زلزله و توسعه؟

زلزله و توسعه؟

زلزله تکانه ای است غیرمنتظره و غافلگیرکننده که هیچ شباهتی با سایر حوادث ندارد تا بتوان با شناسایی علائمی، از قبل، از نتایج وحشتناک آن جلوگیری کرد. این که با چه توجیهی از علائم فیزیک و یا عوامل ماورائی، علل وقوع آن را می توان برشمرد موضوع این نوشتار نیست! زلزله ای که در ۲۱آبان ماه ۱۳۹۶ش غرب کشور را  با مرکزیت استان کرمانشاه، ویران کرد.  صدها نفر را بیجان و صدها خانوار را آواره و بی خانمان و بحرانی غیرقابل باور در فصلی نابهنگام برای هموطنان بوجود آورد.

این زلزله چه ارتباطی به توسعه دارد سوال برانگیز است و مبدأی است که انسان ها و بخصوص برای مسؤلین این کشور قابل توجه و تأمل است؟ به ضرس قاطع می توان گفت در این کرۀ خاکی و در کمتر از ۱۵سال گذشته ملتی و کشوری را نمی توان یافت که به اندازه ایران و ایرانی از زلزله آسیب دیده باشد!؟ ویرانی بم در کرمان و رودبار در شمال کشور، آذربایجان و حال کرمانشاه، نزدیک به یکصدهزار کشته و بیش از آن زخمی و اگر این خسارت ها را به ریال یا تومن تبدیل کنیم، فاجعه بودن آن بهتر احساس می شود.

مردم ایران از هر قشر و مذهب و قومی در هنگام وقوع این حوادث هنگامه ای فراموش نشدنی از نوع دوستی، همدلی و همراهی آفریده اند و همین برای یک ملت نجیب کفایت می کند. آنچه مورد سوال است، کسانی که داعیۀ مسؤلیت دارند و خود را خادم  ملت معرفی می کنند، شأنیّت لازم را در این حوادث از خود بروز داده و می دهند؟ و پاسخ به این سوال است که زوایای مختلفی از توسعه یافتگی را روشن خواهد کرد! اگر در زلزله بم روشن شد که یکی از علل اصلی بالا رفتن تلفات انسانی نبود استحکام در سازه ها بوده، عقول مهندس ساز و سیستم مدیریت ساز بخود نیامدند تا نسبت به موضوع حساسیت بیشتری نشان دهند؟ تا در زلزله کرمانشاه سازه های مسکن مهر بهانه ای برای لعن و نفرین از منتقد سازه ها وارد فرهنگ سیاسی این ملت شود!(۱) تجربه رودبار بس نبود تا اعتماد این مردم بزرگ نسبت به مسؤلین خدشه دار شود و پدیدۀ اعتماد به اشخاص در کمک رسانی ظهور یابد! تا بجای تأمل در ظهور چنین پدیده ای افتخار ملی را با فحش و ناسزا خطاب کنند که لمپن است و ارزش دنیوی و اُخروی برای این ملت ندارد!(۲)

***

پاسخ به سوال طرح شده را می توان در ابعاد مختلف مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار داد و ارتباط آن را با توسعه مشخص کرد، قصد این نوشتار جستجوی پاسخ به شأنیت مسؤلین در یک فرمول اساسی نهفته است! اگر قرار است به موضوع پرداخته شود، از دو مقدمه اساسی که به یک نتیجه نهایی و تعیین کننده ختم می شود، نتیجه ای که بایستی همه ابعاد توسعه در یک بحران را پاسخگو خواهد بود، فرمول مورد نظر به ترتیب زیر است:

 

خانواده + نظام آموزشی = سرمایۀ اجتماعی

 

نویسنده ادعا ندارد که خواهد توانست در این نوشتار که بنای آن اختصار است، ابعاد مختلف مسئله را بازنماید. لیکن، فتح بابی است از باب ادای دین به کشور و فتح بابی است جهت ورود مسؤلین و محققین معزز به مسئله.

***

خانواده:

خانواده بعنوان هستۀ اولیه فرد در یادگیری، ارتباط با گروه و جامعه نقش بی بدیلی در جغرافیای انسانی دارد. انسان ها وقتی چشم باز می کنند در خانواده هستند و بسان ضبط صوت رفتارهای پدر و مادر و اطرافیان را ضبط و از آن تأثیر می پذیرند و تربیت می یابند، وقتی زبان باز می کنند یافته های خود را تکرار می کنند. مهم است که فرد در خانواده ای رشد نماید که آرامش در آن حاکم باشد یا آشفته باشد، در خانواده ای که در زیر خط فقر باشد یا متوسط و یا متول باشد، در خانواده ای فرهنگی بزرگ شود و یا برعکس که در آینده نقش فرد در جامعه عنصر اصلی را ایفا می کند. برای روشن شدن اهمیت مسئله در سرنوشت سیاسی و اجتماعی کشور به چند نمونه اکتفا می شود:

  • به گزارش تسنیم، براساس آخرین آمار جمع آوری شده در تاریخ ۵فروردین امسال [۱۳۹۳] ، تعداد کل زندانیان کشور ۲۱۰هزار و ۶۷۲نفر است(۳) و در مذاکرات مجلس شورای اسلامی که در اول آذرماه در شبکه سراسری پخش می شد، تعداد زندانیان ۲۴۰هزار نفر ذکر شد، در حالی که ظرفیت زندان های کشور ۱۴۰هزار نفر است(۴)
  • رئیس کمیته امداد حضرت امام(ره) که در برنامه نگاه یک سخن می گفت، از تعداد« ۱۰تا۱۲میلیون ایرانی نام بُرد که در فقر مطلق بسر می برند،» وی گفت در حال حاضر «یک میلیون و ۶۰۰هزار خانوار» تحت پوشش کمیته امداد قرار دارند.(۵)
  • میزان طلاق در ایران در سال ۱۳۸۵ش به تعداد ۹۴هزار و در سال ۱۳۹۲ به ۱۵۸هزار و ۷۵۳فقره افزایش یافته است(۶) و به گزارش مدیرکل دادگستری استان لرستان، متقاضی ۷۰درصد طلاق ها در کشور زنان هستند، وی در ادامه گفت، به دنبال یک اختلاف و طلاق به وجود آمده، بیش از ۶پرونده به دنبال آن شکل می گیرد.(۷)

می توان در یک تحقیق اساسی، آمارهایی از میزان اعتیاد به انواع مواد مخدر، میزان اشتغال و بیکاری جوانان در ابعاد مختلف، تا زمینه ها و تبعات چنین آمارهایی، به عمق مسئله ای که با آن روبرو هستیم و خواهیم بود بپردازیم که همه این موارد بطور مستقیم به خانواده های جامعه ایرانی مرتبط است و میزان آشفتگی روانی حاکم بر خانوارها را  می توان دریافت.

نظام آموزشی:

بعد از عنصر مهم خانواده که نخستین پلّه تربیت و ترقی و دیدگاههای فرد در آن شکل می گیرد، نظام آموزشی کشور است که در ارتباطی تنگاتنگ با خانواده به شکل سیستمی بر شخصیت، تفکرات و نگاه فرد اثرمی گذارد تا نقش خود را در اجتماع انسانی، ایفا نماید. در واقع این سیستم آموزشی است که پدر، مادر و خانواده های جدیدی را برای رشد و ترقی جامعه آماده می کند. فلذا، به مَثَل، آموزش در پیوند با خانواده در یک جامعه، سیستمی است که مواد خام را فرآوری و اندیشمند می نماید و نقش پایدارِ خود را در توسعۀ همه جانبۀ کشور ایفا می کند. نگاهی تاریخی به موضوع آموزش و آمارها نشانگان خوبی برای سیاستمداران است؛

  • مردم ایران در دوران هخامنشیان به پیروی از گفتار حکیمانۀ زرتشت، یعنی پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک. اخلاق و مهارت های سودمند را به فرزندان خود آموزش می دادند. در دورۀ ساسانی فرهنگ و تمدن ایرانی به شرق و غرب گسترش یافت، دانشگاه جندی شاپور را شاپور ساسانی بنیان نهاد و تا حدود قرن چهارم پس از اسلام آباد بود، وقتی مدرسه آتن در سال ۵۲۹میلادی بسته شد، بسیاری از دانشمندان یونانی به جندی شاپور مهاجرت کردند.(۸)

سابقۀ اینچنینی را کمتر ملتی دارد تا در گام های آینده ساز با تکیه بر آن بدرخشد! ولی، نگاهی به برخی از آمارها، نشانی از پاسداشت این سابقه درخشان وجود ندارد؟!

  • بنا به آخرین گزارش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، در ایران ۲هزار و ۶۴۰دانشگاه وجود دارد. این درحالی است که براساس اعلام موسسۀ اسپانیایی CISC چین تنها ۲هزارو۴۸۱ و در هند هزارو۶۲۰ دانشگاه دایر است. کشور آمریکا با حدود ۳۱۰میلیون نفر جمعیت، ۳هزارو۲۸۰دانشگاه دارد. از این میان ۵۹دانشگاه ایالات متحده جزو ۱۰۰دانشگاه برتر جهان هستند و در واقع حدود ۶۰درصد برترین دانشگاه های جهان آمریکایی هستند.(۹)

به راستی، هدف از گسترش عددی دانشگاه ها در ایران با ۸۰میلیون جمعیت با چه هدفی صورت گرفته است که «۵هزارمیلیارد تومان از بودجه کشور را می بلعد و نزدیک به ۵۰درصد از جمعیت بیکار تولید می کند.(۱۰) آیا هدف غلبه بر بی سوادی و تأمین کسری سرمایه اجتماعی در ابعاد مختلف بوده است! تا در جهشی علمی به روش انقلابی جهت ساختن تمدن ایرانی – اسلامی، بوده است!؟ یا، سیاستگذاران سیستم آموزشی در عمل به این جمله معروف که؛ «تجاری سازی علم باعث جهش در رشد و توسعه خواهد بود»، دست به چنین اقدامی زده اند!؟ حال، این ملت با نتیجۀ چنین تجاری سازی علم چه باید بکند؟ نتیجه سیاست آموزشی خود را در آموزش پرورش و دانشگاه ها و در صدای دلالان پایان نامه و رساله فروشی خیابان انقلابِ تهران ببینند! سطح فهم مدرک دارانی که در پشت میزهای ریاست اداری و صنعتی کشور را بررسی کنند و در آیندۀ تاریخ این ملت بر شرمندگی خود ببالند.

حافظ خام طمع شرمی از این قصّه بدار     عملت چیست که فردوس برین می خواهی

سرمایه های اجتماعی:

سرمایه، یک منبع کلی است که اجتماع افراد و گروه های اجتماعی و نهایتاً کلی جامعه از آن استفاده می کنند تا هدف های خود را تحقق بخشند. یعنی ابزارهایی که فرد، گروه، نهادی جامعه ای برای رسیدن به هدف هایش از آن استفاده می کند، سرمایه نامیده می شود.(۱۱) سرمایه را می توان در انواعی مختلف دسته بندی و بیان کرد. لیکن، منظور این نوشتار بیشتر مربوط به سرمایه اجتماعی است که ارتباط بیشتری با توسعه دارد، است که از یک نوع سرمایه رابطه ای و شناختی بحث می کند؛ «این نوع از سرمایه اجتماعی به تجلیات انتزاعی تر سرمایه اجتماعی مانند اعتماد، هنجارها و ارزش هایی اشاره دارد که کنش های متقابل میان مردم را تحت تأثیر قرار می دهد. به عبارت دیگر، آن قسمت از سرمایه اجتماعی که کمتر ملموس است و ارزش ها، اعتقادات، طرز تلقی ها، رفتارها و هنجارهای اجتماعی اشاره دارد.(۱۲) این نوع سرمایه، «به عنوان نوعی «علاج همه مشکلاتِ» جامعه مدرن تلقی شده است. ایده اصلی این است که شبکه های اجتماعی دارای ارزش هستند، همانطور که پیچ گوشتی (سرمایه فیزیکی) یا تحصیلات دانشگاهی (سرمایه انسانی) هم به صورت فردی و هم در شکل جمعی می توانند موجب افزایش بهره وری شوند.(۱۳)

در توجه به همین دیدگاه از سرمایه اجتماعی است که می توان اعتماد اجتماع انسانی در درون یک ملت با همه ابعادش صحبت کرد که ارزیابی واقعی آن را می توان در زلزله که به مثابه بحران عمل می کند به محک گذاشت! وقتی، ملتی و کشوری با بحران روبرو می شوند به شکل واقعی در اندیشه، سازمان و ساختارهای در اختیار دچار مشکل می شود و توان پاسخگویی خود را از دست می دهد و اساسی ترین حاصل سرمایه اجتماعی کشور در همین موقع در شکل اعتماد عمومی بین حاکمیت و ملت نقش مثبت و یا منفی خود را نشان می دهد و زلزله کرمانشاه مورد بسیار اساسی در توجه به این مهم هست و خواهد بود.

در چند سال اخیر، کشور دستخوش اختلاسات سطح بالا شد. بخشی از این اختلاس ها در صندوق هایی اتفاق افتاد که با هدف خیر جمعی تشکیل شده بود، مثل صندوق ذخیره فرهنگیان. این اختلاس ها حتی درون بعضی بانک ها که نوعی نهاد عمومی محسوب می شوند اتفاق افتاد. این ها در بین مردم نوعی بی اعتمادی نسبت به نهادهای رسمی ایجاد کرده است.(۱۴)

آنچه در بحث خانواده و هم در بحث آموزش آورده شد، نشان می دهد که آسیب های اجتماعی در ایران روند صعودی دارند، با نگاهی به برخی آمارها، نگرانی هر سیاستگذار منصفی را در حوزه سرمایه اجتماعی بعنوان موتور محرکه توسعه کشور با نگرانی مواجه می کند؛

  • شاخص های پیشرفت اجتماعی کشور در سال ۲۰۱۷میلادی با ۵۰شاخص ۹۳/۶۱درصد در رتبه ۸۸جهان را داراست و در سطح متوسط به پایین ارزیابی شده و از بین ۱۲۸کشور جهان رتبه عربستان و ترکیه رتبه بهتر از ایران دارند.
  • فرار مغزها در چندسال اخیر ۳۰۰برابر جنگ ایران و عراق به اقتصاد ایران صدمه زده است.
  • در سال ۱۳۹۱حدود ۱۵۰هزار دانشجو تقاضای خروج از کشور کرده اند.
  • تعداد ۶۴درصد دانش آموزان مدال آور المپیک طی ۱۴سال گذشته از ایران مهاجرت کرده اند.
  • تعداد ۹۰نفر از ۱۲۵دانش آموز المپیکی در آمریکا تحصیل می کنند.
  • تعداد ۲۵۰هزار مهندس و پزشک ایرانی در آمریکا هستند.
  • در سال ۷۸ روزانه ۱۵کارشناس ارشد ۴دکترا و سالانه ۵۴۷۵لیسانس از کشور مهاجرت کرده اند.
  • ایران از نظر فرار مغزها از بین ۹۱کشور جهان رتبه اول دارد.
  • شمار جمعیت ایران دو برابر شده اما میزان مهاجرت به عدد ۷میلیون نفر رسیده، یعنی به ۱۴۰برابر رسیده است.(۱۵)

آمار فوق و موارد ذکر شده، اشکالات جدی را پیش روی مسؤلان کشور در مدیریت در سطوح مختلف کشور را نشان می دهد، برخی از آن ها را به ترتیب زیر می توان اشاره کرد:

  • تحصیلات در ایران بدون ارزش افزوده هستند.(۱۶)
  • بدنۀ اداری ایران نخبگان را به حاشیه می راند و متوسط ها و فارغ التحصیلان رشته های غیر مرتبط را به خود جذب می کند.(۱۷)
  • کارآیی کنترل های بیرونی، سطح انضباط اداری [و نا] توانی مقررات و هنجارهای داخلی.(۱۸)
  • کشور ما، کشور افراد است و نه سیستم ها. متکی بودن به افراد، بی ثباتی می آورَد.(۱۹)

نتیجه گیری:

زلزله کرمانشاه نمونه ای از یک بحرانِ قابل مطالعۀ اثرگذار باعث شکسته شدن بخشی از انگاره های متعارف و واکنش های گسترده ای را موجب شد و آسیب ها، تهدیدها، خطرها و نیازهای متعددی را نشان داد! آنچه که این بحران را با فجایع قبلی متمایز کرده، نقشی است که فضای مجازی در به حاشیه راندن صدا و سیمای رسمی ایفا کرد، البته این مهم از زمان فاجعه آتش سوزی ساختمان پلاسکو در زمستان ۱۳۹۵ خود را نشان داد ولی مسؤلین محترم نتوانستند و یا نخواستند از آن درس بگیرند و حال همان اتفاق را دوباره تجربه می کنند؟

دست اندرکاران محترم بایستی توجه داشته باشند، این که دیگر نمی توانند و نخواهند توانست در پشت درهای بسته بر کم کاری ها و ندانم کاری و احیاناً خیانت های خود! پوششی درست نمایند، بایستی بدانند که در کاخ شیشه ایی نشسته اند که مات کردن شیشه های آن با توسعه فضای مجازی غیرممکن خواهد بود، در چنین وضعیتی است که توجه به افکار عمومی و احساس مسئولیت در قبال آن و میزان پاسخگو بودن و عملکرد و آمادگی و حرفه ای بودن سیستم نتیجه بخش خواهد بود.

۳ آذر ۱۳۹۶ش ذوالفقار صادقی

پی نوشت:

  • انتقاد معاون اول رئیس جمهور از مسکن مهر و لعن سردار حقانیان وی را که «تخم لق» را کاشته است.
  • اعلام شماره حساب شخصی توسط دکتر صادق زیباکلام و علی دایی جهت کمک به زلزله زده گان که با استقبال عمومی روبرو شد و فحاشی دکتر حسن عباسی نسبت به آقای گل جهان که «لمپن» است و ارزش دنیوی و اُخروی ندارد.
  • نقل از سایت alef.ir ، ۲۶فروردین ۱۳۹۳٫
  • خبر ۳۰/۲۰ شبکه سراسری مورخه ۱/۹/۱۳۹۶٫
  • نقل از سایت rajanews.com ، مورخه ۲۶/۶/۱۳۹۶٫
  • معیرنژاد، هادی، نقل از سایت khabaronline.ir، مورخه ۱۴/۰۳/۱۳۹۳٫
  • khabaronline.ir، مورخه ۱۵تیر۱۳۹۳ به نقل از خبرگزاری فارس.
  • yjc.ir، مورخه ۱۷اسفند۱۳۹۶ (۲۶۰۲۷۷۶).
  • isna.ir، مورخه ۱۰مرداد۱۳۹۶٫
  • همان.
  • madadkar.org، سادات حسینی، فرشته (۱۳۹۴).
  • همان.
  • org.
  • fararu.com، قانعی راد، محمدامین(رئیس انجمن جامعه شناسان ایران).
  • egtesadonline.ir.
  • isna.ir، (۱۳۹۵).
  • همان.
  • اندرو هیوود(۵۱۸:۱۳۸۹) سیاست، ترجمه ؛ عبدالرحمن عالم. نشر نی.
  • سریع القلم (۱۳۹۶)

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *