چیزهایی را در بر بگیرد که قبلاً به امپراتوری روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی تعلق داشت. (همان،ص۶۰) در همین  راهبرد است که؛ «استفاده فدراسیون روسیه از گروه ملی‌گرای طرفدار این کشور موسوم به «گردان‌های شب» (Night wolves mc) در مرحله نخست الحاق کریمه در فوریه ۲۰۱۴، نمونه‌ای از این دست است. شعبه گردان‌های شب به‌نام «سواستوپول» (Sevasto Pol) برای جمع‌آوری اطلاعات،  نشر تبلیغات و سازماندهی اعتراضات پیش از الحاق استفاده شد. (همان،ص۷۲)

دکترین در جنگ ترکیبی:

     ریشۀ شناختی واژۀ دکترین در کلمه لاتین doctrina  به‌معنای «آموزش» است. اولین کشوری که بعد از شکست در یکی از جنگ‌ها به موضوع علت و عامل شکست فکر کرد و به‌طور سیستماتیک و علنی در مورد آن‌چه اشتباه رُخ داده بود اندیشید، فرانسه بود و پس از شکست در جنگ علیه پروس در ۱۸۷۰-۱۸۷۱ شروع به بررسی کامل همه جوانب امر نمود. (هیباک، ص۱۵) لیکن، «برجسته‌ترین نتیجه‌ای که طی سالیان متمادی تلاش در حوزه تدوین و تشریح دکترین به‌دست آمد، تأسیس فرماندهی آموزش و دکترین ارتش ایالات متحده (TRA DOC) در ژوئیه ۱۹۷۳ بود (همان،ص۱۶)

     دکترین وسیله‌ای است که می‌گوید چگونه برای پیروزی بجنگیم، آن باید شامل سه عنصر باشد: نظریه، فرهنگ و اقتدار،

نظریه: «چه چیزی مؤثر است» و «چه چیزی منجر به پیروزی می‌شود». جنگ مانند ورزش است، «در ورزش آن‌چه درست است قدرتمند است از آن‌چه شما باور دارید، زیرا آن‌چه درست است به شما برتری می‌دهد.»

فرهنگ: همه چیز بستگی به انتظارات مخاطب دارد، یعنی فرهنگ استراتژیک آن‌ها. دکترین باید به گفتمان نظامی کنونی گره بخورد، وگرنه به محدود شدن در قفسه کتاب یا صفحه وب منجر خواهد شد. آموزه‌هایی که فرهنگ و ذهنیت خواننده را در نظر نمی‌گیرند بر گوش‌ها اثر نمی‌گذارند.

اقتدار: دکترین به نوعی از استحکام متنی و اقتدار رسمی نیاز دارد، یک دکترین نسبتاً خوب که همه می‌دانند و به آن احترام می‌گذارند بسیار بهتر از یک دکترین کامل است که هیچ‌کس نمی‌داند یا به آن توجه نمی‌کند. (همان، صص۱۸،۱۷)

     یک دکترین قابل اجرا، همکاری و کار گروهی را در میان تعداد زیادی از افرادی که یکدیگر را نمی‌شناسند یا به یک زبان صحبت می‌کنند، ممکن می‌سازد. دکترین آهنگ مدونی برای تصمیم‌گیری جمعی و هم‌زمان است. (همان،ص۲۶) [به همین توجیه] دکترین نیازی به افراد برجسته‌ای ندارد که به آن‌ها نحوه نوشتن را  آموزش دهند. چیزی که آن‌ها نیاز دارند، شخصی با اختیار کافی برای اشاره به مسیری درست است که باید طی کنند. (همان،ص۲۵)

     دکترین «شکل دادن به فضای نبرد در حال گسترش بر اساس نیازهای خود و سلب این توانایی از دشمن (تیل، ص۲۴۲) [با] استفاده از پتانسیل قابل توجه دارایی‌های فضایی برای تقویت رکن فرماندهی، کنترل، ارتباطات، رایانه و اطلاعات نیز باید در اولویت قرار گیرد تا آگاهی وضعیتی فضایی، زمان‌بندی، ناوبری و رصد زمین را شامل شده و به تبع آن، بُرد، تحرک و دقت فراهم شود. بکارگیری هوش مصنوعی و کلان داده‌ها به شما اجازه می‌دهد تا از حجمی عظیم از داده‌ها منتقل شده با ماهواره‌ها استفاده کنید تا سطحی از اطلاعات قابل استفاده فراهم شود که قبلاً دست نیافتنی بوده است. (تیل،ص۲۹۱) [و به این طریق]  دشمن را بدون حمله به منابع قدرت و نظم جامعه او، از آزادی عمل فیزیکی و اخلاقی‌اش محروم کنیم. (همان، ص۲۴۵)

     در جنگ ترکیبی هم‌افزایی لازم تنها با استفاده از شبکه شبیه‌سازی جامع، یعنی ایجاد نوعی اتحادیه – ترکیبی تعاملی از شبکه شبیه‌سازی‌ها – به‌دست می‌آید. چنین سیستم‌های کل‌نگر، تهدید ترکیبی متصور فعلی و آینده را نشان خواهند داد و شبیه‌سازی‌های مختلف را قادر می‌سازند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند (همان، ص۲۷۱) تحول درامور نظامی در چارچوب جنگ ترکیبی (نسل پنجم) در حال توسعه است. نسل پنجم تحول در امور نظامی می‌تواند چهار جزء اصلی داشته باشد: اطلاعات، مراقبت، هدف یابی و شناسایی؛ فرماندهی و کنترل؛ ارتباطات، رایانه‌ها؛ جنگ اطلاعات؛ و لجستیک یکپارچه. (همان، ص۳۰۲)

     تفاوت بنیادین نگاه شرقی (روسی و چینی) به مسئله در «دکترین گراسیموف در حوزه جنگ هیبریدی تدوین کرد، اما در واقعیت امر، دکترین فوق نه متعلق به روس‌ها و نه یک دکترین کامل، بلکه این اصطلاح توسط محقق بریتانیایی مارک گالئونی در سال ۲۰۱۴ برای شرح تعریف گراسیموف از جنگ سیاسی غرب، که او آن را «جنگ ترکیبی» نامید، ابداع کرد. (هیباک و دیگران، ص۸۹) روسیه آن‌چه را که از ترفندهای جنگ هیبریدی آمریکا [اسب تروا] آموخته بود برای بازیابی کریمه، حمایت از نیروهای شرقی اوکراین و ایجاد مشکل برای آمریکا و متحدانش در پاسخ‌گویی مؤثر به موقع به کار گرفت. (همان، ص۱۰۴) آسیب‌پذیری‌های ناشی از اقدامات روسیه:

  • قراردادهای تجاری و ترانزیت گاز روسیه و اوکراین،
  • ساختار وام روسیه به اوکراین،
  • وابستگی بالای اوکراین به گاز روسیه. (همان، ص۴۶)

     تبیین انتهایی این بخش در جنگ ترکیبی خاصه مقابله با آن‌چه مورد بحث است در سه محور اساسی قابل تأمل خواهد بود:

محور اول: [کنترل بازتابی]، ام.دی آیوانف، کنترل بازتابی موفق را نقطه اوج عملیات اطلاعاتی می‌داند. شامل موارد زیر است:

فشار بر رهبری (نمایش قدرت نظامی، تحریم، اولتیماتوم، تحریکات، اطلاعات نظامی، افزایش آمادگی دفاعی و…)

آگاهی وضعیتی گیج کننده دشمن از طریق اطلاعات جعلی (تظاهر به قوی بود به هنگام ضعیف بودن و بالعکس، عملیات پنهان، بلوف، تحریکات در مناطق نامربوط و …)

تأثیرگذاری بر تصمیم‌گیری دشمن  با جعل دکترین و ارائه اطلاعات جعلی و تغییر زمان تصمیم‌گیری از طریق اقدام غافلگیرانه (نظامی) یا ارائه اطلاعات حیاتی که باعث تصمیم‌گیری زود هنگام و غیر مجاز. (جئورجیوس و دیگران،ص۶۳)

روان‌شناسی معکوس: تشویق حریف به انجام دادن کاری که از نظر او برای فرد فریب‌کار زیان بار است. در حالی که  در واقع تصمیمی می‌گیرد که از قبل، فرد فریب‌کار آن را تهیه کرده است. خرگوش به روباه گفت: «هر کاری می‌خواهی با من بکن، فقط مرا در بوته‌های خاردار نینداز.» روباه همین کار را کرد و خرگوش در بوته خاردار نجات یافت. حریف طوری فریب می‌خورد که فکر می‌کند تصمیم با ارادۀ آزاد خودش  گرفته شده است. کنترل بازتابی، نفوذ اطلاعاتی است و به مطالعه آگاهی و اراده انسان نیاز دارد. [در همین دیدگاه] در روسیه ارتش، نخبگان سیاسی و سرویس‌های امنیتی بسیار به‌هم مرتبط هستند. (همان، صص۶۲،۶۰)

محور دوم: زو و فو برای شناسایی و مقابله با هرگونه تهدیدات ترکیبی، همکاری با کشورهای همکار (شرکا) را توصیه کردند.  سیستم هشدار سریع برای تهدیدات جنگ ترکیبی ساخته شود تا اطلاعاتی از وقوع جنگ ترکیبی به‌دست آید.

     از آن‌جایی که دشمنی که جنگ ترکیبی را به‌کار می‌گیرد به‌دنبال ایجاد واگرایی ایدئولوژیک است، اصلی‌ترین ابزار پاسخ این است که برای کشور سامانه‌ای متشکل از ایدئولوژی و ارزش‌های اصلی، ترویج میهن‌پرستی، و تقویت اراده مردم فعال‌سازی شود، زیرا مردم، از این طریق ثبات نظام‌های ملی و اجتماعی و هم‌چنین آگاهی عمومی خود را حفظ می‌کنند. ظاهراً پوتین در سال ۲۰۲۰ اعلام کرد که میهن‌پرستی «تنها ایدئولوژی ممکن جامعه مدرن است. (هیباک و دیگران،صص۱۰۶،۱۰۵) مقابل با تهدیدات ترکیبی به طیفی وسیع از قابلیت‌های فراتر از توانمندی‌های نیروهای مسلح نیاز دارد (تیل، ص۲۴۴)، [این مهم] مستلزم ارزیابی دقیق عمل‌کردهای حیاتی، برقراری ارتباط متقابل عمل‌کردها و آسیب‌پذیری‌ها است. این «نگاه به خود» نیازمند فرآیند دقیق ارزیابی ریسک است که به آسیب‌پذیری‌های جامعه مدنی و هم‌چنین امورات نظامی یا امنیتی حساس باشد. (هیباک و دیگران، ص۴۰)

محور سوم: مربوط به «بهبود تاب‌آوری و به اشتراک‌گذاری دانش و تخصص [با] مراکز تعالی دانشگاهی و یا بخش خصوصی (هیباک و دیگران، صص۲۴۴،۲۴۳) [است]. از آن‌جایی که هدف جنگ سیاسی قلب و ذهن مردم کشور حریف است، راه‌حل تهدیدات ترکیبی مانند اطلاعات نادرست روشنگری و هم‌راهی با مردم است. مانند مردمی که در برابر ویروس تلقیح شده‌اند، مردمی آگاه و باسواد که می‌توانند آزادانه درباره هر ایده‌ای بحث کنند، اطلاعات نادرست را به بهترین نحو شکست خواهند داد. اما این اطلاعات نادرست نیست که پکن از آن می‌ترسد، پکن از حقیقت می‌ترسد، به همین دلیل است که مجموعه‌ای از ایده‌ها را در نظر نخواهد گرفت. در نتیجه، با استراتژی نه‌چندان کارآمدی تشدید نظارت‌ها و تشدید کنترل بر مردم چین را در دستور کار خود قرار داده است. (هیباک و دیگران، ص۱۰۷)

اطلاعات:

     بخش بزرگ‌تری از تلاش جمع‌آوری اطلاعات و به‌ویژه گران‌ترین مجموعه، به کسب اطلاعات در باره توانمندی‌های نظامی، قابلیت‌ها و فعالیت‌های دشمن و نیروهای بالقوه دشمن اختصاص دارد. (شان ماناهن و دیگران، ص۳۸) با این همه بایستی توجه داشت که؛ «نظامی کردن اطلاعات مسلماً علامت بارز تهدیدهای ترکیبی و راهبردهای غیر خطی است. از نظامی کردن اطلاعات برای تضعیف درک امنیت مردم استفاده می‌شود. این امر از طریق قرار دادن نهادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در مقابل یکدیگر صورت می‌گیرد. هدف از این اقدام بهره‌برداری از سیاست‌های هویتی و تعهدات در نتیجه تقسیم گروه‌های ذی‌نفع و اتحادهای سیاسی، با نفوذ است. سردرگمی و بی‌نظمی وقتی به‌وجود می‌آید که مردم بیشتر احساس ناامنی کنند. (جئورجیوس و دیگران، ص۹۸)

     می‌توان اطلاعات را مطالبه کرد، به‌دست آورد، فشرده‌سازی کرد، با هم ادغام کرد، در دسترس قرار داد و برای اقدامات خود از آن‌ها بهره‌برداری کرد. علاوه بر این، این اطلاعات نسبت به قبل، از کیفیت بهتر و به‌روزتر برخوردار است. این امر، به فرآیندهای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری سرعت می‌بخشد و به اثربخشی عالی در عملیات منجر می‌شود. (تیل،ص۱۳۴) [به همین خاطر] یکی از راه‌های [اثر بخشی] در نظر گرفتن اطلاعات هشدار دهنده برای جنگ ترکیبی، تمایز حملات ترکیبی احتمالی آینده به دو دسته مجزای «ناشناخته‌های شناخته» و «ناشناخته‌های ناشناخته» است. (شان ماناهن ودیگران، ص۳۶) اطلاعات هشدار دهنده به فعالیت‌های اطلاعاتی اشاره دارد که تحولات حساس به زمان را شناسایی و گزارش می‌کنند و درباره اقدامات یا قصد خصمانه هشدار می‌دهند. این اطلاعات به‌طور سنتی بر روش‌های مبتنی بر شاخص‌ها تکیه می‌کند که در آن، شاخص‌های کلیدی در طول زمان شناسایی و پایش می‌شوند تا خط مبنایی از فعالیت‌ها و مجموعه عملیات «عادی» دشمن به‌دست می‌آید.  اطلاعات هشدار دهنده مبتنی بر شاخص، بر تشخیص تغییرات مرتبط، در وضعیت عملیاتی متمرکز است که می‌تواند در باره فعالیت‌های نامطلوب به تحلیلگران اطلاعاتی و تصمیم‌گیرندگان، هشدار (هشدار اولیه) دهد. (همان،ص۳۸)

     نظر به آن‌چه آورده شد می‌توان نگاه غربی – شرقی به مفهوم اطلاعات را و بالندگی آن را به بحث نشست؛ «برخلاف غرب، تحلیل‌ها و اهداف آن‌ها [روسیه و چین] بر درکی گسترده از جنگ اطلاعاتی استوار است. در دکترین آن‌ها، عملیات اطلاعاتی، جنگ الکترونیک و عملیات سایبری از هم جدا نمی‌شود. (تیل،ص۱۸۳) [و در همین نگاه است که به‌نظر اسمولیان]؛ «کنترل بازتابی، نفوذ اطلاعاتی است و به مطالعه آگاهی و اراده انسان نیاز دارد. (جئورجیوس و دیگران،ص۶۲)

اهمیت عناصر غیر نظامی:

     به نظر ویلسون؛ گستره کشورداری فرهنگی ممکن است داخلی، خارجی یا هر دو باشد. در حالت داخلی، کشورداری فرهنگی شامل «استفاده از مضامین فرهنگی و تمدنی در تلاش برای تعریف عناصر اساسی هویت ملی» است، در حالی که در قالب راهبرد سیاست خارجی، تلاش می‌کند «فرهنگ را به مثابه ابزاری برای نمایش تصویری جذاب در خارج از کشور ارتقا دهد. (جئورجیوس ودیگران،ص۹۰) به همین خاطر، «انتظار می‌رود نظام سیاسی، نماینده عوامل فرهنگی، تاریخی، جمعیتی و گاه مذهبی باشد که هویت جامعه را تشکیل می‌دهند. (همان،ص۹۷) با توجه به تداخل مفهومی موجود میان دو مفهوم جنگ ترکیبی و نبرد سیاسی، این دو مفهوم متفاوت هستند؛ اول، اهداف آن‌ها متفاوت بود، تصور می‌شد که جنگ ترکیبی راهی است که بازیگران ضعیف‌تر به‌طور مؤثرتری با دشمنان قوی‌تر در جنگ استفاده می‌کنند، نه به‌عنوان روشی که یک دولت می‌تواند بر دیگران در زمان صلح تأثیر بگذارد یا براندازی کند. علاوه بر این، در حالی که جنگ هیبریدی یا ترکیبی از روش‌های سیاسی متمایز می‌شود، جنگ سیاسی نه با ابزارهای غیر نظامی یا روش‌های غیر خشونت‌آمیز، بلکه با اصل محدود کننده آن که اقدامات از آستانه جنگ تجاوز نکند، مشخص می‌شود. (هیباک ودیگران،ص۹۰) نکته‌ای اساسی که دولت‌های متکی بر مردم را از دولت‌های تمرکزگرا یا استبدادی متمایز می‌کند و آن‌ها را در فرایند تهدیدات و جنگ ترکیبی آسیب‌پذیر می‌سازد، اصولاً:

     «دولت‌های استبدادی نقاط ضعفی دارند که سعی می‌کنند آن‌ها را بپوشانند. یکی از نقاط ضعف اصلی این است که در نظام حکومتی استبدادی، انتقال قدرت باید همیشه در داخل رژیم اتفاق بیفتد و بنابراین، اولین هدف رژیم حفظ قدرت است.

     دخالت مبتنی بر دست‌کاری در حوزه اطلاعات، یکی از دارایی‌های اصلی است، اطلاعات ممکن است باورهای شهروندان را درباره اصول اجتماعی تغییر دهد و آن‌ها را از اقدام جمعی علیه رژیم منصرف کند. (چن و شو،۲۰۱۷) این بدان معناست که کشورهای استبدادی با اطلاعات بازی می‌کنند تا اعتماد سازی به رژیم را نهادینه کنند. علاوه بر این،

     رابطه بین دولت و رسانه‌ها با دولت دموکراتیک کاملاً متفاوت است. در کشورهای اقتدارگرا، رسانه‌ها به ندرت می‌توانند لب به انتقاد از دولت بگشایند، مگر اینکه دولت آن انتقاد را بررسی کرده باشد. انتقاد و نارضایتی اغلب به روش‌های متفاوتی مانند طنز، فکاهه فرهنگی و ایده و رفتار بیان می‌شود.

     یکی دیگر از ویژگی‌های رژیم‌های استبدادی، تلاش برای کنترل جامعه از طریق سپردن قدرت به‌دست «واسطه» است. در اتحاد جماهیر شوروی، پلیس این قدرت را داشت که تقریباً تمام جنبه‌های زندگی روزمره شهروندان شوروی را کنترل کند.

     رژیم‌های استبدادی معمولاً مبتنی بر قاعده و قانون هستند. در این رژیم‌ها نظام حقوقی نه به مثابه حاکمیت قانون، بلکه به منزله ابزار سرکوب و کنترل اجتماعی به کار برده می‌شود. (جئورجیوس ودیگران،صص۵۵،۵۴،۵۳)

    به نظر هربرت‌رونه؛ «برای مهار موفقیت‌آمیز تهاجم ترکیبی باید بیشینه فرهنگی و تاریخی آن‌ها را درک کنیم. از نظر علمی، این به معنای ایجاد دانش و درک از میراث، اهداف، سیاست‌ها و دکترین‌های متنوع و اغلب متناقض بازیگران درگیر به‌منظور دستیابی به برتری تصمیم [در شناخت مرکز ثقل] است. [و در نظر استرنج]؛ مرکز ثقل به‌خودی خود نشان دهنده ویژگی‌ها نیستند. بلکه دارای ویژگی‌های ذاتی یا قابلیت‌های حیاتی هستند که آن‌ها را قادر می‌سازد منابع قدرت باشند. هر مرکز ثقل با قابلیت‌های اصلی پشتیبان، در طول چنین پیوندهایی، آسیب‌پذیری‌های کلیدی وجود خواهد داشت، حمله به این آسیب‌پذیری‌ها، پیوندهای مذکور و در نتیجه مرکز ثقل مربوط را ضعیف می‌کند. (تیل،صص۲۴۷،۲۴۶)

    در بُعد سیاسی و غیر نظامی، رهبران هنوز کنترل فرایند مقابله با رشته عملیات‌های ترکیبی را به‌دست نگرفته‌اند آن‌ها هیچ‌گونه آگاهی وضعیتی چند حوزه‌ای جامع یا ابزارهای مؤثر در مقابله با رشته عملیات‌های ترکیبی در اختیار ندارند، آسیب‌پذیری‌های ملی به‌طور کامل شناسایی نشده‌اند. [به همین خاطر در جنگ ترکیبی] نهادهای خصوصی که به اهداف راهبردی تبدیل شده‌اند، نیاز به حفاظت دارند، [همچنین است] جامعه مدنی باید به حمایت نیروهای مسلح در صورت وقوع بلایای طبیعی یا انسان ساخت متکی باشد. بخش خصوصی باید از تاب‌آوری اقتصاد در برابر حملات ترکیبی مخرب اطمینان حاصل کند. (تیل، صص۲۸۶،۲۸۵،۲۳۹)

ویژگی‌های جنگ ترکیبی:

     ویژگی‌های جنگ ترکیبی، محاسبات بازدارندگی سنتی را پیچیده می‌کند. بنابراین؛ «بازدارندگی ترکیبی» مؤثر مستلزم به‌هنگام رسانی رویکردهای سنتی برای جلوگیری از تهدیدات ترکیبی مدرن است. (شان ماناهن ودیگران،ص۴۹) [به همین خاطر] روحیه و مشروعیت در این فضا می‌تواند به سلاحی قوی تبدیل شود. (تیل،ص۸۰) [فلذا] در مواقع بحران، علم و شواهد قوی باید در کانون تصمیمات باشد که برای حفاظت از زندگی و معیشت شهروندان اتخاذ می‌کنیم. (جئورجیوس ودیگران،ص۱۱) جنگ ترکیبی [با توجه به] چهار پارادایم نظری قابل درک است:

  • مشخصه استراتژی کلان،
  • شکل نامنظم،
  • جنگ اطلاعاتی،
  • حلقه OODA – مشاهده، گرایش، تصمیم، عمل- (هیباک ودیگران،صص۶۶،۷۷)

    جنگ ترکیبی در کلان داده‌ها و هم‌چنین از نظر اشمید دارای ویژگی‌هایی است:

  • حجم، اندازه عظیم داده‌ها که توسط انواع منابع تولید می‌شود،
  • سرعت، تولید سریع داده‌ها با سیستم‌ها و حسگرهای آنلاین،
  • تنوع، انواع مختلف داده‌های ساختار یافته، نیمه‌ساختار یافته یا بدون ساختار،
  • صحت، این داده‌ها عمداً دستکاری شده‌اند یا نه،
  • تجسم، فراهم کردن امکان اتخاذ تصمیمات آگاهانه در محیط کلان داده‌ها/هوش مصنوعی،
  • مرکز ثقل، امری غیر نظامی است،
  • نظم و انسجام دولتی و اجتماعی، اهداف اولیه حمله به‌شمار می‌رود،
  • ترکیب و درهم تنیدگی دسته‌بندی‌ها و ابزارهای مختلف، اشکال جدیدی از جنگ را به‌وجود می‌آورد، ترکیبی بسیار خلاقانه از ابزارهای و روش‌های نامنظم، خرابکارانه و تبلیغاتی با مدیریت درگیری متعارف است،
  • تشخیص تهاجم ترکیبی و اهداف آن، کاری سخت و دشوار است. هدف متجاوز، تضعیف کشور دیگر است. (تیل،صص۲۵۵،۴۷،۴۶)

     تحول و تکامل زندگی انسان و به طبع آن مطالعه نسل‌های اول تا چهارم و تولد جنگ ترکیبی (هیبریدی) ارتباط مستقیم و معناداری با علم و دیجیتالی شدن زندگی بشری دارد؛ «در دیجیتالی شدن، خلق ارزش از فناوری پیروی می‌کند؛ اقتصاد به‌دنبال خلق ارزش است. سیاست که شامل نظام قانونی است، از اقتصاد پیروی می‌کند. صنعت و نیروهای مسلح از همان فناوری‌های موجود بهره‌برداری می‌کنند. (تیل،ص۱۳۱) فناوری‌های اثرگذار در جنگ ترکیبی توسط رالف تیل در ۱۹ فناوری شالوده شکن در کانون توجه قرار داده است  که در قالب جدولی تلخیص و قابل فهم ارائه می‌شود:

ردیف فناوری

ویژگی‌ها

۱ فناوری نسل پنجم ارتباطات سیار، هوش مصنوعی، رایانش کوانتومی، تشخیص‌چهره، رمزنگاری
۲ ساخت افزایشی فرایند ایجاد اجسام سه بعدی از مدل دیجیتال
۳ هوش مصنوعی ظرفیت کامل داده‌ها، هوشمندسازی سامانه‌ها، یادگیری و سازگاری
۴ سامانه‌های خودمختار سامانه‌های هوایی بدون سرنشین، ربات‌ها، هواپیماها، کشتی‌ها، وسایل نقلیه
۵ زیست فناوری پردازش داده‌ها و هوش مصنوعی، فناوری ژن و سلول، علوم شیمیایی
۶ رایانش ابری مدلی برای امکان دسترسی به شبکه همه جا حاضر
۷ ارتباطات حاضر در همه جا، مشترک و چند حوزه‌ای، ایمن
۸ قابلیت‌های سایبری حجم غیرقابل کنترل اطلاعات، شایعات، عمیق کردن شکاف‌های اجتماعی، شناسایی، نفوذ، جاگذاری محموله‌ها و…
۹ انرژی هدایت شده (مستقیم) لیزرهای پرتوان، مایکروویوهای پرقدرت، ترکیب اطلاعات، مراقبت وشناسایی
۱۰ دفتر کل توزیع اطمینان از ارتباطات، تبادل داده‌های مطمئن، کنترل فرایندهای لجستیکی، مدیریت زنجیره تأمین
۱۱ واقعیت گسترده فناوری غرقه‌ساز، پیوند انسان با ماشین، واقعیت مجازی، واقعیت ترکیبی، ترکیب محیط‌های واقعی و مجازی
۱۲ علم فراصوت نه قابل مشاهده و نه قابل اندازه‌گیری مانند: آوانگارد، تسیرکون و کینژال
۱۳ اینترنت اشیاء هواپیماهای بدون سرنشین، لوازم خانگی، دستگاههای پژشکی، فناوری شبکه، حسگرها، کشتی‌ها، گوشی‌های هوشمند
۱۴ میکروالکترونیک مدارهای الکترونیک یکپارچه، تصریح در محاسبات پیچیده
۱۵ نانو مواد ریزپردازنده‌ها در ابعاد ۱تا۱۰۰نانومتر، در اشکال و خواص فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی
۱۶ مدرن سازی هسته‌ای فناوری پالس الکترونیک
۱۷ علوم کوانتومی جهش در محاسبات ارتباطات، رمزنگاری، قابلیت در سنجش
۱۸ دارایی‌های فضایی تحرک‌پذیری و دقت بالا، بکارگیری سریع، پوشش جغرافیایی گسترده، عدم وابستگی به زیرساخت‌ها، پهنای باند بالا
۱۹ حسگرهای حاضر درهمه جا جایی برای پنهان شدن نخواهد ماند، شبکه کردن رادارهای کوچک، تلفیق داده‌های مختلف، برنامه‌ریزی هدف

 

    دقت در ویژگی‌ها و کاربردهای ۱۹گانه نشان می‌دهد که  این فناوری‌ها هم‌پوشان و مکمل همدیگر هستند و در مجموع زنجیره‌ای را بیانگر هستند و در فهم جنگ ترکیبی به نوشته رامسفلد (وزیر دفاع سابق آمریکا)؛ «بهره‌برداری از تحول در امور نظامی نه‌تنها مستلزم نوآوری فناورانه، بلکه، تدوین تدابیر عملیاتی، انجام تطبیق‌های سازمانی و آموزش و آزمایش برای تحول در نیروی نظامی یک کشور است. (تیل،ص۱۵۲)

انجام:

     جنگ ترکیبی یا همان هیبریدی را چه در نگاه شرقی و عمدتاً سیاسی محور ببینیم و چه آن‌را غربی محور و عمدتاٌ تاکتیکی و نظامی محور بدانیم چیزی از اهمیت مسئله‌ی اصلی برای نیروهای دفاعی کشور نخواهد کاست. نگاه به موضوع و سرمایه‌گذاری در سوق دادن منابع در این راستا برای وارد شدن به چالش‌ها و تهدیدات ضرورتی است غیرقابل انکار. نگاه به آثار مورد بحث که در دیدگاه نویسنده و در همین مختصر منعکس شده، اندیشمندان در حوزه مسائل راهبردی را وادار می‌کند تا واژه‌گانی از جنس غربی و شرقی در عصر کنونی را جدی بگیریم!؟ این‌که فردی چون صفراف در مسئله‌ی پرونده هسته‌ای می‌گوید: «ایران هسته‌ای قابل تحمل‌تر از ایران دموکراتیک است (به مضمون)، یا کلام رئیس جمهور آمریکا (بایدن) که؛ «اگر اسرائیل نبود باید به‌وجودش می‌آوردیم» (مضمون)، یا سخن نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی (بنیامین ناتانیاهو) که جنگ غزه را «جنگ تمدن با توحش نامید» (مضمون). در همین نگاه است؛  می‌توان جنگ روسیه و اوکراین که اولین نمود «جنگ ترکیبی» از آن یاد می‌شود و جنگ‌های نیابتی در خاورمیانه، شواهد زنده‌ای هستند در تفسیر و بهره‌برداری از ماهیت چنین جنگی، امید که این مجیز کمکی باشد در شناخت و تحرّک و تحریک تئوریسین‌های این حوزه به مسئله‌ای که کشورمان بخشی از این داستان شده است.

۶شهریور۱۴۰۳ ذوالفقار صادقی

منابع:

  • جئورجیوس، جیاناپولس، هانااسمیت، ماریانا تئوچاریدو (۱۴۰۲)، چشم‌انداز تهدیدات ترکیبی، نسخه عمومی مدل مفهومی، مترجم: مهران اره‌چی. انتشارات؛ هوشمند.
  • رالف تیل (۱۴۰۲)، جنگ ترکیبی آینده و فناوری، ترجمه: قاسم علیپور پامچی. انتشارات؛ هوشمند.
  • هرولد هیباک، پاتریک جی کولن، تیموتی ون درون، درک سولن (۱۴۰۲)، مجموعه مقالات در حوزه جنگ ترکیبی. مترجم: امیر ترابی، انتشارات؛ هوشمند.
  • شان ماناهن، پاتریک کولن، نوردوگی (۱۴۰۲)، مقابله با جنگ ترکیبی، پروژه پویش توسعه قاقبلیت چند ملیتی، مترجم: مهران اره چی. انتشارات؛ هوشمند.

About ذوالفقار صادقی

Check Also

فلسفۀ زندگی-۲۱ قصه‌ی عشق

این نوشتار قصه‌ی عشق مادری است به فرزند شهیدش که به‌مدت 41 سال از عمر پربرکتش را شاهد سوختنش در فراق بودم، فقط بخشی از آن‌چه در این مدت در خدمتش بودم را در حوصله این مقال آورده‌ام و یقین دارم قصه‌ی همه مادرانی است داغدار از دفاع مقدس. در خلوص عشق مادرم به فرزندش همین بس که درست در زمانی نقاب در خاک کشید که فرزندش شهیدش را در چنین روزی به خاک سپرده بود، او در سحرگاه 16فروردین و در سن 38سالگی به دیدار معشوقش شتافت و در کنار تربت پاک فرزندش آرام گرفت، بدرود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *