جنگ جهانی در مقیاس منطقه ای!؟

جنگ جهانی در مقیاس منطقه ای!؟

آغاز؛

خاورمیانه، منطقه ای که کشورمان در آن قرار دارد، با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال ۱۹۷۹م وارد مرحلۀ جدیدی شد. و نظم تعریف شده جهانی با این انقلاب بهم خورد و دومینوی سقوط دیکتاتوری های دست نشانده آغاز گردید. تعبیر رهبر فقید انقلاب به «انفجار نور» در این نگاه معنی پیدا خواهد کرد که اندیشمندان غربی و شرقی پایان عصر انقلاب ها را اعلام کرده بودند و سازمان های قدرتمند اطلاعاتی دنیا هرگونه تحرکی را در تورِ کنترلی خود داشتند و در چنین شرایطی انقلاب ایران دنیای آرامش قدرت ها را آشفته کرد و به پیروزی رسید. و به همین خاطر و مشی استقلال طلبانه، جمهوری اسلامی ایران، قدرت های جهانی برای مقابله و به شکست کشانیدن ایران متهد شدند. ابتدا به تحریک قومیت ها اقدام کردند که باعث آشوب در مناطق کردنشین و سایر مناطق کشور شدند و نمی توانستند و نتوانستند نتیجه بگیرند، چرا که ایران یک کشور واقعی است و قومیت ها به فرموده رهبر معظم انقلاب نقطه قوت و فرصت هستند برای قدرت نمایی، در حالی که در سایر کشورها نقطه ضعف آن کشور شناخته می شوند، و در ادامه با کودتا و در نهایت به جنگ متوسل شدند.

به دنبال سقوط امپراتوری شوروی و پایان جنگ سرد که غربی ها خود را پیروز میدان می دیدند، یگانه تهدیدی که می توانست بر سلطه گری غرب معترض باشد را اسلام و جهان اسلام تشخیص دادند و علیه آن برنامه ریزی کرده و می کنند؟ جنگی که در منطقه ما در جریان است، جنگی است جهانی در مقیاس کوچک و به شیوه نیابتی که یک طرف آن محور مقاومت با مدیریت ایران و طرف دیگر همان هایی هستند که در جنگی هشت ساله پشت سرِ صدام حسین و حزب بعث قرار داشتند و این بار جریانِ تروریستی و داعش را هدایت می کنند که، نتیجه این رویارویی سرنوشت منطقه را رقم خواهد زد؟ داعش محصول تفکر ایران هراسی است که در «نقشه راه خاورمیانۀ» صهیونی بخوبی دیده شده است. این سیاست یک اقدام و محاسبه بدیهی است که داعش را محصول و ثمرۀ اسلام معرفی می کنند(چنان که برای ارزش گذاری برای هر درختی با محصول آن ارزش گذاری می کنند) و مردمان دنیا از هر قوم و نژادی را در ائتلافی مشروع علیه اسلام سازماندهی می کنند، در این سیاست است که نقش ایران و اسلامی که به دنیا معرفی می کند برای خنثی کردن  نقشه های شوم صهیونیستی خطرناک است.

داعش؛

برای معرفی داعش که محوریت اصلی در این مناقشه را به عهده گرفته، ابتدا بایستی به زمینه ظهور چنین پدیده ای بپردازیم؟ بدون شک داعش و امثال آن (القاعده، طالبان و …) از دل فرهنگ عربی و سامی برخاسته است که به گوشه ای از اصالت آن از زبان قرآن کریم که معجزۀ جاویدان پیامبر اسلام است، اشاره می کنم:

  • « . . . یا گمان داری که بیشترشان می شنوند و یا می اندیشند؟ آنان جز مانند چهارپایان نیستند، بلکه گمراه ترند.»(فرقان/۴۴-۴۱)
  • «الاعرابُ أشَدُّ کُفراً و نفاقاً …» (توبه/۸۶)
  • محور بحث های مختلف قرآن با عناوینی چون؛ ۱- زنده به گوران(سوره تکویر)، ۲- تعصب ورزی (سوره شعراء)، ۳- فرزند کُشی (سورۀ اسراء)، ۴- فرزند کُشان (سوره انعام)، ۵- تنگدستس و کشتار (سوره انعام)، ۶- آراسته شدن به فرزند کُشی (سوره انعام)، ۷- خبر بد (سوره نحل)، ۸- روسیاهی (سوره زخرف)، ۹- بدکارگی (سوره ممتحنه).
  • پیامبر اسلام(ص) فرمودند؛ «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت» یعنی، آن گونه که من آزار دیدم (از اعراب)، هیچ پیامبری آزار ندید. (مفاتیح الغیب، ج۴ ص۱۳۵)
  • داستان معروف «وئاد» و «قیس بن عاصم» در خصوص اعتراق به فرزند کُشی در عصر جاهلیت و متأثر شدن پیامبر اسلام(ص) و …

به راستی رفتار های خشونت بار و تروریستی عناصر تکفیری در عصر حاضر و در منطقه ما (عراق و سوریه) چه تفاوتی با آنچه از خصوصیات جاهلی مورد اشاره قرآن کریم دارد! داعش محصول فرهنگ جاهلی که در طول تاریخ جریان دارد، به عنوان میوه و ثمرۀ دین اسلام در رسانه های صهیونی معرفی می شوند و چه ضربه و آسیبی بالاتر از این می تواند به اسلام اصیل وارد سازد؟! جنگجویان داعشی در عملیات انتحاری قاشقی به کمر و حفاظی آهنی به شرمگاه می بندند تا در میهمانی رسول ا… بدون قاشق و در همخوابگی با حوریان بهشتی آلت تناسلی شان آسیبی از انفجار ندیده باشد!! آدرسی که قرآن از اعراب داده را از یاد نبریم.

به راستی سران گروه های تکفیری (داعش، القاعده و . . .) چه توجیهی نسبت به اعمال تروریستی خود دارند که این گونه دست به مسلمان کُشی می زنند؟ خود را از اهالی سنت و جماعت معرفی می کنند درحالی که جزء هیچ یک از مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی) نمی دانند!؟ و با تمسّک به حدیث «خیریّه»، پس از خلفای راشدین، صحابه و تابعین هماه را کافر می دانند و با خلق «فقه التکفیر» احساسات خشونتگرا را با باورهای مذهبی تلفیق کرده و بالاترین وهن و بدعت را در اسلام و در کمک به سیاست اسلام هراسی غرب کم نگذاشته اند که، نشانگر اقدامات و شعارهای منتسب به «سلفیسم» و «تکفیر» دارد. چرا که، «فقه التکفیر» و ثمرۀ آن در بستر تاریخی شکل نگرفته است، می خواهد در سیر تاریخی – انقطاعی، خود را به خلفای عباسی منتسب کند، اگر به تاریخ وهابیت در جهان عرب و اهل سنت و عربستان، بهائیت در ایران شیعی و قادیانی گری در شبه قاره هند که حاصلش شد «سلمان رشدی»، نگاهی داشته باشیم،سیاسی بودن داعش و همپالگی هایش روشن می شود.

همسانی ها و تفاوت های داعش و القاعده:

همسانی ها؛

  1. ایدئولوژی سلفی،
  2. کوشش در برپاکردن امارت اسلامی،
  3. اجرای احکام شریعت،
  4. تفسیر تندروانه از آموزه های اسلامی،
  5. باور به منطق تکفیر و جهاد و انتحار
  6. مردن برای پیروزی،
  7. پیوندهای پیچیده و انعطاف پذیر.

تفاوت ها؛

الف) القاعده؛

  1. گرایش ضد شیعی دارد، اما اولویت خود را در هدف گذاری، مبارزه با سلطه غرب اعلام کرده است،
  2. هدف، دشمن دور است(غرب)،
  3. جهاد.

ب) داعش؛

  1. هدف اصلی خود را تشیع ذکر کرده است،
  2. اولویت با دشمن نزدیک است (شیعیان و کشورها و مردمانی که گرایش شیعی و محور مقاومت دارند)،
  3. تکفیر و انتحار.

پراکندگی و جریانات فکریِ گروه های تکفیری:

عراق؛

  • داعش؛ بعد از سقوط طالبان در افغانستان(۲۰۰۱) در سه گروه شکل گرفت: اولین گروه، اکثراً عراقی نزدیک به ۳۵درصد مساحت کشور سوریه را تحت کنترل و «رقه» را پایتخت خود قرار دادند. دومین گروه، از بقایای حزب بعث که با انحلال ارتش عراق شکل گرفت، تعداد ۱۱۰ تا ۱۶۰هزار نفر در همان سه استانی هستند که داعش هم حضور دارد (الانبار به مرکزیت فلوجه، نینوا به مرکزیت تکریت و صلاح الدین به مرکزیت موصل). سومین گروه، از بقایای گروه الصحوه (شوراهای بیداری) نزدیک به ۷۰ تا ۸۰هزار نفر هستند و در سال ۲۰۰۶ زیر نظر آمریکایی ها سازماندهی شدند و از بقایای حزب بعث و القاعده هستند.
  • گروه نقشبندیه؛ به رهبری «عزت ابراهیم الدوری»، ملی گرای پان عرب که برداشت صوفیانه از اسلام دارند.
  • جماعت انصارالاسلام؛ از سال ۲۰۰۱ بعد از ادغام دو گروه جهادی به نامهای «جندالاسلام» به رهبری «ابوعبدا… شافعی» و «جنبش کردستان اسلامی» به رهبری «نجم الدین فرج احمد» مشهور به «ملا گریکار».

یمن؛

  • القاعدۀ یمن(AOAP)؛ فعال ترین شاخه القاعده از سال ۲۰۰۳ و در سال ۲۰۰۹ با القاعده عربستان همسو شد،
  • گروه تجمع یمن برای اصلاح؛ در واقع هسته مرکزی اخوان المسلمین یمن است، در ۱۳سپتامبر۱۹۹۰ تأسیس شد، و در سال ۱۹۹۷ توانست ۶۳ کرسی از ۳۰۱ کرسی پارلمان را تصاحب کند، رهبر آن «عبدا…بن حسین الاحمر» است که در دوران «علی عبدا… صالح» به ریاست مجلس هم رسید.

سوریه؛

  • گروه جبهه اسلامی؛ در ۲۲نوامبر۲۰۱۳ به رهبری «احمد عیسی شیخ» تشکیل شد، زیر شاخه های آن عبارتند از: ۱- گردان توحید، ۲- جنبش آزادگان اسلام، ۳- سپاه الاسلام، ۴- گردان صقور الشام، ۵- گردان الحق، ۶- گردان انصار الشام، ۷- جبهه اسلامی کُردها،
  • جبهه النصره؛ شاخه القاعده و در بهمن سال ۱۳۹۰ه.ش تشکیل شد با زیر شاخه فتح الاسلام به رهبری «محمد الجولانی»،
  • ارتش آزاد؛ در ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۱، چهار ماه و نیم بعد از شروع بحران، به فرماندهی «ریاض الاسد» و جمعی از نظامیان فراری ارتش سوریه تشکیل شد.

لبنان؛

گردان های «عبدا… عزام» در ۲۰۱۳ تشکیل شد و در جغرافیای «اردن» و «فلسطین» فعال شد.

تونس؛

انصار الشریعه در سال ۲۰۱۲ به ریاست «ابو عیاض التونسی» تشکیل شد.

مصر؛

انصار بیت المقدس در ۲۰۱۱ فعال شد و در ۲۰۱۴ با «البغدادی» بیعت کرد و در ۲۰۱۵ با شلیک موشک به فلسطین اشغالی در صحرای سینا خودش را نشان داد.

جریان «ایمن الظواهری» مصری؛

با وجود تفاوت های او با جریان داعش، حلقه بلافصل این جریان ضد شیعی و ضد دینی است، با نام بردن و تبلیغ  «ایرانِ صلیبی» تلاش می کند اهل سنت را علیه ایران و شیعیان تحریک کند.

جریان «اُسامه بن لادن» سعودی؛

از خاندان اسامه و قبیله بن لادن، با ظرفیت مالی و فکری و عقبه اجتماعی بالا در جامعه وهابیِ سعودی، در پرداخت و ایجاد جریان های نوظهور و ساز و کارهای قدرت نقش بسزایی دارد.

جریان «ابومصعب الزرقاوی»؛

از حلقه های لیدری تکفیری است، در طی یک دهه گذشته پیوندهای فکری – سیاسی خود را در عراق تکمیل کرد. بعد از او «عمر البغدادی»با رهبری تروریست های قهاری به نام «ابوبکر البغدادی» کشور عراق را دچار چند دستگی کرد و جریان فکری خود را تثبیت کرده است.

کشور عربستان و آلِ سعود؛

تحرکات تکفیری – تروریستی کنونی در جنگ نیابتی در منطقه، شکی نمی گذارد که شناخت سلفی گری داعشی بدون شناخت کشور عربستان و آل سعود ناقص خواهد بود، این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.

عربستان، کشوری که از بهم پیوستن دو سرزمین و پس از دهه ها جنگ طایفه ای، در نهایت به سال ۱۹۳۲ پا به صحنه سیاسی منطقه گذاشت و بیش از آن تهیدست و بی بهره از زمینه های توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بود که بتوان آن را بازیگر سیاسی تصور کرد، اما کشف نفت در سال ۱۹۳۸ این کشور و خاندان آل سعود را وارد معادلات جدیدی کرد.

عربستان با تولید روزانه ۱۰میلیون بشکه نفت در مقام بزرگترین تأمین کنندۀ انرژی صنعت غربی، از نیمه دوم دهه هفتاد، جایگاه بی بدیلی در استراتژی آمریکا بدست آورد. آمریکاییان بقای پادشاهی را برای آل سعود در مقابل امواج حملات ایدئولوژی انقلابیون پان عربیست (ناصر، حافظ اسد، معمر قذافی، صدام حسین) فراهم آورد، به این شکل بود که سیاست همپیمانی استراتژیک با آمریکا در سطح جهانی و منطقه ای را در پیش گرفتند و در منطقه سیاست انفعال و محافظه کاری را در مواجهه با همسایگان و در داخل اختیار فوق العاده ای به جریان مذهبی وهابی داده شد و خود مجری و پشتیبانی افکار تکفیری – تروریستی را عهده دار شدند.

چرخش سیاسی آمریکایی ها در منطقه و دادن چراغ سبز به این کشور از نیمه دوران ده سالۀ فرمانروایی «ملک عبدا…»، رهبران این کشور را به گمان انداخت که از انفعال سیاسی درآیند و نقش فعال تری در بهره گیری از پتانسیل مذهبی ایفا نمایند و این مهم را دارایی و درآمد هنگفت ممکن می ساخت (در سال ۲۰۱۴ با تولید ۱۱ میلیون بشکه با درآمد ۲۴۶ میلیاردی مواجه شدند، در حالی که کمتر از ۳۰میلیون نفر جمعیت دارند) سیاست تهاجمی آلِ سعود با تکیه بر دارایی اثرگذار مادی و  گنج فکری وهابی که تولید نیرو و انگیزه مذهبی می داد، در همسویی با رژیم صهیونیستی بهتر می توانست سیاست های آمریکا را به هدف برساند، همسویی پنهان سالهای طولانی در این مقطع گاه گاهی فاش می شود، هم پوشانی استراتژیک این دو کشور را می توان در سیاست های یکسانی که پی گیری می کنند بهتر درک کرد؛

  • تجاوز نظامی،
  • تبعیض مذهبی،
  • صدور تروریسم سازمان یافته دولتی،
  • تنفر از ایران،
  • حمایت از دیکتاتوری و مخالفت با دموکراسی(نمونه کودتای مصر)،
  • هماهنگ در جنگ نیابتی در خاورمیانه و شمال آفریقا (سوریه، عراق، لیبی و …)،
  • اتحاد استراتژیک با آمریکا و . . .

این دو کشور در قواره های  شناخته شده علمی موجودیت شان زیر سئوال است!؟ بقای عربستان نافی قانون، منطق و تاریخ است و اسرائیل کشوری «برساخته» نیست، بلکه کشوری است که از دل پیمان های بین المللی سربرآورده است و به همین خاطر است که دغدغۀ رهبران دو کشور مشابهت دارند، چرا که اصل نظم دهندۀ رفتارها و برداشت های هر دو بر حفظ وجود (بقاء) و معیشت است! بی جهت نیست که تاکنون؛

  • بیش از ۳۰۰هزار نفر در جنگ داخلی سوریه جان خود را از دست داده اند،
  • دو حکومت متفاوت در کشور لیبی (تریپولی و بنغازی) خود را قانونی می نامند،
  • نخستین انتخابات دموکراتیک به معنای واقعی در جهان عرب به دست نظامیان مصری و با حمایت و هدایت این دو کشور سرنگون شد،
  • هر دو کشور به نمایندگی از غرب، جنگهای نیابتی را در منطقه با هدف غلبه و حذف جریان مقاومت اداره می کنند و تلاش می کنند توان عملیاتی ایران را تضعیف نمایند،
  • هر دو کشور تلاش می کنند بین ایران و همسایگانش اختلاف ایجاد کنند و با پی گیری ایجاد بی ثباتی در داخل کشورِ ایران، از سرمایه گذاری خارجی جلوگیری می کنند،
  • هر دو کشور تلاش می کنند با ایجاد شکاف و چند دستگی سیاسی و قومی، زمینه تجزیه ایران را فراهم کنند و . . .

نتیجه؛

پیروزی انقلاب اسلامی، بازتولید قدرت ملی و اقتدار تاریخی ایران در جهان دوقطبی حاکم بود و پویایی آن بازیابی جایگاه تاریخی فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی – اسلامی است. و بطور طبیعی با سیاست های سلطه گرانه از هر نوعش ناسازگار است و خواهد بود. جنگ جهانی با رویکرد نیابتی که از فردای پیروزی انقلاب اسلامی در خاورمیانه شروع شده و با شدت تمام و با محوریت تروریسم تکفیری در جریان است، بدون شک نتیجه این جنگ سرنوشت محتوم جریان مقاومت و پویایی انقلاب اسلامی و طرف مقابل را رقم خواهد زد. شکی در این نیست که یکی از پایه های اصلی بالندگی و پیروزی جبهه مقاومت شناخت حریف اصلی و تروریسم تکفیری و بازیگران ریز و درشت جبهه مقابل خواهد بود و این مجیز که خلاصۀ آن در جمع پایوران و فرهیختگان بسیجی سپاه سلماس ارائه شد، بخش کوچکی است برای ورود به عمقِ عمیق جریانات منطقه.

                                                                        ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ه.ش – ذوالفقار صادقی

«متن سخنرانی نویسنده در جمع پایوران و فرهیختگان بسیجی سپاه سلماس به تاریخ ۲۶/۰۳/۱۳۹۵ »

منابعی که در تنظیم این مطلب از آنها بهره برده ام؛

  • فصلنامه اطلاعات سیاسی – اقتصادی به شماره ۳۰۲ (زمستان ۱۳۹۴)، مقالات؛ ۱- دکتر قدرت احمدیان و مختاری با عنوان: «نقش ابعاد تکنولوژیک و سیاسی جهانی شدن در گسترش جریان های افراطی»، ۲- دکتر فتح آبادی و سبزی، با عنوان: «شیوه های هویت جویی القاعده و داعش»، ۳- دکتر حسین دهشیار، با عنوان: «عربستان، کنشگر توسعه طلب».
  • بنجامین، مدیا (۱۳۹۴)، «اشتراکات عربستان و اسرائیل»، ترجمه؛ تحریریه دیپلماسی ایرانی.

 

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *