بسمالله الرحمنالرحیم
فلسفۀ زندگی – ۱۵
«علم و رقابت»
آغاز :
مطالبی که با عنوان فلسفه زندگی نوشته میشود، تلاشی است تا نشان دهد که تجارب شخصی و واقعیات جاری در ابعاد مختلفِ زیست انسانی چگونه میتواند درسی باشد در فراگرد زندگیِ بهتر فردی و اجتماعی. براستی زندگی فردی و حضور او در اجتماعات صحنۀ بیبدیلِ آموختن است اگر در آن دقت شود، شوق آموختن به سراغمان میآید تا از فراز و فرودی که همه روز با آن مواجهیم، بهرهگیریم و از تکرار اشتباهات جلوگیری نماییم.
«مرا این روزگار آموزگاریست کزین به نیستمان آموزگاری»
این نوشتار با تکیه بر دو نمونه، تلاشی است تا اهمیت علم و دانش در زندگی فردی و اجتماعی و هم اهمیت رقابت را در توسعۀ اقتصادی، نشان دهد.
نمونۀ اول:
چند سال پیش، نهال گیلاسی در حیاط منزل غرس کردیم به امید روزی که از میوۀ آن استفاده کنیم. این درخت هر سالی که بزرگتر میشد با شاخ و برگهای زیاد و سایه دلنشین، زیبا و فریبنده است. لیکن، در فصل بهار شکوفهها و دانههای کوچک و ریزِ فراوان وسوسهمان میکند و بعد از مدتی گلها و دانهها پژمرده و میریزند! پیارسال، این درختِ بزرگ و زیبا فقط چندتایی گیلاس داشت. یکی از همسایهها گفت علت بیبار بودن آن آبیاری زودهنگام است، این درخت بوقت شکوفه نبایستی آبیاری شود. به توصیهاش عمل کردیم، جواب نداد. سال دیگر گفتند در آخر پاییر بایستی هرس شود و به ریشهاش کود داده شود، خاک این منطقه کم قوت است، به توصیهاش عمل شد، جواب نداد!
عباس(۱) آقا، که کارش کشاورزی است گفت، بیبار بودن درخت نه از آب و نه از کم قوتی است، این خاک مناسب این نوع درخت میوه نیست! راست میگفت؛ چندمتر آن طرفتر یک نهال انگور کاشتهایم، نه کودی و نه آبی، از سال دوم یا سوم از خوشههای طلایی آن استفاده میکنیم.
درخت گیلاسِ ما، از دور که نگاه میکنی، زیباست، تنومند شده، سایهاش در تابستان دلپذیر است، بلند قد شده. به عبارتی رشد یافته است، اما با آن همه خدمتی که میکنیم و با هدفی که برایش تعریف کردهایم و انتظار میرود، نامناسب است. ما فریب رشد آن شده بودیم بدون آنکه متوجه باشیم وقتمان را صرف کاری کردهایم در زمینهای نامناسب. میتوان نتیجه گرفت که رشد اگر ما را به توسعه نرساند، اگر زیبایی و بزرگی همه جانبه نباشد با نمایش بزرگی ما را فریب خواهد داد.
میتوان ادعا کرد که، قبل از هر اقدام اقتصادی در صنعت و کشاورزی و هر عاملی که نیاز فرد و کشور را برطرف میکند، بایستی به زمینههای آن توجه و آمادهسازی شود وگرنه، مثل درخت گیلاس حیاط خانۀ ما با فریبندگیاش وقت و انرژی ما را در فضای رقابت جهانی و منطقهای به بیراهه خواهد کشانید، داستان اقتصاد تک محصولی را در رشد ناموزون در تقسیم بندی جهانی در همین نگاه قابل تامّل است.
اشتباه من در انتخاب و غرس نهال گیلاس، قیاسی ناقص و غیر علمی و تحقیقی با ساقۀ باردار نهال انگور بود، قیاسی که میتواند در عرصههای مختلفِ زندگی فردی، اجتماعی و بالاتر از آن در ادارۀ کشور و در تنظیم و عملیاتی سازی راهبردهای توسعه، صادق باشد. آری، علم فراتر از دانش محلی است.
نمونه دوم:
در دهههای پیشین، زمانی که از زیرساختهای ارتباطی خبری نبود و متناسب با آن مردمان از وسایل ارتباطی متنوع و فراوان امروزی نیز بیبهره بودند، ذهنمان به عصر حجر نرود، همین ۵۰ – ۶۰ سال پیش. دورهگردها، اجناسِ مورد نیاز مردم را بارِ اُلاغی، قاطری، اسبی میکردند و در روستاها بساطشان را پهن و به کاسبی مشغول بودند، مردمان در معامله با داشتههای خود، از پول نقد گرفته تا تخممرغ و پنیر، مبادلۀ پایاپای، رواج داشت.
شریف(۲) میگفت، دورهگردی، جنسی را گران فروخته بود. رئیس پاسگاه «زرآباد»(۳) شلاق بدست، درجمع اهالی ، با نثار فحش و ناسزا، دورهگرد بدبخت را شلاق میزد که؛ پدرسوخته، جرأت کردهای و در حوزه مسؤلیتِ من گرانفروشی میکنی؟
دورهگرد، ضمن اینکه به غلط کردم افتاده بود؛ که ببخش و دیگر تکرار نمیشود. میگفت؛ سرکار، آخه، فدات شَوَم، قیمت جنس با جنس درست میشود، نه با شلاق؟
شایع است، وقتی «هویدا»(۴)را محاکمه میکردند، از وی پرسیدند؛ چه گُلی سرِ این مملکت زدهای؟ وی با اشاره به خودکار بیک، گفت؛ وقتی من نخستوزیر شدم و الآن که بعد از سالها محاکمه میشوم، ققیمتش را ثابت نگه داشتهام!
واقعیتهای اقتصادی که بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و قیمت اقلام و اوضاع اقتصادی که به آن مبتلا هستیم و از سویی آنچه علم اقتصاد با گرایشهای مختلف در توسعۀ همه جانبه و بخصوص رشد اقتصادی تجویز میکنند، میتوان قضاوت کرد که؛ نظر دورهگردِ زیر تعزیر که، اقتصاد در رقابت رشد میکند. یا نظر نخست وزیر باتجربۀ محمدرضاشاهِ پهلوی، زیر تیغ محکمه که قیمتها را به ضرب شلاق ثابت نگه داشته بود!؟
انجام:
از دو نمونهای که آورده شد، به عنوان تجربهای که میتوان در زیست اجتماعی و فردیِ موفق مورد بهرهبرداری قرار گیرد؟ در نمونه اول کاشتِ بدون مطالعه و مشورت نهال گیلاس بوده که اکنون به درختی بیبار تبدیل شده، در صورتی که هدف از غرس و مواظبت از آن استفاده از میوۀ آن بوده است و من وقت و انرژی خودم را در رسیدن به هدفی صرف کردم، بدون توجه به روشهای رسیدن به آن که در صورت توجه میتوانست من را در رسیدن به هدف یاری رساند. بنابراین در قبل از اقدام به هر کاری و در تعیین هر هدفی بایستی به زمینههای آن که بلاشک در روشها نهفته است دقت شود. میتوان ادعا کرد، کار اگر با تخصص همراه نباشد، نتیجهاش میشود درخت گیلاس من که به ظاهر قدبلند و پرشاخ و برگ اما بیحاصل. این مطلب درسی است از قدرت علم و نه دانش فردی که فکر میکند هر درختی را میشود در هر خاکی به بار نشست.
نمونه دوم که فضای ذهنی گستردهتری را در توسعه اقتصادی نشان میدهد، مربوط به دو روش اقتصادی است، یکی رشد اقتصادی به ضرب شلاق و دیگری سپردن آن به دست بازار و تجارب بشری در توسعه همه جانبه زدودن ابهام در سیاستگذاری را پیش روی ما قرار داده است تا با شفافیت و اعتماد به سرمایههای انسانی، به بهرهوری برسیم. این مهم زمانی مسیر خود را طی خواهد کرد که مدیریت کشور را از افراد به سیستمها بسپاریم تا عدالت در مسیر شکوفایی قرار گیرد.
۱۰/۰۳/۱۳۹۹ – ذوالفقار صادقی
پینوشتها:
- عباس آریان؛ کشاورز و باغدار در روستای ویشلق از توابع شهرستان خوی،
- شریف بالازاده؛ کشاورز در دهستان زرآباد ؛
- «زرآباد» دهستانی از توابع شهرستان خوی ودر مرکزیت ناحیه روستایی «سکمن آباد» قرار دارد،
- عباس هویدا، نخست وزیر باسابقۀ پادشاه ایران (محمدرضاشاه پهلوی)، که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، محاکمه و اعدام شد.