چرایی و چگونگی امنیتی‌سازی مسئله هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران توسط غرب

نویسنده:

مقالات تحلیلی نگاه نومصاحبه‌ی مطبوعاتی گروه منافقین در هتل «ویلارد» واشنگتن به تاریخ ۱۴ اوت ۲۰۰۲،  و ادعای فعالیت‌های پنهانی هسته‌ای ایران به همراه تصاویر ماهواره‌ای تأسیسات نطنز و اراک مدارکی بود که در هزاره‌ی سوم، چالش‌های جدیدی در روابط غرب و ایران بر سر مسئله‌ی هسته‌ای ایجاد کرد. (۱)

درواقع، تقریباً از این‌ مقطع‌ زمانی‌ بود که موضوع برنامه هسته‌ای ایـران به‌عنوان‌ مسئله‌ای مهم ،توسط بازیگران غربی ، رسانه‌ها و آژانس انرژی اتمی، برساخته و بزرگنمایی شد و به یکی از مهم‌ترین دستور‌کارهای سازمان‌ها و نهادهای حقوقی بین‌المللی تبدیل گردید؛ به‌گونه‌ای که روابط خارجی ایران را در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز تحت تأثیر قرار داد. بنابراین اهمیت و ضرورت اهتمام بر مبحث هسته‌ای ج.ا.ایران و بررسی روند امنیتی شدن این (موضوع)، منجر به طراحی راهبردهای امنیتی در برابر تهدیدات امنیتی و شناخت امنیتی‌سازی‌های مشابه آن توسط دشمنان در آینده خواهد شد و همچنین قدرت تشخیص موضوعات امنیتی و غیرامنیتی هم در سطح کلان و خرد تصمیم‌گیری را برای کشور به همراه خواهد داشت که در این مقاله به آن پرداخته می‌گردد.

 

موضوع هسته‌ای ج. ا. ایران چگونه در طول زمان ابعاد مختلف سیاسی، حقوقی و امنیتی به خود گرفت؟

فهمِ اینکه چگونه موضوع هسته‌ای ج ا.ایران در طول زمان ابعاد مختلف سیاسی، حقوقی و سپس امنیتی به خود گرفت نیازمند بررسی ویژه وضعیت پرونده‌ی هسته‌ای ایران است. آنچه مشخص است این پرونده در ابتدای مطرح‌شدن در آژانس انرژی اتمی ،شکلی سیاسی و حقوقی به خود داشته است و پس از ارسال به شورای امنیت سازمان ملل، شکل امنیتی به خود گرفته است. روند ارسال پرونده‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران از شورای حکام آژانس انرژی اتمی به شورای امنیت این‌گونه بود که در مهرماه ۱۳۸۴ ایالات‌متحده آمریکا و چند کشور اروپائی برخلاف رویه اصولی و قانونی، احراز سیاسی پایبند نبودن ایران به تعهدات خود را اعلام نمودند، درحالی‌که بر طبق ماده ۱۲ اساسنامه آژانس، احراز پایبند نبودن یک کشور عضو بر عهده بازرسان آژانس گذاشته‌شده که باید آن را به مدیرکل گزارش نمایند و این در حالی است که در هیچ‌یک از گزارش‌های آژانس به پایبند نبودن ایران حتی اشاره‌ای نیز نشده بود.سپس در دی‌ماه ۸۴ بیانیه برلین توسط وزرای خارجه سه کشور اروپائی صادر و در آن اعلام شد که زمان برای درگیر شدن شورای امنیت در موضوع هسته‌ای ایران فرارسیده و خواستار برگزاری اجلاس اضطراری شورای حکام شدند و درنهایت در بهمن‌ماه ۱۳۸۴این اجلاس تشکیل و نهمین قطعنامه شورای حکام ، بر ارسال پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل حکایت داشت. در این راستا آنچه در ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت مورد استناد قرار گرفت عدم همکاری[۱]مورداشاره در ماده ۱۷ اساسنامه آژانس از سوی ایران بود، این در حالی است که ج.ا. ایران در مدار قواعد و قوانین و اساسنامه  آژانس و شورای حکام حرکت می‌نمود و بیشترین همکاری را با آژانس داشت و شواهد موجود نیز مبنی بر عدم انحراف فعالیت‌های هسته‌ای ایران به‌سوی مقاصد نظامی بود. به هر صورت از تاریخ شروع مسئله هسته‌ای ایران در سپتامبر ۲۰۰۳ (شهریور ۱۳۸۱) که برنامه‌های هسته‌ای ایـران تـحت نظارت جدی‌ آژانس قرار گرفت تا تصویب قطعنامه ۴ فوریه ۲۰۰۶  که پرونده هسته‌ای  ایران به شورای امنیت ارسال گردید – که البته نسبت به مشروعیت حقوقی آن ماده استنادی آژانس مبنی بر عدم همکاری ایران، در میان کارشناسان حقوقی تردید اساسی وجود دارد – درمجموع، با یک شرایط ویژه و خاص،پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران ،با ورود به شورای امنیت، بعد امنیتی به خود گرفت و آنچه از رویه‌ی پیش‌آمده بر پرونده‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران مشاهده و برداشت می‌گردد،نشان از امنیتی‌سازی یک پرونده کاملاً حقوقی و فنی دارد.

 

آنچه از رویه‌ی پیش‌آمده بر پرونده‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران مشاهده و برداشت می‌شود، نشان از امنیتی‌سازی آن دارد. بررسی و شناخت علل و انگیزه‌های غرب به رهبری آمریکا از تعقیب این فرآیند و نیز تشریح ابزارهای امنیتی‌ساز در موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران،می‌تواند بر فهم نوع راهبرد غرب علیه جمهوری اسلامی ایران در سایر موضوعات و مسائل، مؤثر واقع گردد. در این چارچوب بررسی چرایی، چگونگی و ابزارهای امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ایران، مدنظر است.

 

امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران

برای فهم و درک بهتر از چگونگی روند امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، لازم است که مسئله‌ی امنیتی‌سازی ،تفهیم و سپس روند امنیت سازی فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، بررسی گردد.

مفهوم امنیتی سازی اولین بار و بعد از مشخص شدن آن‌ به‌وسیله‌ ویـور در اواســط  ١٩٩٠ وارد روابـط بین‌الملل شد، این مفهـوم در سـال ١٩٩٨ و بعـد‌ از‌ انتشـار کتـاب «چهارچوبی تازه برای تحلیل امنیت» کامل شد. مفهـوم‌ امنیتـی‌ ساختن‌ یکی از کانونی‌ترین مفاهیم در مکتب کپنهاگ است. این مکتب این ادعا را مـطرح مـی‌کند که هر موضوع خاصی می‌تواند غـیرسیاسی، سیاسی یا امنیتی‌سازی ‌‌شود‌.(۲) یک موضوع زمانی غیرسیاسی است که موضوع کنش دولت‌ها نیست و یا در مباحثات‌ عمومی‌ موردتوجه قرار نمی‌گیرد؛ و زمانی سیاسی می‌شود کـه در چارچوب نظام سیاسی رسـمی یـک دولت مدیریت‌ می‌شود. درواقع، یک موضوع سیاسی بخشی از سیاست عمومی است که مستلزم‌ تصمیم‌گیری از سوی دولت‌ و تخصیص‌ منابع است. درنهایت اینکه، یک موضوع زمانی در انتهای طیف امنیتی شدن قرار می‌گیرد کـه مـستلزم انجام کنش‌های اضطراری و فراتر از روال‌های سیاسی و استانداردهای دولت باشد. (۳) از دید مکتب کپنهاگ هر مسئله‌ای قابلیت امنیتی شدن‌ را‌ دارد،‌ به شرطی که بـتوان آن را بــه نقطه‌ای رساند کـه در نقـش تهدیـد وجـودی‌ پذیرفتـه‌ شــود.‌(۴) در رابطه با اینکه چگونه فعالیت هسته‌ای ج.ا.ایران شکل امنیتی گرفت، باید اشاره داشت که در امنیتی‌سازی سه واحد‌ تحلیل‌ وجود دارد: «مرجع اشـاره»[۲]، یـعنی چیزی‌ که‌ امنیتی‌سازی‌ درباره‌ آن‌ صـورت می‌گیرد و یا چیزهایی که موجودیت آن‌ها مورد تهدید قرار می‌گیرد، «کنشگر‌ امنیتی‌ساز»‌[۳] که بـه کنشگری‌ گفته‌ می‌شود کـه با بیان اینکه یک‌چیز – یا همان «مرجع اشاره» – به لحاظ موجودیت مورد تهدید قرار گـرفته، بـه امـنیتی‌سازی موضوعات می‌پردازد. معمولاً‌ رهبران‌ سیاسی، حکومت‌ها، گـروه‌های لابـی و گـروه‌های‌ فـشار‌ ازجمله کـنشگرهای امنیتی‌ساز محسوب می‌شوند .کنشگران عملکردی، یعنی‌  فعالیت‌هایی که آثار مهمی بـر امنیت دارد‌.(۵) امنیتی شدن یک موضوع سیاسی شده زمانی اتفاق می‌افتد که یک کنشگر امنیتی‌ساز موضوعی را به‌عنوان یک تهدید وجودی[۴] برای‌ یک مرجع اشاره مطرح می‌کند. پس‌ازآن، کنشگر امنیتی‌ساز بر ضرورت به‌کارگیری تدابیر فوق‌العاده تأکید‌ می‌کند‌؛ تدابیری که‌ فراتر از هنجارهای معمول در عرصه سیاسی است و با هدف بـرخورد بـا این تهدید به کار گرفته‌ می‌شوند. این مرجع اشـاره می‌تواند یک دولت، حاکمیت ملی، ایدئولوژی یا هویت‌های دسته‌جمعی باشد. از‌ منظر‌ نظریه‌ امنیتی‌ ساختن ، بـازیگر امنیتی‌ساز‌ نقش‌ بسیار کلیدی و گسترده‌ای بر عهده دارد و تـنها شرط حدوث امنیت، بیان آن از سـوی بـازیگر امنیتی‌ساز اسـت.(۶)

لذا در بررسی مسئله‌ی هسته‌ای ایران و بیان چگونگی آغاز روند امنیتی‌سازی این موضوع، مطابق با سه واحد تحلیل امنیتی‌سازی مکتب کپنهاگ،می‌توان بیان داشت که کنشگر امنیت سازی در موضوع هسته‌ای ایران ،دولت‌های غربی – به‌ویژه‌ایالات‌متحده آمریکا و رسانه‌های تبلیغاتی در اختیار آن‌ها – بوده‌اند. مرجع اشاره نیز در این تحلیل،موضوع صلح و امنیت بین‌الملل و رژیم به‌اصطلاح عدم اشاعه‌ی تسلیحات کشتارجمعی بوده است؛ بدین ترتیب که غرب به‌ویژه آمریکا، با تبلیغات رسانه‌ای بسیار، این‌گونه به اذهان عمومی القا نمودند که برنامه‌ی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران ،تهدیدکننده‌ی صلح و امنیت بین‌الملل و برخلاف موازین عدم اشاعه‌ی سلاح‌های کشتارجمعی است. در این تحلیل، کنشگر عملکردی مؤثر بر امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ج.ا. ایران، گزارش‌های آژانس انرژی اتمی و دبیر کل آن (البرادعی) بوده است؛ گزارش‌هایی که مبنی بر عدم شفافیت فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و نیز شائبه‌ی عدم همکاری جمهوری اسلامی با این نهاد بین‌المللی بود و این در حالی است که جمهوری اسلامی بیشترین همکاری‌ها را با آژانس انرژی اتمی داشته و در مقطعی نیز پروتکل الحاقی را به خواست آژانس به‌طور داوطلبانه اجرا نمود .در این راستا باید به تلاش کنشگر امنیتی‌ساز (غرب و به‌ویژه‌ایالات‌متحده) برای امنیتی کردن موضوع هسته‌ای کشورمان اشاره داشت که موفق گردید پرونده هسته‌ای ایران را از آژانس به شورای امنیت ارجاع دهد. ارجاع پرونده به شورای امنیت و صدور قطعنامه‌ها حاکی از این است که کنشگر امنیتی‌ساز با تبلیغات بسیار پیرامون مرجع اشاره – نظیر حفظ صلح و امنیت بین‌الملل و تهدیدآمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران – دیگر دولت‌های تأثیرگذار در مناسبات بین‌المللی را قانع نمود که مسئله هسته‌ای ایران تهدید زا است. سرانجام و متعاقب ارجاع پرونده هسته‌ای ایران، قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ج.ا. ایران صادر گردید و به‌این‌ترتیب مهم‌ترین کنشگر عملکردی مؤثر – که درواقع بهترین دلیل و البته لازمه اصلی برای امنیتی تلقی شدن برنامه هسته‌ای ج.ا.ایران در نظام بین‌الملل بود – با تصویب  قطعنامه‌های شورای امنیت علیه برنامه هسته‌ای ج.ا. ایران، شکل نهایی به خود گرفت.

 

در بیان چگونگی آغاز روند امنیتی‌سازی مسئله‌ی هسته‌ای ایران لازم است مطابق با سه واحد تحلیل امنیتی‌سازی مکتب کپنهاگ، به ۱٫کنشگر امنیت ساز؛که شامل دولت‌های غربی به‌ویژه آمریکا و رسانه‌های تبلیغاتی در اختیار آن‌ها .۲٫مرجع اشاره در این مسئله؛ که صلح و امنیت بین‌الملل و رژیم به‌اصطلاح عدم اشاعه‌ی تسلیحات کشتارجمعی و ۳٫ کنشگر عملکردی مؤثر بر امنیتی‌سازی – که گزارش‌های آژانس انرژی اتمی ،دبیر کل و بازرسان آن، قطعنامه‌های شورای حکام و درنهایت قطعنامه‌های شورای امنیت علیه برنامه هسته‌ای ایران است – اشاره داشت.

 

ابزارهای غرب در امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران

ازنظر مکتب کپنهاگ ، موفقیت‌ در‌ امنیتی‌ ساختن یک موضوع و مسئله ، به دو عامل «زبانی‌- دسـتوری‌» و «زمینه‌ای- اجتماعی» بستگی دارد. عامل زبانی– دستوری مربـوط به بازیگر امنیتی‌ساز و توانایی وی در استفاده از واژگان‌ و مفاهیم‌ است‌.(۷) بازیگران امنیتی‌ساز، افراد یا گروهی هستند که موضوعات را با اظهار‌ این مـسـئله کـه چـیزی ازلحاظ وجودی در معرض تهدیـد اسـت ، امنیتـی می‌سازند.(۸) بـوزان اشــاره می‌کند که بازیگران امنیتی ساز می‌توانند رهبران سیاسی، دولت‌ها‌، لابی‌گر‌ها‌ و گروه‌های فشار باشند. واژگانی نظیر‌ سلاح‌ هسته‌ای، شک و تردید، حمله ، تهدیـد و… در رسانه‌های غربی و واژگانی نظیر پنهان‌کاری، قصـور، نگرانـی و … در قطعنامه‌های آژانس‌ واجد‌ ویژگی‌ ارزش‌دهی منفی است. استفاده از هرکدام از این واژگان و عبارات توسط بازیگر امنیتی‌ساز  ، به‌عنوان داده‌های پـژوهش در کـنش کلامـی رسانه‌های غرب کاربرد فراوانـی پیدا نمود.(۹)

در تحلیل ابزارهای غرب در امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای ج.ا. ایران، در ابتدا باید به اپوزیسیون(منافقین) و ادعاهای آن‌ها نسبت به برنامه هسته‌ای ج.ا.ایران اشاره داشت، که این اظهارات درواقع ابزار و گام اول در آغاز امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ایران بوده است. چنانچه بیان گردید، پرونده ایران در آژانس با بهانه واهی انحراف از فعالیت‌های هسته‌ای سمت فعالیت‌های غیرمجاز ،آن‌هم بر اساس ادعای گروهک تروریستی منافقین از حالت عادی خارج گردید و حالت ویژه به خود گرفت. به دنبال آن، بازیگران غربی به‌ویژه آمریکـا در راستای امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای ایران ، تهدید هسته‌ای ایران را در فـضای‌ بـین ذهنی‌ سایر کشورها و افکار عمـومی جهـانی برسـاخته و بزرگنمـایی نمودند و  به‌تبع‌ آن‌ رسانه‌های غربـی نیز بـا به‌کارگیری واژگان و عبارات ، برنامه هسته‌ای‌ ایران‌ را برجسته نمودند. علاوه بر بازیگران غربی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز، نقش ویژه‌ای در بزرگنمایی  برنامه هسته‌ای ایران در اذهان و ایجاد زمینه‌ای امنیتی داشته است. در این راستا می‌توان به  کـنش کلامی آژانس علیه فعالیت هسته‌ای‌ ایران و قطعنامه‌های آژانـس علیه برنامه هسته‌ای‌ ایران‌ اشاره داشت. کنش کلامی آژانس این‌گونه بود که از واژگان و عباراتی با بار منفی برای بزرگنمایی برنامه هسته‌ای ایران استفاده می‌نمود. آژانس به‌عنوان بازیگر امنیتی‌ساز با انتخاب مکرر و استفاده از واژگانی نظیر شک و تردید ، تعلیق ، قصور و پنهان‌کاری و … این برنامه را به‌مثابه تهدید و ناامنی جهانی جلوه داد. شورای حکام آژانس نیز‌ به‌عنوان‌ مـرجع مـهم صـدور قـطعنامـه ، از سـال‌ ٢٠٠٣‌ چندین قطعنامه در مورد فعالیت هسته‌ای جـمهوری اسـلامی ایـران تصویب‌ و در قطعنامه‌های تصویب‌شده خود‌، ایران را بارها موردانتقاد‌ قـرار داده اسـت.(۱۰) درمجموع، نوع کنش کلامی همراه با  قطعنامه‌های شورای حکام آژانس انرژی اتمی،سبب برجسته شدن برنامه هسته‌ای ج.ا.ایران گردید؛ چراکه این نوع بزرگنمایی و تهدید جلوه دادن فعالیت هسته‌ای در اذهان مخاطبان بسیار مهم‌تر از وجود پدیده عینی تهدیدآمیز است.علاوه بر این، بررسی نحوه عملکرد بازرسان آژانس انرژی اتمی نیز ، نشان از  بحران سازی و امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ج.ا. ایران از سوی این بازرسان دارد. چنانچه در سال ۱۳۹۱ «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید با بیان اینکه آمریکا برنامه هسته‌ای ایران را زیر نظر دارد، بیان نمود که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی چشم‌های ما هستند (۱۱). این بازرسان نیز در مأموریت‌های بازرسی‌ در ایران، عمدتاً ،درخواست‌های بازدید از مراکز حساس جمهوری اسلامی را طلب می‌نمودند. نتیجه بازرسی‌های این افراد نیز عمدتاً از مراکز اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی سر درمی‌آورد و یکی از نتایج این جاسوسی در قالب بازرسی، ترور دانشمندان هسته‌ای ج.ا . ایران بود. در این راستا شخص آقای رئیس‌جمهور دکتر روحانی در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‎ای صفحه ۲۱۱ نیز به این مطلب که بازرسان در خدمت سازمان‌های جاسوسی غرب بوده‌اند،تصریح  و اشاره می‎کند که: «در سال ۸۲ تا ۸۴ که مسئول پرونده هسته‎ای بودم، آژانس از ما بازرسی از اماکنی را تقاضا کرده بود که قاعدتاً این اماکنی بودند که سرویس‎های اطلاعاتی غرب برای آژانس معین کرده بودند.» بنابراین با قطعیت می‌توان اذعان داشت که جاسوسان ِبازرس یا بازرسانِ جاسوس آژانس انرژی اتمی و گزارش‌های مغرضانه آن‌ها،یکی دیگر ابزارهای در اختیار غرب در روند بحران سازی و امنیتی‌سازی پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران بوده است.درمجموع می‌توان بیان داشت که ابزارهایی نظیر منافقین ،جاسوسان غرب در قامت بازرسان آژانس انرژی اتمی ،جـنـگ‌ رسانه‌ای‌ غـرب‌ علیـه‌ فعالیـت هسته‌ای‌ جمهوری‌ اسلامی ایران و پوشش و تبلیغات و فضاسازی خـبری رسانه‌های غربی علیه آن و نیز اقدامات رسانه‌ای و تبلیغاتیِ آن‌ها پس از گزارش‌های آژانس انرژی اتمی ،قطعنامه‌های شورای حکام و نیز قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان‌ ملل‌ علیه‌ ایران، موجب گردید که‌ افـکار‌ عـمومی جهان به سمت امنیتی‌ ساختن‌ این فعالیت سوق یابد. و این‌گونه دولت‌های غربی و ابزارهای در اختیار آن‌ها موفق گردیدند که موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را که در اصل ماهیتی حقوقی و فنی داشت، به وضعیتی امنیتی تبدیل نمایند.

در پایان دسته‌بندی ابزارهای مورداستفاده غرب در امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای ج.ا. ایران عبارت‌اند از :

۱- رسانه‌های غربی

۲- نهادهای بین‌المللی (شورای امنیت و آژانس انرژی اتمی)

۳- اپوزیسیون نظام (منافقین)

۴- بازرسان آژانس (به لحاظ جاسوس بودن و ارائه‌ی گزارش‌های مغرضانه و برخلاف واقعیت)

 

ابزارهایی نظیر منافقین ،جاسوسان غرب در قامت بازرسان آژانس ، کنش کلامی مغرضانه آژانس، تبلیغات رسانه‌ای‌ غـرب‌ و قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان‌ ملل‌ علیه‌ ایران،موجب گردیدند افـکار‌ عـمومی جهان به سمت امنیتی‌سازی فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران سوق یابد.

 

علل، انگیزه‌ها و اهداف غرب از امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ایران

بررسی علل و انگیزه‌های غرب به‌ویژه آمریکا از امنیت سازی موضوع هسته‌ای ایران نشان می‌دهد به‌طورکلی دو نگاه کلی نسبت به این امنیتی‌سازی وجود دارد:

۱- نگاه راهبردی و ایدئولوژیکی؛

۲- نگاه ناشی از جلوگیری از ظهور یک قدرت جدید.

 

در تبیین نگاه راهبردی و ایدئولوژیکی در امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ج.ا.ایران، می‌توان گفت که  این فضاسازی و تبلیغات علیه برنامه هسته‌ای ایران، به‌عنوان بخشی از پروژه اسلام هراسی قابل‌تعریف است. همین نکته در رابطه با دو پدیده شیعه هراسی و ایران‌هراسی نیز قابل استناد است که ترویج هرکدام از آن‌ها ،تأمین و تثبیت منافع دول غربی به‌ویژه آمریکا و اسرائیل را با خود به همراه داشته است. در این راستا راهکنش جایگزین نمودن تهدید ایران هسته‌ای به‌جای رژیم صهیونیستی نیز، درواقع یکی از مهم‌ترین راهکنش‌های مشخص دولت آمریکا از ترویج ایران‌هراسی و شیعه هراسی با تکیه‌بر برنامه‌ی هسته‌ای امنیتی شده این کشور است. چنانچه در منطقه غرب آسیا در دستور کار قرار دادن راهکنش ایران‌هراسی و شیعه هراسی ،آثار و پیامدهای بسیار مهمی بر نوع رفتار دولت‌های منطقه – ازجمله اعراب اهل تسنن در منطقه غرب آسیا – داشته است. در راستای راهکنشِ ایران‌هراسی و شیعه هراسی، منافع راهبردی غرب و آمریکا از امنیتی کردن موضوع هسته‌ای ایران به‌طورکلی عبارت‌اند از :

• گسترش و افزایش فروش تسلیحات به کشورهای منطقه

• حضور بیشتر مستشاران آمریکایی در کشورهای منطقه

• گسترش مسابقه تسلیحاتی در منطقه و نیز تضمین امنیتی اسرائیل

 

تضمین امنیت اسرائیل،اصلی‌ترین نفع راهبردی آمریکا از امنیتی کردن مسئله هسته‌ای ایران است. به‌واقع در منطقه‌ای که سال‌ها شاهد درگیری و تنش میان اعراب و رژیم صهیونیستی بوده است ،هرگونه تلاشی برای ایجاد تهدید جدیدی به‌جای رژیم صهیونیستی ،بیش از هر چیز امنیت این رژیم را به همراه دارد؛ و از جهتی نیز با افزایش امنیت رژیم صهیونیستی،دولت آمریکا به‌عنوان اصلی‌ترین شریک و متحد جهانی این رژیم ،بیش از هر دولت دیگر منتفع می‌گردد. درواقع با توجه به هزینه‌های گزاف اقتصادی، سیاسی ، نظامی و دیپلماتیک آمریکا برای صیانت و حفاظت از رژیم صهیونیستی، بی‌تردید هر اقدامی که بتواند در این امر به آمریکا یاری رساند، درواقع منافع راهبردی این کشور را تأمین کرده است. در پی امنیتی‌سازی مسئله هسته‌ای ایران به‌جای رژیم صهیونیستی – لااقل در نگاه دولت‌های عربی و اهل تسنن منطقه (عربستان،قطر ،امارات و …) – ایران به‌عنوان تهدید اصلی و شماره یک مورد شناسایی قرار گرفته است. مروری بر آخرین تحولات یمن و ایجاد ائتلاف عربی – سنی به رهبری عربستان سعودی و حمایت و همکاری رژیم صهیونیستی و عربستان برای مقابله با آنچه با عنوان نفوذ ایران در یمن و منطقه یاد می‌شود، شاهدی بر این ادعا است.(۱۲) در همین راستا گسترش مسابقه تسلیحاتی در منطقه نیز که عمدتاً در میان کشورهای پادشاهی عربی است و ج.ا.ایران را به‌عنوان تنها تهدید علیه خود تلقی می‌نمایند، منافع سیاسی و اقتصادی و راهبردی را عاید آمریکا به‌عنوان فروشنده عمده‌ی این تسلیحات می‌کند.

از سوی دیگر در تبیین انگیزه دیگر امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ایران، می‌توان به نگاه دوم (جلوگیری از ظهور قدرت جدید در نظام بین‌الملل) اشاره نمود که بیان می‌دارد ایران مسلح به تسلیحات هسته‌ای به قدرتی تهاجمی در منطقه و بین‌الملل تبدیل و درصدد گسترش نفوذ خود در منطقه و فرا منطقه بر خواهد آمد. با این نگاه،غرب اهداف راهکنشی زیر را از امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌نمود که عبارت‌اند از :

• حفظ توازن قدرت در منطقه

• جلوگیری از بهره‌مندی جمهوری اسلامی ایران از تکنولوژی هسته‌ای و افزایش قدرت این کشور

• جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی ایران

 

در راستای این اهداف راهکنشی، تغییر رژیم ایران راهبرد اصلی غرب بوده است .به‌واقع آنچه در این نگاه و در میان انگیزه‌های غرب در امنیتی‌سازی مسئله هسته‌ای ایران، مقدم بر  بقیه بوده است، راهبرد تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.

 

بررسی علل و انگیزه‌های غرب به‌ویژه آمریکا از امنیت سازی موضوع هسته‌ای ایران نشان می‌دهد به‌طورکلی دو نگاه کلی ۱٫ نگاه راهبردی و ایدئولوژیکی و ۲٫ نگاه ناشی از جلوگیری از ظهور یک قدرت جدید نسبت به این امنیتی‌سازی وجود دارد.

 

جمع‌بندی

با نگاهی به تاریخ، به‌خوبی درمی‌یابیم که تاریخچه مسئله‌ی هسته‌ای به‌عنوان یک موضوع حوزه سیاست خارجی به قبل از انقلاب و تاریخچه آن به‌عنوان یک بحران به ابتدای دهه هشتاد شمسی برمی‌گردد. جمهوری اسلامی ایران به‌خاطر جهت‌گیری مبارزه گونه خود با نظام سلطه و امپریالیسم، با بهانه‌ی هسته‌ای، مورد خصمانه‌ترین واکنش‌ها از سوی غربی‌ها به‌خصوص آمریکایی‌ها قرار گرفت. این در حالی بود که ج.ا. ایران در موضوع هسته‌ای ،در اعمال و رفتار خود، تمامی بهانه‌ها را از آژانس بین‌المللی و شورای حکام گرفته و بارها حسن نیت خود را با انجام داوطلبانه پروتکل الحاقی نیز اثبات نمود، ولی بااین‌حال با هجوم تبلیغات منفی رسانه‌ای گسترده، رفتار خارج از چارچوب حقوقی و قانونی آژانس انرژی اتمی و شورای حکام و گزارش‌های مغرضانه و فعالیت‌های جاسوسانه بازرسان آژانس انرژی اتمی علیه برنامه هسته‌ای خود مواجه گردید. در روابط بین‌الملل ،اگر امنیتی‌سازیِ یک موضوع ،موفق عمل کند، آن پدیده از جریان امور عادی سیاسی جدا گردیده و وارد حوزه اضطراری می‌شود که بایستی با آن برخوردی فوری و قاطعانه داشت. در این راستا کشورهای غربی و به سرکردگی آنان ایالات‌متحده آمریکا و رسانه‌های وابسته به آن‌ها ، با هدف مقابله با روح انقلاب اسلامی، یعنی استقلال، آزادی و نیز مقابله با اعتقاد و هدف راسخ انقلاب اسلامی ایران یعنی، نفی هرگونه سلطه‌جویی و سلطه پذیری ،توانستند موضوع صلح آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را  به بحران ساختگی هسته‌ای و امنیتی‌سازی شده در میان اذهان عمومی تبدیل نمایند. همچنین در صدد بودند ورای امنیتی‌سازی مسئله هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، هرگونه فعالیت نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی این کشور را با اهداف امنیتی‌سازی شده ی هسته‌ای مرتبط نموده و تصویرسازی آن را به شکل تهدید علیه بشریت و صلح بین‌المللی نهادینه کنند و زمینه را برای ایجاد تحریم های گسترده و جامع از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد فراهم آورند. و یا حتی مقدمات انجام حمله نظامی را تحت لوای شورای امنیت، به منظور جلوگیری و متوقف نمودن عرضه اندام ج.ا. ایران در عرصه های علمی،سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه و بین‌الملل و حتی تغییر رژیم ج.ا. ایران فراهم کنند. هم اکنون نیز در ادامه پروژه ی امنیتی‌سازی خود، درصدد امنیتی‌سازی موضوع قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران هستند. من حیث المجموع با توجه به شواهد و قرائن،می‌توان با قطعیت بیان داشت که امنیتی‌سازی موضوع هسته‌ای ج.ا.ایران یکی از مهره های پازل غرب بوده است تا از این طریق بتوانند از یک سو از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هژمون منطقه‌ای و بین‌المللی ممانعت به عمل آورند و از سوی دیگر نیز ،بتوانند محیطی ایمن و به دور از خطر را برای شرکای غاصب خود مثل رژیم اشغالگر قدس فراهم نمایند و اهداف و منافع استکباری و استعماری، سیاسی، اقتصادی و راهبردی خود در منطقه و بین‌الملل پیش ببرند.

 


منابع:

۱- کاظم غریب آبادی، برنامه‌ی هسته‌ای ایران (واقعیت‌های اساسی)، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، پاییز ۱۳۸۷،ص ۲۳۷

۲- علی امیدی، سعیده مرادی فر،((برسازی امنیتی فعالیت هسته‌ای ایران))فصلنامه سیاست جهانی زمستان ۱۳۹۳ – شماره ۱۰ص۱۲۶

۳- محمد رضا مجیدی، علی رضا ثمودی پیله رود، ((تلاش های رژیم صهیونیستی برای برسازی برنامه هسته‌ای ایران به‌عنوان یک تهدید امنیتی))،پژوهش های انقلاب اسلامی پاییز ۱۳۹۳ – شماره ۱۰ صفحه ۱۹۵

۴- علی عبداله خانی ، نظریه های امنیت ، تهران‌ ، موسسه‌ فرهنگی‌ مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران ،(١٣٨٩) چاپ اول . ص۳۰۹

۵- Buzan Barry & Ole Waever (2003), Regions and Powers: The Structure of International Security, New York: Cambridge University Press

۶- علی عبداله خانی ، نظریه های امنیت ، تهران‌ ، موسسه‌ فرهنگی‌ مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران ،(١٣٨٩) چاپ اول . ص۳۱۰

۷- علی عبداله خانی ، نظریه های امنیت ، تهران‌ ، موسسه‌ فرهنگی‌ مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران ،(١٣٨٩) چاپ اول . ص۳۰۴

۸- علی عبداله خانی، ( نظریه های امنیت) ، تهران‌ ، موسسه‌ فرهنگی‌ مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران ،(١٣٨٩)چاپ اول .ص۱۵۰

۹- علی امیدی، سعیده مرادی فر،((برسازی امنیتی فعالیت هسته‌ای ایران))فصلنامه سیاست جهانی  زمستان ۱۳۹۳ – شماره ۱۰ص۱۲۷

۱۰- مـحمود رضـاگـلشن پژوه،((پرونده هسته‌ای ایران روندها و نظرها))، جلد چهار، تهران : مـوسسه فـرهنگی مطالعاتی و تحقیقاتی بین‌المللی‌ ابرار‌ معاصر تهران ، (١٣٨٧‌)، چاپ نخست .ص ۸۱-۸۲

۱۱- بازرسی آژانس تابلوی هسته‌ای، ماهیت جاسوسی ،منتشرشده در تاریخ  ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۴، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://kayhan.ir/fa/news/45138

۱۲- جواد حق گو ؛((پرونده هسته‌ای ایران و اقتصاد سیاسی دیپلماسی رسانه‌ای هژمون (بررسی منافع راهبردی آمریکا ازساخت بحران هسته‌ای ایران در منطقه غرب آسیا ))علوم سیاسی :: مطالعات انقلاب اسلامی : بهار ۱۳۹۵ – شماره ۴ صص ۱۸- ۲۳

منبع:http://tabyincenter.ir

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *