نگاه نو نگاه نو
بسم الله الرحمن الرحیم
ایران، «سرزمین جاوید»
وَ یَسئَلُونَکَ عَن ذِی القَرنَینِ قُل سَأَتلُوه عَلَیکُم مِنهُ ذِکراً. (الکهف-۸۳)
چکیده؛
مطلب پیش رو اقتباس و تلخیصی از جلد(۱) کتاب «سرزمین جاوید» و تطبیقی از واقعیتهای تاریخی و تهدیدات معنی داری که ملت بزرگ ایران در طول تاریخ تا عصر حاضر با آن مواجه است را شامل می شود، به بیان علل خصومت غربی ها از اسکندر مقدونی در آتش سوزی گنجینه فرهنگی و تمدنی پازارگاد تا حمایت سیاسی – نظامی از صدام در هشت سال دفاع مقدس توسط غربی ها و تا فلسفۀ وجودی خصومت پایان ناپذیر فیلم های هالیوودی را اشاره ایست معنی دار. این مقال به ترتیب با سرتیترهایی چون؛ چکیده، واژگان کلیدی، مقدمه، کلیات، اندیشه های اجتماعی، اندیشه های فرهنگی، تمدن سازی ایرانیان، اندیشه سیاسی ایرانیان، جهان گرایی ایرانیان و نتیجه گیری.
واژگان کلیدی؛
امام خمینی، تاریخ، خاتمی، قالیباف، مطهری، افلاطون، ارسطو، سقراط، آیزنهاور، انگلیس، پهلوی، ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک، شوش، پازارگاد، یونان، کوروش، قارون(کرزوس)، انتاکیه(سارد)، ماد، پارس، تنگه خیبر، هندوها، فرهنگ و تمدن، غارنشینی، گات، زردشت، گول، فرانسه، کوروپلیس، دولت-شهر، ساتراپ، آمریکا، کرت، سیسیل، مارسی، زابلستان، هامون، پاکستان، قهستان، خراسان، استرآباد(گرگان)، ایران بان، صهیونیسم، بابل، منشورآزادی، نبونید، هالیوود، اسکندر، آشوریان، امنیت، جمشید، هپ تال، سد دربند، ضحاک، آستیاژ، تفلیس، خجند، مسقندها(اوزها)، فریدون، خزر، خلیج فارس، ناوگان دریایی، خلیج فارس، دریای عمان، مدیترانه، یهود، سارد، جنگهای برق آسا، هیتلر، هالیس(قزل آیرماق)، موازنه قوا، ساسانیان و . . .
مقدمه؛
سری کتابِ «سرزمین جاوید»(۱) که به قلم تعداد سه نفر از نویسندگان و مورخین غربی نگاشته شده و به قلم توانمند مرحوم «ذبیح الله منصوری» ترجمه و اقتباس شده، یکی از آثار جاذب و خواندنی برای هر ایرانی است. آشنایی با تاریخ که، به فرمودۀ معمار کبیر انقلاب اسلامی – حضرت امام خمینی(ره) – «تاریخ معلم انسان هاست»، بیانگر اهمیت این بخش از دانش بشری است. آنچه باعث مطالعۀ این کتاب ها و مهم تر از آن اقتباس و نگارش این مطلب بر مبنای جلد اول کتاب شد، بی توجهی ها و برخوردهایی است که ناخواسته با میراث گرانقدر کشورمان صورت می گیرد و این مجیز در همین را ستا و در پاسخ به برخی دغدغه ها و ریشه یابی عنادهایی است که صورت می گیرد، قابل ارزیابی است.
سال ها پیش از یکی از روئسای جمهور کشورمان که صاحب قلم است، کتابی با نام «از دنیای شهر تا شهر دنیا»(۲) منتشر شد و من به شوق فراوان که سیاست مداران ما قلم بدست گرفته اند، آن را مطالعه کردم. رنگِ «دولت شهرهای یونانی» آنقدر گیرا و محققانه نگاشته شده بود که، مبهوت مبنای تمدن بشری شدم که چگونه بورهای اروپایی به پیشرفت نایل آمده اند؟! چون نسل آن ها و اجدادشان، افلاطون آن ها و ارسطوی غربی ها و سقراط آنان در دولت شهرها «جمهوریت» را تئوری سازی کرده اند و حالا شده اند متمدن، چون بنای سیاسی شان بر پایۀ دموکراس و درست پایه گذاری شده است و . . . القصه، اخیراً به کتابی برخوردم که، نویسندۀ آن یکی از رقبای انتخاباتی دورۀ یازدهم ریاست جمهوری کشورمان بود، با عنوان؛ «حکومت محلی یا استراتژی توزیع فضایی قدرت سیاسی در ایران»(۳) و به همان شوق قبلی شروع به مطالعه کردم، در اشاره به شهر و فضای سیاسی، نه به آن صراحت، بل به زبانی که مخصوص کتاب خودش است، از «دولت شهرهای» یونانی یاد کرده است
این داستان، زنجیروار وقتی در ذهنم به هم متصل می شدند که، مذاکرات «ژنو» بر سرِ مسئلۀ هسته ای کشورمان بین ایرانیان در یک سوی میز و اجماعی از ابرقدرت ها از شرق و غرب عالم(۱+۵) در سوی دیگر میز در جریان بود، با نگرانی، به گشت در فضای مجازی دنبال نتیجه و تبعات و . . . مشغول بودم، تا این که، به مطلبی از فرزندان سیاستمدار ایرانی برخوردم؛ «شرم بر ما باشد که اگر آمریکا فشار آوَرَد و ما در مواضع خود کوتاه بیاییم. این پیام من به روشنفکران کلاسیک باشد که بس است. بروید مطالعه کنید و طبیعت سیاست را بفهمید چیست.»(۴)
به راستی سیاست چیست؟ که به راحتی در بارۀ آن صحبت می کنند، نظر دادن در خصوص تغییرات آب و هوا، سخت تر و فنی تر از بحث در سیاست شده است!؟ در حالی که توازنی بین طرفین در مذاکرات دیده نمی شود، چطوری و با چه پشتوانۀ فکری کوتاه آمدن در مقابل فشارهای آمریکا را شرمساری تلقی می کنند!! بایستی دلیل محکمتری داشته باشیم، با تمسّک به احساس و عوامفریبی نمی شود کشور را اداره کرد!؟ در پاسخ یابی به چنین سئوالاتی، در فضای مجازی به متن جالب و تکان دهندۀ دیگری از ژنرال «آیزنهاور» در خصوص کشورم برخوردم، نامبرده در اولین نطق بعد از انتخاب شدن به ریاست جمهوری آمریکا در ۲۹ نوامبر ۱۹۵۲م، در بخشی از سخنانش گفته است؛ «گمان نمی کنم منطقه ای مهمتر از ایران روی نقشۀ جغرافیایی جهان وجود داشته باشد، ایران هم دارای نفت است و هم در چهار راه جهان واقع شده است. نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشتۀ دور خود باز گردند و یک قدرت نظامی شود. وای وقتی که میلیتاریسم ایرانی زنده شود؛ بروید تاریخ این کشور را بخوانید تا متوجه حرف من بشوید.»(۵) بعد از این نطق تاریخی بود که با همکاری انگلیس، دولت قانونی و البته ملی گرای ایران با کودتا سرنگون و دیکتاتوری پهلوی تثبیت و تقویت گردید.
در گذشتۀ تاریخی ما، چه نکات مهمی نهفته است که برای رئیس جمهور یک قدرت جهانی، این همه جالب و خطرناک می نماید؟! کُدهای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی مردمان ایران زمین در طول تاریخ چه عناصری هستند که قدرت های طراز اوّل جهانی در یک اجماع بین الدولی برای به شکست کشانیدن انقلاب بزرگ اسلامی اقدام و در جنگی هشت ساله، دیوانه ای را حمایت کردند! شخصیت ملی ایرانیان تا چه اندازه است که شش قدرت نظامی – صنعتی و سیاسی جهانی مجبور به نشستن در یک طرف میز برای مذاکره با فرزندان انقلابی ایرانِ اسلامی شده اند تا به بهانۀ مقابله با هسته ای شدن ایرانی به راه چاره ای دست یابند؟! این همه، هر ایرانی را و بخصوص فرهیختگان سیاسی – نظامی و فرهنگی از هر جناح و سلیقه ای را وا نمی دارد که، تاریخ این سرزمین و این ملت بزرگ را مطالعه و عبرت بگیرند تا در مبناتراشی برای فرهنگ و تمدن پیشرو، این همه به «دولت – شهر»های یونانی نبالند و استناد نکنند!!
کلیّات؛
تمدن ایرانی تا هفده هزار سال قبل از میلاد برمی گردد، از زمانی که مرکزیت جمعیتی و سیاسی ایرانی ها در «شوش» پایه گذاری شده است. لیکن، بیشتر استنادات از سه هزار سال قبل را نشان می دهد. آنچه که در وهلۀ اول پایه های فرهنگی ایران را از حیّزِ انتفاع انداخت و مطالعات بعدی را با مشکل مواجه ساخته است، مربوط به اشغال ایران توسط اسکندر و آتش زدن پازارگاد و کنجینۀ فرهنگیِ غنی آن بوده است و طبق آنچه که از محتویان این کتاب(سرزمین جاوید) برمی آید، ایرانیان از ۱۵۰تا ۲۰۰ سال گذشته به واسطۀ مستشرقین و جهانگردان اروپایی با این تاریخ و میراث کُهن و با تمدن و فرهنگ خود آشنا شده اند.
از حاصل تحقیقات غربی هاست که بنیه های تمدنی ایران باستان بر پایه ی غنای فرهنگی و عظمت تمدنی استوار شده است! تا جایی که آورده شده ، تعداد ۱۶هزار کتیبه از تخت جمشید بدست آمده و به اظهار محققین آمریکایی در پازارگاد هیچ تخته سنگی نیست که دارای مفهوم خاصی نباشد، مگر این که ما نتوانسته باشیم از آن رمزگشایی کنیم. بنابر یافته های تحقیقی، در سراسر دنیا ۱۵هزار کتاب در ارتباط با تاریخ ایران باستان وجود دارد که ۴هزار جلد آن در کتابخانه های اروپا و چین نگه داری می شوند و اکثر این آثار در ارتباط با امپراطوری هخامنشیان و اندیشه های راهبردی در ایران باستان است که هنوز نتوانسته اند از آن رمزگشایی کنند. در واکاوی این آثار است که ما در سه هزار سال قبل با ۳قوم اصلی ایرانی، یعنی پارت ها، پارس ها و مادها آشنا می شویم.
در رمز گشایی از این گنجینۀ بی بدیل است که محققین، ما را با سیلک(کاشان)، زابلستان، قهستان تا استرآباد(گرگان) بعنوان مراکز اصلی سیاسی ایران و با شیوۀ مدرن حکومت داری که توسط «ایران بان ها» و عمدتاً زن ها اداره می شد، آشنا می کنند و علت انقراض این سیستم حکومتی را بیان می دارند و فلسفۀ گذر ایرانیان به دورۀ پهلوانی و حاکمیت مردان و انسجام سیاسی، تحرک سیاسی و نظامی بعدی را گوشزد می کنند. و ظهور کمبوجیه، کوروش و داریوش، حاصل همین تفکر سیاسی، فرهنگی و نظامی بوده است که منتهی به تأسیس «کوروپلیس»ها و «خشتره پان»ها شده است که، هیچ نشانی در استنادات انقلابی و ضدانقلابی در نوشتارها دیده نمی شود و بجای آن تا توانسته اند و می توانیم «دولت – شهر»های یونانی را بر سر خود گذاشته و راه و رسم پیشرفت را تئوریزه کرده اند. این درحالی است که مستشرقین اروپایی و مورخین بنام غربی به اعتراف خود به اغماض تمام و با لاپوشانی عمدی نیز نتوانسته اند از عظمت تمدنی و فرهنگی ایران بکاهند و به ناچار بر آن معترفند.
اندیشه های اجتماعی؛
اندیشه های اجتماعی برخواسته از باورهای مردمانی هستند که اداب اجتماعی و تمدن خود را بر آن پایه بنا می نهند، از میان دهها خصلت عمومی و خصوصی مردمان ایران زمین به چند نمونه اشاره می شود؛ آورده است که ایرانیان مردمانی خوش قول بودند و فکر می کردند که دیگران نیز چنینند. نکته ای که به تنهایی می تواند مبنایی بر خصلت جوانمردی این ملت باشد. آورده است که در مرکز سیاسی ایران در سیلک(کاشان کنونی) دادن جهیزیه به دختران مرسوم نبوده است چون ازدواج را امری مقدس و فراتر از معادلات و قرار دادهای بشری می دانستند، دادن جهیزیه از ابداعات دوره های بعدی است که مبنایی شد تا ازدواج صبغه ی تجاری و معاملۀ بین طرفین پیدا کند.
ایرانیان از دو چیز نفرت داشتند؛ یکی دروغ و دیگری می خوارگی بود که، از شرافت انسانی به دور می دانستند. مردان در این سرزمین ریش خود را نمی تراشیدند و آن را زینت مردان می دانستند، تراشیدن ریش از مصر و یونان قدیم به تدریج وارد ایران شد.
ایرانیان در زندگی اجتماعی خود علم و آموختن را سرلوحۀ زندگی فردی و اجتماعی خود قرار می دادند، سعی می کردند بیاموزند و نه تنها از آن لذت می بردند، بلکه، آن را یکی از ملزومات اساسی در زندگی خود می دانستند، آورده است؛ وقتی کوروش کبیر در انتاکیه، کرزوس(قارن- قارون) را شکست داد و وقتی قدم در کاخ فرمانروایی گذاشت و با قارون روبرو شد، در اولین جمله خواست تا نصیحتی بکند، قارون گفت؛ آخر آدمی بدبختی است. کوروش پرسید؛ این را که می دانستی چرا باعث جنگ و خونریزی شدی!؟ گفت؛ آدمی را سه چیز است که عقلش را ضایع می کند، پرسید، آن چیست؟ و قارون جواب داد؛ حرص، غرور و شهوت. و این هر سه را من مبتلایش هستم.
اندیشه های فرهنگی؛
نقش زبان و خط در توسعه و تعمیق فرهنگ و پایه گذاری تمدن بشری بر کسی پوشیده نیست، یافته های کتاب نشان می دهد که ایرانیان اولین مردمانی بوده اند که در ۸ تا ۹هزار سال قبل از میلاد خط اختراع کرده اند و اولین انسان هایی بوده اند که نقاشی بر روی سفال انجام داده اند و موسیقی از اختراعات در این «سرزمین جاوید» است که، این هر سه نشان از لطافت و عمق فرهنگ انسانی و تمدنی مردمان این سرزمین دارد. ایرانی ها، مردمانی بوده اند که برای پایداری لطافت فرهنگی، ورزش را اختراع کرده اند و بی خود نیست که ایران را مهد کُشتی می دانند، کوه نوردی، گاوبازی و . . . و جالب این که «المپیاد» از ایران به اروپا رفته و رونق یافته است.
آنچه، جالب توجه در یافته های تحقیقی است، نشان می دهد که اختراع خط با هدف توسعۀ فرهنگ و عمدتاً برای فهم مذهب بوده است؟! ایرانیان اوّلین مردمان شناخته شده ای هستند که خدا پرستی را جایگزین خورشید پرستی کردند و خود مربی نداشتند! یکتاپرستی مصر و هند از ایرانیان است و شعارو باور معروفِ؛ گفتار نیک، کردارنیک و پندار نیک از یادگاران فرهنگی ایران است که تمدن جهانی بر همین پایه قوام یافته است.
ایرانیان در تعاملات فرهنگی با ملل دیگر راه جمود را نپیموده اند، در نخستین نبردی که پادشاه آستیاژ(مادها) بدست پارس ها شکست خورد، کوروش کبیر فرمان داد که حروف الفبای ماد که به عدد ۳۶ می رسید و باعث تسهیل در یادگیری و توسعۀ فرهنگ می شد را جایگزین حروف الفبای پارس کنند و دستور داد تمام باورها و معتقدات فرهنگی و سیاسی مثبت ماده ها اقتباس و بکار گرفته شود و خود نخستین فرد عمل کننده به آن ها بود، و برای ماندگاری فرهنگی الواح سنگی را جایگزین لوح های گِلی کرد. در قاموس فکری ایرانیان خرافات جایگاهی نداشت، ایرانیان واقع گراترین مردمان شناخته شدۀ جهان بودند.
ایرانیان همانطور که تلاش برای یادگیری را افتخار می دانستند و باتوسعۀ دانش جهت توسعه فرهنگ و تمدن بشری کوشیده اند، قبل از این که دوره پهلوانی آغاز شود، در قبال کشته شدن تعدادی از ایرانیان بدست تورها در شرق ایران که برای تصاحب و استفاده از آتش صورت گرفته بود، به جای انتقام گیری، تلاش کردند با هدیۀ آتش و با آموزش نحوه استفاده و نگهداری از آتش، تورها را رام(اهلی) کنند.
یکی از افتخارات فرهنگیِ به یادگار مانده، احترامی است که ایرانیان به فرهنگ و باورهای ملل دیگر داشتند، وقتی ارتش ایران از تنگه خیبر وارد هندوستان شد، کوروش کبیر، قبل از هر اقدامی نیروهای خود را نسبت به حساسیت های فرهنگی و باورهای هندوها توجیه کرد و هشدار داد که حق تمسخر هندوها را ندارند و بر آداب و رسوم هندوها احترام بگذارند.
از دیگر افتخارات فرهنگی ذکر شده این است که ایرانیان نخستین مردمانی بودند که نسبت به حجاب و عفت زنان حساسیت داشتند و به همین فلسفه است که حرفه های مردانه را از حِرَفِ زنانه جدا کردند.
تمدن سازی ایرانیان؛
بعضی مفاهیم هستند که عمری به درازای عمر بشر دارند، و طی [قرن ها] همواره حرفشان در میان بوده [و تمدن نیز از این نوع مفاهیم است] بنابر این طرح مجدد [آن] چه بسا خالی از ملالتی نباشد.(۶) تمدن حاصل نوع تفکر و اندیشه ی نوع انسان، نگاه و تعریف و شکل دهی محیط زیست خود و عمق نگاه به محیط پیرامون است که، نمود آن در مصنوعات ساخته شده و قابل لمس است، با مطالعۀ آثار به جا مانده می توان به عمق اندیشه و فرهنگ ملتی پی بُرد.
یافته های تحقیقی مورخین نشان می دهد که ایرانیان از ۱۷هزار سال قبل از میلاد غارنشینی را ترک کرده اند، ولی اروپاییان از ۶هزار سال قبل از میلاد به زندگی اجتماعی روی آورده اند. تحقیقات می گوید در ایران امکان غارنشینی وجود نداشته است و در صورت کشف از رمزهای تاریخی امکان عقب بردن تاریخ ایران به یکصدهزار سال قبل از میلاد وجود دارد. مورخین نشان داده اند که «گات» و احتمالاً زردشت پیغمبر و اولین پادشاه ایران بوده و خط را در همین دوران اختراع کرده اند، «گات»ها تمدن را به اروپا و به خصوص منطقۀ موسوم به »گول» در فرانسۀ امروز برده اند که هنوز هم طرز زندگی گیلانی ها در ایران و گول در فرانسه مشابهت های زیادی دارد.
ایرانی ها در ساخت تمدن که نمود مشخص آن معماری است، پیش قدم بودند و مشخصاً معماری بعد از شکست آستیاژ شروع شده و شهرها به سبک معماری مدرن به دستور کوروش کبیر که عنوان «کوروپلیس» را داشتند ساخته می شدند، و در انتقال ارتش ایران به «لیدی»(سارد) جاده سازی به سبک مدرن با عنوان «راه شاهی» یا شاهراه که اکنون نیز از آن یاد می شود ساخته شد. و با هدف تسلط بر دریاها جهت تسهیل در تجارت و تحرک ناوگان جنگی ارتش ایران، فکر حفر کانال سوئز از ایدۀ کوروش بود که، بعدها داریوش آن را عملی ساخت.
ایرانیان برای پایه گذاری تمدن خود، مسیر علم و دانش را تشخیص دادند و کسانی بودند که مدور بودن کرۀ زمین را کشف کردند، قارۀ آمریکا را یافتند، در کرت، سیسیل، و قاره آفریقا را دور زدند و در شمال اروپا حضور یافتند، تأسیس بندر مارسی در فرانسه از اقدامات اجداد متمدن ایرانی است.
اختراع آتش، سفالگری، کشف آهن و مس، ذوب فلزات، استفاده از چرخ، ابداع سلاح سنگی و فلزی، ابداع پول، گیاهان دارویی و علم طب، پرورش گل و گیاه از ابداع زنان، اهلی کردن حیوانات، طبخ گوشت، استفاده از نجوم و ستاره شناسی، جهت یابی و دریانوردی، کشتی سازی و سیستم دفع زباله، کشف زغال سنگ و گچ، قنات سازی و استفاده از مبل و صندلی و . . . از پایه های تمدن بشری است که ایرانیان به بشریت هدیه کرده و به یادگار گذاشتند و اگر گنجینۀ عظیم فرهنگی و تمدنی ایران و به خصوص در پازارگاد، توسط اسکندر، به کینه سوزانیده نشده بود، عمق اندیشۀ تمدنی ایرانی بیش از این مطالب است.
اندیشۀ سیاسی ایرانیان؛
وقتی از اندیشه سیاسی بحث می کنیم، یعنی از وجود ملتی سرشار از تحرک و از ملتی که در زندگی اجتماعی و فرهنگی به بلوغ رسیده، حرف می زنیم. و از شکوفایی و چراغی در تاریکیِ زمان صحبت می شود. یافته های تحقیقی صورت گرفته در کتابِ «سرزمین جاوید» نشان می دهد که مردمان ایران زمین از اولین هایی بودند که صاحب فرهنگ و اندیشۀ سیاسی بوده اند. برای اختصار، به شاخصه هایی از این اندیشه اشاره می شود:
همانطوری که در ابتدای این بحث به آن اشاره شد، تمدن شناخته شدۀ ایرانیان که به شکل جمع سیاسی و به عبارتی «دولت – شهر» ظهور پیدا کرده در سیلک(کاشان) و در کنار دریا قرار گرفته بود که بعد از فعل و انفعالات زمین شناختی و خشک شدن دریا، مرکزیت سیاسی به زابلستان و در کنار هامون منتقل شده است. این مرکزیت بعلت تهاجم و غارت تورها(تورانیان) که از غرب کشور پاکستان کنونی می آمدند و مردمانی بودند که در توحش زندگی می کردند، قرار گرفت. مرکزیت سیاسی ایران به قهستان(شمال خراسان کنونی) منتقل شدکه، متأسفانه از تهاجم اقوام وحشی در امان نبود و همین ناامنی باعث جابجایی پایتخت به استرآباد(گرگان کنونی) شده است.
در طی همین دوران بوده است که، تفکر سیاسی ایرانیان برای مقابله با ناامنی ها باعث شد تا در حاکمیت سیاسی «ایران بان»ها که زن بودند و حاکمیت را بدست داشتند، تغییر اساسی صورت گیرد. و قدرت به دست مردان سپرده شد، اندیشه ای که از زمان مرکزیت سیاسی در قهستان – مرکز دوره پهلوانی شناخته می شود – تغییر تدریجی که از اقتضائات زمان شکل گرفت بر «دولت – شهر»های ایران نیز تأثیر گذاشت و بالآجبار مراکز پراکندۀ سیاسی برای تأمین امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران و تمدن نوپای خود از اختیارات قوام بخش محلی کاسته و مرکزیت سیاسی- نظامی کشور را تقویت کردند و شروع به دفع انسان های وحشی از تورها گرفته تا آشورها و اوزها و . . . تحقیقات اولین پادشاه ایران را مردکوه، دیاکو(دیوکوه) یا گاومرد(کیومرث) ذکر کرده اند.
علاوه از موارد ذکر شده و افتخار آمیز که با دهها فیلم ضدایرانی چون ۳۰۰صهیونی نیز نمی توان بر متمدن بودن ایرانیان خدشه وارد آورد، دو مورد از افتخارات سیاسی ایرانیان که هر دوی آن ها حاصل اندیشۀ بلند سیاسی کوروش کبیر بوده و در مشروعیت و مقبولیت جهانی اندیشه سیاسی ایرانی اثرات فوق العاده ای داشت، قابل تأمل است:
یکی از این افتخارات اقدام کوروش کبیر در اعلام «منشور آزادی» است، کوروش بعد از شکست نبونید و در مراسم تاجگذاری در بابل «منشور آزادی» را منتشر کرد، مطالعۀ متن منشور هر متفکرِ منصفی را وامی دارد تا به ایرانی و اندیشه های بلند انسانی و تمدن ساز و بشر دوست آن احترام بگذارد. و در همین موقع است که دستور برچیده شدن برده داری صادر شده است، اقدامی که محسود گردانندگان هالیوودی در ساخت فیلم ۳۰۰ و اقدامات بعدی در متمدن نشان دادن اجداد خود، قرار گرفته است.
«خیال چنبر زلفش فریبت می دهد حافظ نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نجنبانی»
آری، صهیونیستها با خیال پردازی «اقبال ناممکن» می جنبانند در تخطئۀ تاریخ بلند و رشک برانگیز ایران . اندیشمندان ایران اسلامی با غفلت خود در نپرداختن به موضوع، کمک کارشان شده اند.
دیگر اقدام سیاسی جهانی اندیش ایرانیان، تأسیس پازارگاد است، شاید بنظر آید و یا القا شود که بنای عظیم پازارگاد برای ارضای حس غرور امپراطوری بوده باشد؟ کسانی که چنین استنباطی دارند به قطع و یقین نخواهند توانست به این سئوال جواب دهند که؛ امپراطوری که دستور ساخت چنین بنایی را داده و شروع کرده، چطور رضایت داده که نتیجه آن در زمان دیگری گرفته شود و چه توجیهی به اقدام اسکندر مقدونی در ویران کردن بنای آن و آتش زدن گنجینۀ علمی و فرهنگی(کتابخانه) آن خواهد داشت؟! در نگاهی به نتیجه تحقیقات نشان می دهد که برای ساخت آن از معماران ملل مختلف جهان دعوت شده و هر ملتی اثری از خود بیادگار گذاشته است. مجموعه ای که در آن با حضور نمایندگان ملل مختلف جهانی تصمیمات مهم بین المللی گرفته می شده است، مللی که تنها از یک ابرقدرت اطاعت می کردند. لیکن، مقدرات خود را خویش رقم می زدند! تعجب آور نخواهد بود اگر ادعا کنیم که ایرانیان باستان نخستین کسانی بودند که سازمان ملل زمان خود را پایه گذاری کردند و اندیشۀ سیاسی آنان قرن ها بعد در قالب سازمان ملل کنونی صورت واقعی پیدا کرده است!؟ و تعجب آور نخواهد بود که درخشش چنین اندیشه ای را اروپاییان با اسکندرشان بر نمی تابیدند و بنای تمدنی خود را در نابودی تمدن ایرانی با تخریب پازارگاد بنیان نهادند و هنوز هم با ساخت فیلم های ضد ایرانی، همان حال و هوا را از خود بروز می دهند؟!
جهان گرایی ایرانیان؛
تحقیقات نشان می دهد که آشوریان از جمله اقوام سازمان یافته ای بودند که از اختلافات اقوام و یا ساتراپ ها استفاده می کردند و هر از چندگاهی دست به غارت و چپاول می زدند و همین نیاز به تأمین امنیت یکی از پایه های گذر سیاسی به دوره پهلوانی شد. آمده است، فردی بنام «سم»(سام) اوّلین ارتش مدرنِ شناخته شده ی جهان را در ایران پایه گذاری کرد وخدمت سربازی را وضع نمود و بالاتر از آن علم استراتژی و فن جنگ و هدایت لشکر را ابداع کرد و همین امر یکی از مبانی پیروزی ارتش ایران شد که، برای دیگر ملل ناشناخته بود. ترتیبی داده شد تا اکثریت نیروهای نظامی ایران دارای تحصیلات و آگاه به زمانِ خود باشند، این در حالی است که پادشاه اسپارت (لئونیداس) بی سواد بود چه برسد به ملت یا نظامیان غربی.
برای غلبه بر آشوریان، «جمشید»، دستور داد در دروس بچه ها گنجانیده شد و به شعار هر ایرانی تبدیل گردید که نینوا (پایتخت آشوریان) باید ویران شود و به این وسیله حل مسئله مقابله با غارت و چپاول تبدیل به فرهنگی شد برای تأمین امنیت ملی و در نهایت توانست در ۶۱۲قبل از میلاد، نینوا را ویران کند و به شرارت ها پایان دهد.
بعد از دفع شرارت آشوریان، «هپ تال»ها که به انبوه از مرزهای شمالی ایران وارد می شدند و از حدّت وحشی گری و بدویت آدمخوار نیز بودند و دهها سال ایالات شمالی ایران را مورد تاخت و تاز قرار داده بودند به دست ارتش ایران دفع شدند و در مسیر اصلی ورود آنان سد معروف «دربند» ساخته شد، نتیجه گیری های صورت گرفته نشان می دهد که؛ رئیس هپ تال ها همان «ضحّاک» معروف در «آستیاژ» و فریدون همان کوروش بوده است. و در ادامه همین سیاست ها در دفع شرارت وحشی های ساکن در شمال سرحدات ایران، پادگان های «تفلیس» و «خجند» ساخته شد.
ایرانی ها، اولین کسانی بودند که برای سرکوبی دزدان دریایی در شمال (خزر) و در جنوب (خلیج فارس و دریای عمان) پایه گذار ناوگان دریایی شدند و بعدها سیادت دریایی، مدیترانه و سواحل اروپا را از آنِ خود داشتند و واضع نبردهای دریایی شدند.
همانطوری که در سطور قبل به آن اشاره شد، ایرانیان نخستین کسانی بودند که ارتش را به سبک مدرن سازمان دادند و به مرور آن را تقویت و از جغرافیا در تحرکات نظامی استفاده کردند. پزشکان از ستون های اصلی ارتش محسوب می شدند، غذای اصلی سربازان آبگوشت بود، سربازان ایران دارای کوله پشتی و در آن غذای آمادۀ همراه داشتند، آب نوشیدنی قبل از مصرف جوشانیده می شد و از دستورات نظامی در ارتش ایران محسوب می شد که هنوز هم در بسیاری از ارتش های جهان رعایت آن الزامی نیست و فقط ارتش آمریکاست که قرص های ضدعفونی کننده را برای استفاده در دستور قرار داده است.
در جنگی که برای تسخیر بابل صورت گرفت، با نفوذ و محاصرۀ مرکز سیاسی و قطع کمک رسانی از خارج و با استفاده از ستون پنجم و ناراضیان داخلی بخصوص یهودیانی که از ستم «نبونید» به تنگ آمده بودند، بابل را ناباورانه تسخیر کردند. برای غلبه بر «کرزوس» بزرکترین جابجایی نیرو(۲۰۰هزار) را از ایران به «سارد» با تحرک زمستانی انجام دادند و پایه گذار راه شاهی در همین زمان بودند، این جابجایی در طول تاریخ بعد از آن تا عصر حاضر، با وجود همۀ امکانات و تجهیزات لجستیکی بی سابقه است و در همین لشکرکشی ها، ارتباط تدارکاتی با مرکز حکومت قطع نشد، و به همین خاطر کوروش کبیر را واضع «جنگهای برق آسا» نامیده اند که، به اشتباه به «هیتلر» در قرن بیستم اختصاص داده شده!؟
در نبرد با کرزوس در ساحل رود «هالیس»(قزل آیرماق) و در تسخیر پایتخت قارون (لیدی)، آنچه «موازنه قوا» را به غیر از فنوان جنگی که ایرانیان داشتند؛ روحیه و انسجام و سازماندهی بالای ارتش ایران تعیین کرد. در حالی که اقوام ایرانی و دوستان کوروش از انسجام بی مثالی برخوردار بودند، دوستان کرزوس به زور و به زر جمع آوری شده بودند و به علت کبر و غرور رهبرشان سست عنصر بودند. در نبرد اصلی که سواره نظام کرزوس فزونی داشت، به دستور کوروش «شتر»ها در صف اول نبرد جای گرفتند و باعث رَم کردن اسبان و شکست سواره نظام دشمن شدند!؟ بعد از خاتمۀ نبرد، کوروش علت آن را تحمل نکردن بوی بدن شتر توسط اسب ذکر کرد.
نتیجه گیری؛
تاریخ، همانطوری که از اماممان به مانند حدیثی توصیه شده «معلم انسان هاست»، و تاریخ ایران چه در قبل از اسلام که این مجیز اقتباس و خلاصه ای از جلد اول کتاب«سرزمین جاوید» است و چه بعد از فروپاسی «ساسانیان» بدست اعراب مسلمان، آموزنده، غرورآفرین و قابلیت اتکا برای طراحی آینده ی درخشان برای ایرانِ اسلامی است. من باور دارم که وقتی استاد شهید مطهری، کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» را می نوشت از این نکته رمز گشایی کرده بود که برای رسیدن به عظمت ایران و اسلام و سرافرازی ایرانی، نمی توان عنصر ایران را بدون اسلام به تفسیر نشست و هر کس یکی از این دو را به کناری نهد، پای در مسیر انحطاط و بردگی ملت خود گذاشته است، شکی در این نکته وجود ندارد که دروازه های ایران و صفوف قدرتمند ارتش ساسانی به شمشیر اعراب گشوده نشد! که جانیانی چون «صدام» از قادسیه دم بزنند، صفوف ارتش ایران و دروازه های ایران زمانی گشوده شد که ایرانیان پیام رهایی بخش انسانی از اسارت و بردگی را از مکتب اسلام شنیدند و برای نجات خود دروازه ها را گشودند، شکست ارتش ایران در واقع شکست کبر و غرور و استبداد شاهانی بود که ایرانی بودن خود را فراموش کرده بودند.
حال که به برکت وجود خمینی کبیر(ره) و انقلاب عظیم ملت ایران، دوباره در مسیر ساخت فرهنگ و تمدن جدیدی قرار گرفته ایم و با کینه های از سرِ کین استکباری از هر نوعش دست پنجه نرم کرده و می کنیم و ائتلافی ازشش قدرت طراز اول جهانی را مجبور به نشستن در پای میز مذاکره کرده ایم به راحتی می توانیم جملات ۶۱ سال قبل آیزنهاور را تحلیل کنیم و علت کتاب سوزی اسکندر در ایران را بفهمیم. مردم بزرگ ایران به اشاره امامشان و به هدایت رهبرشان در مسیری که «ولایت فقیه» ترسیم کرده می دانند که علت ساخت فیلمهای ضدایرانی؛ «۳۰۰، بدون دخترم هرگز، سنگسار، کشتی گیر، شرایط، آرگو، گلاب و . . . » (۷) چیست؟ نویسنده به اهالی قلم و سیاست و بخصوص نظامیان توصیه می کند، تاریخ ایران را مطالعه کنند، همانطوری که آیزنهاور توصیه کرده و هشدار داده است! و سری کتابهای «سرزمین جاوید» که این مجیز مربوط به جلد اول آن است، نمونه ای است بی بدیل.
۲۶/۱۰/۱۳۹۲ – ذوالفقار صادقی
پی نوشت ها؛
- جلد یک کتاب «سرزمین جاوید» که این مقوله اقتباس و تلخیص آن است به قلم سه نفر از نویسندگان غربی به نام های؛ «ماریژان موله»، «هرتزفلد» و «گیرشمن» نوشته شده و به قلم توانمند؛ ذبیح الله منصوری ترجمه و اقتباس شده است که، توسط انتشارات زرین به چاپ بیست و سوم در سال ۱۳۹۱ رسیده است.
- نوشته سید محمد خاتمی، رئیس جمهور محترم و(اصلاح طلب) اسبق کشورمان.
- دکتر محمد باقر قالیباف، استاد دانشگاه و شهردار فعلی (و اصول گرای کشورمان) تهران.
- دکتر پیروز مجتهدزاده؛ «وقتی که مجتهدزاده برای تیم مذاکره کننده ایران بغض کرد»، نقل از سایت تابناک، ۱۲ آبان ۱۳۹۲ (۱ نوامبر ۲۰۱۳).
- ر.ک.به؛ سایت شبکه خبر، با عنوان؛ «هشدار ۶۱ سال پیش آیزنهاور در باره ایران، ۲۸ شهریور ۱۳۹۲ / سایت پارسیان دژ / سایت سیاست روز، ۱ مرداد ۱۳۹۱ .
- دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن؛ «قلم و آنچه می نویسد»، روزنامه اطلاعات، سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۲ .
- ر.ک. به؛ سایت تابناک ذیل عنوان؛ «فیلم های ضد ایرانی هالیوود».
- دیوان حافظ.
