اقتصاد و فرهنگ

بسم الله الرحمن الرحیم

اقتصاد و فرهنگ

«اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی»

 

چکیده؛

     پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب، طبق معمول دارای مفهوم خاصی است و نشأت گرفته از ضرورت ها، واقعیّات و ایدآل های اسلامی – ایرانی که افق های مشخصی را ترسیم می کند. بدون شک پرداختن به مسئله نیاز به کنکاشی گسترده و با دقت نظری واقعی، پلّه کانی و هم پوشان در عملیاتی سازی آن دارد، این مجیز قصد تفسیر یا تحلیل پیام ندارد، حاصل بحثی است در جمع دوستان و درسی است که پس داده شد و البته مصادیقی که مورد بحث قرار گرفت و جا دارد و شایسته بود هر کدام در اقدام پژوهی جداگانه مورد بررسی قرار گیرد.

واژگان کلیدی؛

اقتصاد، فرهنگ، مدیریت جهادی، عزم ملّی، رهبرمعظم انقلاب، حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی، انقلاب اسلامی، اطلاعات، عوامل تولید، علم و دانش، درون زا بودن اقتصاد، برون گرا بودن اقتصاد، تسهیلات بانکی، بازدهی، توانایی اجتماعی، محیط زیست.

     شعار سال در بیانات رهبری، در چهار محور اساسی مشخص شده؛ «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی». برجستگی مسئله اقتصاد در حالی خودنمایی می کند که معظم له از عدم تحقق شعار سال ۱۳۹۲گلایه کردند، یعنی «حماسه اقتصادی»، مطلبی که بعنوان یک ضرورت ملی برای هر فرد ایرانی قابلیت پی گیری و کمک در جهت حل مسئله را می طلبد؟ براستی چرا مردمی که در عمر بیش از سه دهۀ انقلابی در مقابل همه توطئه های نظامی و سیاسی ایستادگی کردند و در کف خیابان ها ارادۀ خلل ناپذیر خود را در حفاظت از دستاوردهای انقلابشان به دنیا نشان دادند، و امنیت را در وجب به وجب این آب و خاک معنی کردند تا کشورشان امن ترین نقطه در جهان ناامن بدرخشد، ولی، در حل مسئله اقتصاد از زبان رهبرشان ناکامی می شنوند؟! این مطلب نشان می دهد که مشکل از مردم تا کجا می تواند معنی پیدا کند تا مردم در حل آن وارد شوند! بنظر می رسد اقتصاد سازوکاری متناسب می طلبد تا مردم در آن نقش ایفا کنند.

۳۰۴۲۱۵_۶۲۳

    به نظر می رسد، سازوکار متناسبی که مردم بتوانند در اقتصاد نقش تمام کننده در تحقق شعار سال ایفا نمایند، نیاز به یک چارچوب و دو محور اساسی دارد تا چشم انداز و روش اجرا در آن مشخص و از انحراف جلوگیری شود، وجود دارد.

الف) چارچوب مورد نظر؛

  • ارتباط دادن ایده و تفکر با تحقیق و پژوهش،
  • پیوستگی سیاست و اقتصاد.

طبیعی است، هر ایدۀ سیاسی و یا اقتصادی که عناوینی کلی هستند، در صورتی قرین موفقیت خواهند بود که به زیور تحقیق و پژوهش آراسته شده باشند تا هزینه و فایده، تجارب موفق و ناموفق سنجیده شوند و مسئلۀ تجارت در پیوند درون زا بودن و برون گرا بودن دیده شده باشد و این همه از مسیر پژوهش قابل دستیابی است.

ب) دو محور، اطلاعات و تولید؛

  • محور اطلاعات: بشکل واقعی جریان اطلاعات آزاد و برای همگان قابل دسترسی باشد،
  • محور تولید: عوامل تولید بشکل هوشمندانه ترکیب یابند.

توجه به چارچوب ذکر شده و محورهای مذکور، با همه زیرمجموعه هایش نیازمند مدیریت هوشمند و همه جانبه نگر است، به معنی دیگر مدیریت کارساز و منعطفی که بتواند ابعاد و زوایای آشکار و پنهان، مستقیم و غیرمستقیم و موثر بر تقویت اقتصادی را تحلیل گر و مجری باشد و شرط اساسی این گونه مدیریت به خوبی در پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب با عنوان «عزم ملی» خودنمایی کرده است.بدیهی است، زمانی می توانیم از مدیریت جهادی صحبت کنیم که فضادی جهاد به معنی رسیدن باور عمومی به تلاش اقتصادی در جامعه نمایان شده باشد و این باور ملی است که در صورت ایجاد، اثرگذار خواهد بود. آنطوری که مد نظر در شعار سال است، عزم ملی و راه افتادن اراده ها برای حل مسئله اقتصاد و فرهنگ اگر از مسیر علم دانش، همانطوری که در چارچوب طراحی شده گذر داده نشود، باعث و زمینه ورود سلایق پُرمدعا و غیر تولیدی را فراهم خواهد آورد، و انحرافی واپس گرایانه را برای غلبۀ احساسات در ظاهر و غلبۀ سودجویی، رانت و وابستگی و . . . را تشدید خواهد کرد.

     برای تبیین بحث، مواردی را در هر بخش به اختصار و به تناسب دانسته ها و واقعیاتِ مطرح، طرح می کنم. باشد که اندیشمندان و صاحبنظران با دامن زدن به چنین بحث هایی در تحقق شعار سال، سهم خود را ایفا نمایند:

* در حوزه اقتصاد؛

الف) درون زا بودن اقتصاد:

  1. سرمایه گذاری و توجه ویژه به ابداع و اختراع و فن آوری. یعنی، دانشی کردن اقتصاد و پژوهش محور کردن تصمیمات؛ «علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ / عقل می باید نه ملبوس فرنگ» (اقبال)             تا زمانی که به این موضوع پرداخته نشود، ادعا کردن از خودکفایی اقتصادی و «اقتصاد مقاومتی» در حد شعار باقی خواهد ماند و چه بسا در درازمدت کارکرد منفی از خود بروز دهد و بر استقلال سیاسی خدشه وارد کند.
  2. حداکثر سازی سود فردی، بها دادن به فن آوری و پژوهشگر تا کارآفرین در کلیه سطوح، بایستی از مرحله شعار عبور کند و از ذهن های پرخطا عبور کرده و در صحنه عمل و ملموس باشد. در غیر این صورت، این افراد یا منزوی و بی خاصیت خواهند شد و یا مورد هدف قرار گرفته و منتقل خواهند شد و بصورت طبیعی برچسب فرار نیز خواهند خورد.
  3. کارآیی سرمایه انسانی با آموزش، و اگر این دو به شکل متناسب ترکیب یابند، نتیجه آن بهره وری است که شعار و دغدغه مسئولین و همه گیر شده است. برای نمونه بررسی شود که چطور است که نیروی انسانی جوان موجود در کشور ما که در هجمه های تبلیغات انتخاباتی نیز به آن پرداخته می شود نمی توانند گره از مشکلات اقتصادی بازکنند!؟ و یا چگونه است که با وجود نیروی انسانی جوان در کارخانه ها، کارگاه ها و ادارات و . . . بهره وری و کار مفید، ساعات کمتری به خود اختصاص داده است؟! چون، ترکیب و تناسب در جذب و بکارگیری رعایت نمی شود. یعنی توانایی اجتماعی (رابطه درست سرمایه فیزیکی و انسانی) معیوب است و به آن توجه نمی شود.
  4. تحقیق و توسعه، یعنی دستیابی به نقشه عملیاتی در اقتصادِ خُرد و کلان، بایستی در هر بخش از فعالیت های اقتصادی، تحقیق و توسعه کاربردی بعنوان یکی از الزامات محیطی در نظر گرفته شود. در غیر این صورت انتظار بهره وری و فعالیت اقتصادی در مسیر انحراف حرکت داده خواهد شد و . . .

ب) توجه جدی به ارتباط دادن فعالیت های اقتصادی با مسایل زیست محیطی، مطالعه و توجه به بحران زیست محیطی متصورِ حاصل از خشک شدن دریاچه ارومیه، مورد بسیار اساسی است! این که برای استفاده بهینه از آب های شیرین و جاری، سد زده شده و یا برای پربار کردن محصولات کشاورزی، چاه های عمیق و نیمه عمیق زده شده، به ظاهر دارای منطق اقتصادی است، ولی، نبود جامع نگری اقتصادی یکی از عوامل بروز چنین ضایعه ای را فراهم آورده است. به عبارتی اقتصاد پیش رفته و پویا فقط در شکوفا بودن محیط زیست قابلیت تحقق دارد.

ج) با توجه به مطلب پیشین است که، عنصر پیوند عوامل تولید، خودنمایی می کند. مثل توجه به رونق دادن به صنعت دامداری بدون توجه به وسعت مراتع و یا صنایع تبدیلی و . . . مسیری است منتهی به شکست.

د) ارتباط تسهیلات بانکی با بازدهی، بانکها بایستی رویکرد سود محور را تبدیل به رویکرد کنترل سرمایه گذاری و بازدهی کنند که؛ هم به سود مورد نظر دست می یابند و هم به رونق تولید و شکوفایی اقتصاد کمک می کنند. در صورتی که فقط به فُرم و شکل توجه نمایند و سود محور باشند، بزرگترین ضرر را به اقتصاد بومی و ملی خواهند زد.

ه) رقابتی کردن اقتصاد و ارزشیابی، رقابتی بودن اقتصاد فقط در زمانی امکان پذیر خواهد بود که مردمی باشد و از دولتی بودن و دستوری بودن خارج شود. و برعکس در ارزشیابی اقتصاد حذف دولت از امورات به همان اندازۀ دستوری بودن خطرآفرین است. رقابتی شدن اقتصاد در زمینه مناسب رشد خواهد کرد، و چاره ای جز رعایت قواعد مردم سالاری وجود ندارد و ارزشیابی نیز در همین زمینه قابلیت تحقق و نتیجه بخش خواهد بود.

و) وجود رسانه های مستقل و متخصص و دانشگاهی که نقش نظارتی داشته باشند. رسانۀ مستقل باعث جلب اعتماد عمومی به اقتصاد و تولید را فراهم می کند و جریان آزاد اطلاعات را تسهیل می کند.

* در حوزه فرهنگ؛

     اگر فرهنگ را در مقایسه با اقتصاد، سیاست، فن آوری و . . . به نرم افزارِ سایر عوامل تشبیه کنیم، بیراهه نرفته ایم. همه باورهای ما، اعتقادات ما، برنامه ریزی و نحوه برخوردِ ما با محیط پیرامونی، در زمینه فرهنگ شکل می گیرد و زاویه دید ما را به مسایل مختلف تعیین می کند و اقتصاد از این امر مستثتی نیست. اگر رهبر معظم انقلاب از «اقتصاد مقاومتی» صحبت می کند، در واقع برنامه ریزان را متوجه فرهنگ غنی اسلامی – ایرانی می کند که میزان مقاومت و اثرگذاری ملی ما را در کوران حوادث نشان داده است و در اقتصاد نیز می تواند نقش آفرین باشد. برای روشن شدن نقش و اهمیت عنصر فرهنگ در اقتصاد، به اختصار محورهایی را برای بحث ارائه می کنم:

  1. با تمسک به فرهنگ است که می توان از ظرفیت ملی یک کشور سخن گفت، که در تحول اقتصادی عامل نخستین به شمار می رود؛ «ظرفیت شهروندان برای مشارکت، و ظرفیت حکومت برای عمل کردن»(لوسین پای و دیگران/۹۱:۱۳۸۰) و همین ظرفیت فرهنگی است که میزان مشارکت و در نتیجه معیاری است برای تعیین میزان نفوذ دولت و اعتماد ملی در راهبری نقشۀ راه پیشرفت اقتصادی، در صورتی که ظرفیت کشور مورد توجه اقتصاد دان ها و سیاستمداران در توسعه مورد توجه قرار نگیرد و دخالت داده نشود، کارآمدی حکومت نیز مورد سئوال قرار می گیرد، اقتصاد ملی نیز شکل نمی گیرد. در توجه به ظرفیت ملی است و در تقویت آن است که فرهنگ کار شکل می گیرد. به راستی میزان کار مفید در کشورمان ایران در نهایت خود به ساعتی رسیده است؟ تا انتظار کارآمدی در اقتصاد را داشته باشیم؟! به عبارتی فرهنگ کار از دل ظرفیت ملی پدیدار می شود.
  2. عدم تعارض فرهنگی در جامعه با نگرش مطلوب و معقول نسبت به دنیا و مظاهر آن، مطلبی که سبک زندگی متناسب با باورهای اسلامی و ایرانی در آن مستتر است و کمک کار مدیران و برنامه ریزان اقتصادی و عموم مردم خواهد بود تا اجازه ندهند شکاف های طبقاتی خطرناک و بنیان کن گسترش یابند.
  3. تقویت فرهنگ و لحاظ آن در سیاست گذاری امورات سیاسی و اقتصادی، جهت گیری عمومی را به سمت رشد و توسعۀ اقتصادی فراهم می کند، پویایی اجتماعی را باعث می شود و با تقویت منابع انسانی اقتصاد، توسعه پایدار و میزان مقاومت در مقابل هجمه های روانی در اقتصاد ملی را افزایش می دهد.
  4. با فرهنگ می شود برون گرا بودن اقتصاد را تقویت کرد، فرهنگ است که کمک می کند برنامه ریزی و توسعه اقتصادی شتاب زده باشد یا نتیجه گرا، سنجیده و درازمدت.

* در حوزه مدیریت؛

  • مدیریت برخواسته از دانش اختصاصی است و «مدیریت جهادی» یعنی تمسک به دانش مدیریت، با اتکا به فرهنگ اسلامی – ایرانی که عنوان «جهاد» در همین چهارچوب قابلیت تحقق دارد. وارد کردن سلایق نقطه آغازین انحراف در آن ست و در مقابل دانش بومی و تجربی نقطه آغازین تحول در مدیریت خواهد بود.
  • اگر می خواهیم کار اقتصادی به درستی انجام پذیرد، بایستی به الزامات مدیریتی توجه کنیم، این گفتۀ «هوسکین، مکوی» درست است که؛ «مدیریت و نظام آن، ابداع اقتصاد مدرن نبوده بلکه بر عکس، اقتصاد مدرن آفریدۀ آن است.»(نیل پستمن/۱۳۹۰:۲۲۲) این که در پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب به سه عنصر «اقتصاد، فرهنگ و علم و دانش» پرداخته شده، موید مطلب می تواند باشد.
  • مدیریت جهادی زمانی قابلیت تحقق دارد که فضای جامعه، فضای جهادی (کار و تلاش) باشد. مطلبی که عمیقاً با فرهنگ اسلامی – ایرانی همخوانی دارد و «عزم ملی» در همین چهارچوب قابل دفاع است.

* نتیجه؛

اقتصاد، فرهنگ، سیاست، دانش مدیریت، محیط زیست، بهداشت و درمان، آموزش و هرآنچه در یک واحد جغرافیایی به نام کشور وجود دارد پیوسته بهم و در تعامل با هم و همگی در رویکردی برون گرایانه معنی پیدا می کنند، و به رشد و توسعۀ همه جانبه و از جمله پیشرفت اقتصادی می انجامد. موراد مذکور در متن می تواند مدخلی برای ورود به بحث مربوط به شعار سال (اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی) است و می توانست پربارتر، مورد بررسی قرار گیرد. این مجیز از باب وظیفه و توان و تخصصِ ناقص نویسنده و در ادای سهم خود نسبت به موضوع است و نه چیز دیگر. به امید تحقق شعار سال و اظهار رضایت رهبرمعظم انقلاب از گشایش اقتصادی در پیام نوروزی سال ۱۳۹۴٫ ان شاء ا…

 

برچسب ها:

اقتصاد، فرهنگ، سیاست، مدیریت

دهم فروردین سال ۱۳۹۳

ذوالفقار صادقی

منابع؛

  • لوسین دبلیو.پای و دیگران (۱۳۸۰)، بحران ها و توالی ها در توسعه سیاسی، ترجمه: غلامرضا خواجه سروی. انتشارات، پژوهشکده مطالعات راهبردی غیرانتفاعی.
  • نیل پستمن (۱۳۹۰)، تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی. ترجمه: دکتر صادق طباطبایی. انتشارات، اطلاعات.
  • ابوالفضل شکوری؛ اقتصاد و جامعه. نامه مفید، شماره ششم.
  • دبیری مهر، پویا؛ اقتصاد و رسانه، شیوه های مدیریت اقتصادی رسانه ها. انتشارات؛ مرکز مطالعه تحقیقات رسانه ها.
  • فرهاد دژپسند؛ عوامل موثر بر رشد اقتصادی ایران. پژوهشنامه اقتصادی.
  • مریم آزادفر و دکتر زهرا حضرتی صومعه (۱۳۸۹)، عوامل موثر بر توسعه ی فرهنگ پژوهشگری از دیدگاه استادان دانشگاههای استادان قزوین. فصلنامه پژوهش های سیاسی و بین المللی.
  • دکتر مهرداد نوابخش و مرضیه زارع هرفته(۱۳۸۹)، بررسی عوامل فرهنگی – اجتماعی موثر بر فرهنگ کارآفرینی. مجله مدیریت فرهنگی، شماره ۷بهار۱۳۸۹٫
  • دکتر سید رضا صالحی امیری، دکتر اسمعیل کاوسی، پوراندخت تقدسی (۱۳۸۹)، بررسی عوامل موثر در صادرات کالاهای فرهنگی در ایران و ارایه راهبردهای مدیریتی. مجله مدیریت فرهنگی، شماره نهم۱۳۸۹٫
  • غلامرضا عظیمی، دکتر محمدرضا رسولی (۱۳۸۸)، مطالعه عرض – ملی، بررسی عوامل موثر بر نابرابری سیاسی(با تأکید بر فرهنگ سیاسی). فصلنامه علوم اجتماعی، شماره۴۸٫

     نقل از:    نگاه نو

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *