ترکیه، و نقش آن در تحولات خاورمیانه

بسم الله الرحمن الرحیم

ترکیه، و نقش آن در تحولات خاورمیانه

 

مقدمه؛

این روزها، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای هر کدام به فراخور تعریفی که از منافع ملی خود دارند، در منطقه ما(خاورمیانه) هنر نمایی می کنند. التهاب سیاسی نشأت گرفته از این هنرنمایی در حدی از پیچیدگی قرار گرفته است که تحلیلگر سیاسی اگر فاقد بینش استراتژیگ باشد، در رهنمودهایش راه خطا و چه بسا سرگردان می شود و به همین خاطر، این مجیز ادّعای واپایش همۀ زوایای بحران فعلی را ندارد. بلکه، در مسیر روشن نمایی بازیگران اصلی و فرعی و سناریوهای در جریان و بخصوص نقش آفرینی کشور ترکیه، دارد.

نویسنده در حدود چهار سال پیش و در روز شهادت سرتیپ شوشتری در جنوب شرق کشور، طی مقاله ای با عنوان «نقشۀ راه و آیندۀ خاورمیانه» به آنچه که در منطقه جریان دارد، پرداخته ام. و در آن به تقابل دو جریان اصلی با هدف شکل دهی آینده سیاسی منطقه اشاره کرده ام و گذشت زمان بر اهمیت مطلب تأکید دارد. این دو جریان اصلی شامل؛ جریان مقاومت و ائتلافی است که منشأ اصلی و رهبری آن را ایران اسلامی بعهده دارد و جریان دوم که منشأ و رهبر جهانی آن را آمریکایی ها بعهده دارند و جهت پیاده سازی نظم هژمونیک منطقه ای خود را بر پایه تئوری «جنگ عدم تعادل» پایه ریزی کرده و در حال عملیاتی سازی آن هستند.

واژگان کلیدی؛

خاورمیانه، ایران، ترکیه، تئوری جنگ عدم تعادل، غرب، صهیونیسم، بن علی، مبارک، بیداری اسلامی، مصر، مرسی، غزه، سوریه، قلمون، شوشتری، آمریکا، محورمقاومت، حزب ا…، لبنان، اربیل، کوبانی، عراق، ارمنستان، سازمان ملل، حیدرالعبادی، اقلیم کردستان، بارزانی، سرناشیم، داعش، اردوغان، اوباما، سلفی ها، پ.ک.ک، داوداُغلو، جمیل بائیک، شاهین های آزاد کردستان، حسن کمال، نوعثمانی، عربستان، دیاربکر، چرکس، کوبانی، ارتش آزاد، شورای امنیت، اسرائیل.

الف)محور مقاومت؛

شکل گیری محور مقاومت را در شکل عملیاتی آن، بایستی به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و قوام آن را به دفاع مقدسِ هشت ساله رزمندگان اسلامی – ایرانی پیوند داد که، در بطن خود صدور باورهای تحمیلی هژمونی صهیونیستی مبتنی بر شکست ناپذیری نظم جهانی و منطقه ای نظام سلطه را به چالش کشید و مردمان منطقه را به باور نوینی در خودباوری رسانید و شکل گیری حزب الله لبنان از نخستین نشانه های آن می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. این محور با پایان یافتن جنگ تحمیلی وارد فاز جدید و قدرتمندی شد و در آزمون جدید سلسله شکست هایی را تاکنون بر پایگاه اصلی غربی ها در منطقه وارد آورد، تا جایی که موجودیت سیاسی این پایگاه(اسرائیل) در نزد آمریکایی ها به زیر سئوال رفته است و همزمان با روند صعودی این پیروزی ها، شکل گیری بیداری اسلامی در منطقه زنگ خطر جدی را در اردوگاه صهیونیسم به صدا در آورد. سقوط بن علی و مبارک ضربه سخت و جبران ناپذیری بود که غرب را به واکنش وادار کرد و نهایت این واکنش که قرین موفقیت بود سقوط دولت قانونی مصر(محمد مورسی) باعث شد تا به این جمعبندی رسیده باشند که سلسله شکست های نظامی – سیاسی اسرائیل را بدل به پیروزی نمایند و همین نظریه بود که جنگ ۵۱روزه در غزه شکل گرفت. این جنگ که در نسل کشی سازمان یافته بی نظیر بود، یک نبرد سرنوشت برای طرفین به حساب می آمد و به همین خاطر آمریکایی ها ذخایر نظامی منطقه ای خود را روی ارتش اسرائیل گشودند! لیکن، ناکامی غربی ها در این مصاف نه تنها فاقد فایده نظامی بود، مهمتر از آن باعث تقویت دیپلماسی عمومی جبهه مقاومت و معرفی حقانیت این جبهه به جهانیان و روشنتر شدن چهره اصلی و ضدانسانی اسرائیل و حامیان اصلی و فرعی شان شد. و در بطن خود جان گیری رزمندگان مقاومت در منطقه را که یک قدم به عقب رانده شده بودند فراهم آورد که نمونه بارز آن احیای انقلاب در یمن و پیروزی های صحنه ای ارتش سوریه و هماهنگی های میدانی در نبرد قلمون که بین سوری ها با ارتش لبنان و حزب الله شکل گرفت. نمونه بارز آن شکست داعش در عراق و اربیل و در نهایت کوبانی است، و این همه در صحنه سیاسی تهران را مرکز رایزنی های منطقه ای کرده است!؟ نخست وزیر ارمنستان، فرستاده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه، دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه، نخستین سفر خارجی حیدرالعبادی به تهران و جالبتر آن که رئیس خیالپرداز اقلیم کردستان عراق که خود را یک قدم به پیروزی نزدیک می دید، نجات پایتخت خود را مدیون ایرانی ها ذکر می کند و … و همین روند روبه رشد غیر قابل تحمل بود که «سرناشیم»، خبرنگار «پرس تی وی» در ترکیه و در تصادف ساختگی جان خود را از دست داد.

نقش ایران در هدایت محور مقاومت و اثرگذاری منطقه ای و بین المللی آن را بوضوح می توان در مذاکرات هسته ای با ۱+۵دید که، عصبانیت صهیونیستهای حاکم بر فلسطین اشغالی دلیل محکمی است و بخوبی در مقاله «یووال اشتاینتس»، وزیر اطلاعات اسرائیل در نیویورک تایمز بیان شده است!؟ در این مقاله به غربی ها هشدار داده می شود تا «به معامله بد با ایران تن در ندهید» و در پایان؛ «جمهوری اسلامی را خطرناک ترین تهدید جهان قلمداد می کند».

ب)محور ائتلاف؛

با توجه به اهمیت دولت و کشور ترکیه و بازیگری این کشور در منطقه که در یک رقابت نفس گیر در مسیر تقابل و در نتیجه چالش جدی را در روند روبه رشد سیاست های منطقه ای موجب شده و طبعاً امنیت ملی ما را به چالش کشیده است. بحث اصلی این بخش از بحث را شامل خواهد شد، برای ورود به بحث نگاه کوتاهی به سیاست آمریکا در ائتلاف خاورمیانه، اشاره خواهم داشت.

داعش بعنوان ثروتمندترین سازمان تروریستی جهان با ۲میلیارد دلار سرمایه نقدی، با کنترل بخشی از منابع نفتی منطقه تحت کنترل، جنگجویانی از سراسر جهان با ملیت های مختلف را تحت پرچمی سیاه و با شعاری بظاهر مقدس رنگ ایدئولوژیکی بخود گرفته و ظاهراً از کنترل سرمایه گذاران خارج و تبدیل به تهدیدی غیرقابل کنترل شده است و به همین خاطر واضعان و حامیان دیروز در ائتلافی ظاهری کمر به نابودی آن در قالب شعار مبارزه با تروریسم، گرفته اند. ائتلافی که آمریکایی ها رهبری آن را عهده دار شده اند با یک شکاف غیر منتظره مواجه شده است و موفقیت هدف ائتلاف و مأموریت داعش را به زیر سئوال برده است. این شکاف حاصل ناهمخوانی کشور ترکیه است که هدفی بظاهر غیر راهبرد دوستان ائتلافی پی می گیرد!

درحالی که داعش از به سقوط کشانیدن دولت شیعی در بغداد ناکام ماند، بطور غیر منتظره به سمت تنبیه حکومت اقلیم کُردی چرخش پیدا کرد و اختلاف بین ترکیه و آمریکا نیز در راهبری داعش آشکار شد و در حالی که ترکیه قصد دارد داعش را در حذف کانتون های کُردی و شاخه های پ.ک.ک در نزدیکی مرزهای خود بکار گیرد و آن را محملی در حذف دولت قانونی سوریه هدایت کند، آمریکایی ها منظور دیگری دارند! و در حالی که ترکها قصد دارند موضوع در یک پروسه زمانی کوتاه فیصله یابد، آمریکایی ها اعلام می کنند که قصد محدود کردن داعش را در پروسه زمانی طولانی مدت دارند. و وقتی اردوغان در تحولات منطقه برای منافع ملی خود شخصیت قایل می شود، دوست دیرین خود (بایدن – معاون اوباما) برمی آشوبد و پرده از نقش دوستان خود در ایجاد داعش برمی دارد و …

ج)تأمّلی در راهبردها و چالش های ترکیه؛

۱- شاید یکی از اساسی ترین چالش سیاست داخلی – خارجی دولت ترکیه، مربوط به تناقضی باشد که دیپلماسی دولت اسلامگرا با سند امنیت ملی این کشور دارد! سندی که تأمین امنیت این کشور را بر دو پایه مقابله با جدایی طلبی کُردی و غلبه بر بنیادگرایی اسلامی پایه گذاری کرده است. و حال با مشارکت در تأسیس داعش و راهبری آن در منطقه، از یک طرف جریان مرتبط در داخل کشور را تقویت کرده است و هم در ارتباط راهبردی با اقلیم کردستان عراق و تشویق آن به رویارویی در قبال دولت مرکزی عراق و در بحبوحه تهدید این اقلیم توسط داعش، عدم کمک به آن و حتی در صورت کمک به آن، اصل راهبردی تعریف شده در تأمین امنیت ملی کشور ترکیه خدشه دار شده و اصالت خود را از دست داده است؟ در صورتی که ترکیه نتواند بازتعریفی از روابط خود با سلفی ها در داخل و خارج داشته باشد و روند صلح لرزان با کُردها را از موضع قدرت به سرانجام نرساند، با توجه به شکافی که با آمریکایی ها در ائتلاف پیدا کرده، کمترین هزینه ای که بایستی پرداخته شود، آینده سیاسی اسلامگرایان با خطر جدی مواجه خواهد شد و امنیت ملی این کشور با جان گیری مجدد عناصر پ.ک.ک با خطر جدی مواجه خواهد شد.

۲- وجود حزب اسلامگرای مطالبه آزادی (HUDA-PAR) و موضع گیری همسان و طرفدارانه از اقدامات سلفی ها نشان می دهد که دولتمردان ترک همزمان با راهبری مذاکرات با پ.ک.ک، در تقویت سلفی گری از نوع کُردی نیز تلاش کرده است. و در جریان حمله داعش به کوبانی که با اغتشاشات مناطق کُردنشین مواجه شد، اکثر کشته شده گان مربوط به این دو جریان کُردی است که علیه همدیگر اقدام کرده اند، و حال که دولت ترکیه در عدم حمایت از کوبانی تحت فشار قرار گرفته و برای دوری جستن از تبعات آن، پ.ک.ک و داعش را گروههای تروریستی خوانده و به این وسیله مدافعین کوبانی را که شاخه ای از پ.ک.ک می داند مورد هدف قرار می دهد، غافل از آن که در صورت مقاومت مدافعین و نجات کوبانی و گذشت زمان که باعث رو شدن سیاست های ریاکارانه ترکیه خواهد شد، با ناامنی فزاینده ای حاصل از دوقطبی شدن جامعه خود مواجه خواهد شد. این مطلب زمانی قابل توجه است که جمعیت کُردی با حامیان علوی نزدیک به نیمی از جمعیت ترکیه را تشکیل می دهند و حال معترضین سیاست های دولت هستند که در خطاب اردوغان با اراذل و اوباش مساوی شده اند.

۳- راهبرد داوداُغلو در سیاست به صفر رسانیدن تهدیدات با همسایگان با این هدف بوده است که با توافقنامه ها، همسایگان خود را در کنترل عقبه های پ.ک.ک وارد کند. و در مرحله بعدی با قدرت وارد مذاکرات صلح با پ.ک.ک شود، و حال در مرحله نهایی، ضمن این که در فرآیندی تصمیم گیرندگان را در پشت میزهای مذاکره با وقت کُشی و امید وارانه نگه داشته، بقول «آرون استین» (تحلیلگر امنیتی)، «توانسته است این گروه معارض را در صحنه های عراق و سوریه با داعش درگیر نماید.» با این حساب که نخواهند توانست در جبهه جنوب شرقی وارد شوند. در پاسخ به همین محاسبه بود که جمیل بائیک اعلام کرد؛ «بخش از نیروهایش به منطقه بازگشته اند» و پاسگاهی را مورد حمله قرار داده اند، و این بار ارتش ترکیه با قدرت، در ۲۲مهر مواضع پ.ک.ک را هدف قرار داد. با این همه، گروه شاهین های آزاد کردستان (TAK) اعلام کرده؛«زمانی که کوبانی در حال سوختن است، شهرهای ترکیه نمی توانند آرام باشند» و عبدالله اوجالان هشدار داده؛ در صورت پیروزی داعش در کوبانی، گفتگوهای صلح نیز پایان خواهد پذیرفت. راهبرد ترکیه و واکنش رهبران کُردی را می توان در مقاله حسن کمال(پیشوای خبرنگاران ترکیه) با عنوان «سرهیدان» یعنی قیام مردمی کُردها در جنوب شرقی می توان به تحلیل نشست که تا چه اندازه بر امیدبخشی مذاکرات صلح طرفین و شکنندگی امنیت ملی ترکیه را به نظاره نشست.

۴- راهبرد عملیاتی سازی نوعثمانی سیاستمداران اسلامگرای ترکیه در عراق تأمل برانگیز است؟ در حالی که نظام دموکراتیک خود را بعنوان الگوی کشورهای منطقه معرفی می کند، دموکراسی عددی در عراق را برنمی تابد و در همسویی با نظام دیکتاتوری فرقه گرایانه عربستان و سلطه گری آمریکا، دولت عراق را به بازوی داعش تحت فشار قرار داده است. مطلبی که در بطن خود حذف نفوذ ایران در محور مقاومت را در پی دارد و به یقین مورد موافقت غربی ها است. و از طرفی با برقراری ارتباط راهبردی با اقلیم خودمختاری کردستان عراق تا مرز ریسک تجزیه عراق پیش رفته است که بطور قطع با قواعد بین المللی که در قطعنامه ۲۱۷۸شورای امنیت علیه داعش روشنتر است؟ پارادکس قابل توجه در سیاست های ترکیه این است که؛ در حالی که به همراه بارزانی در دیاربکر به سال ۲۰۰۴م جریان کُردی را به رسمیت می شناسد و آن را در مسیر تقابل با ایران پیش می برد، لیکن به درخواست بارزانی جهت نجات اربیل از خطر سقوط توسط داعش، پاسخ نمی دهد. و در نگاهی به این واقعیت است که ساروخانی(رئیس منطقه جزیره) می گوید؛ «ترکیه کردها را فریب داده است» و یا ملابختیاری از اقلیم کردستان عراق پیشنهاد می کند که کُردها در سیاست های آینده با همسایگان تجدید نظر کنند. در حالی که به کردهای ترکیه اجازه کمک به کوبانی(عین العرب) نمی دهد، اعلام می شود که به درخواست اعزام پیشمرگان بارزانی به کوبانی از طریق ترکیه پاسخ مثبت می دهد؟! تعجب و تناقضی نیست؟ برای تضعیف پ.ک.ک محوریت دادن به بارزانی در آموزه های عثمانی گرایی نوین قابل توجیه است.

۵- به اذعان سفیر سابق آمریکا در سوریه(رابرت فورد)، «ترکیه از سال ۲۰۱۱م بدنبال بکارگیری کُردهای سوریه علیه اسد» بوده است و شاید به همین علت بود که پس از آغاز شورش ها در سوریه در سال ۲۰۱۲م، وقتی کُردها با همکاری چرکسها نیروهای سوری را اخراج و اعلام خودگردانی کردند و عدم واکنش ترکیه را مورد تحلیل قرار ندادند، و امروزه عصمت شیخ (فرمانده کوبانی) ناله می کند که؛ «ما در اصل توسط ترکیه محاصره شده ایم نه داعش». مقامات ترک در پاسخ به درخواست کمک «صالح مسلم» به مدافعین کوبانی، شروطی را در تکمیل راهبرد خود طرح کرده اند؛ ۱- PYD رابطه خود را با اسد قطع کنند، ۲- به دیگر شورشیان جهت سرنگونی اسد بپیوندند، ۳- از پ.ک.ک فاصله بگیرند، ۴- احزاب رقیب کُرد سوری را در قدرت شریک کنند، ۵- دولت ها و کانتون های محلی را به کلی ملغی کنند.

شروطی که نشان می دهد دولت ترکیه در تکمیل پروسه صلح با پ.ک.ک بخوبی دیده است. به تحلیل مرکز هیومن رایتس؛ «هدف نخست داعش تضعیف کردهای سوریه، ترکیه و عراق و جلوگیری از توسعه فدرالی کُردی و دوم تنها منطقه ای(کوبانی) است که در خارج از کنترل داعش است.» و کردها با پی بردن به هدف تعیین شده در این پروژه است که با ورود ارتش آزاد به کوبانی (جهت کمک) مخالفت کرده اند. کردها به این تحلیل رسیده اند که مقاومت آنها در جلوگیری از سقوط کوبانی در آینده منطقه چه تأثیری خواهد گذاشت، نیروهای مدافع شهر (YPG) می دانند که در صورت از دست دادن کوبانی نظاره گر سقوط شهرهای دیگر کردی چون قامشلی و عفرین خواهند بود و مرز سوریه بطول ۷۰۰کیلومتر با تعیین اجباری منطقه حایل، بایستی چشم از آنچه که تاکنون بعنوان خودگردانی بدست آورده اند بپوشند و شاهد تضعیف و تحقیر کردهای ساکن در ترکیه باشند.

د)نتیجه گیری؛

اصرار ترکیه در ساماندهی معارضین سوری و غیر سوری و وارد کردن کُردها در به سقوط کشانیدن حکومت قانونی اسد که در تقسیم هماهنگ با غربی ها در تروریسم خوب و بد شکل جدّی تری بخود گرفته است و در صورت تحقق آن و تغییر حاکمیت در سوریه نهایت تقاطع اهداف آمریکایی، عربی و ترکی خواهد بود، و دقیقاً در تحقق همین پروسه است که قطعنامه ۲۱۷۸شورای امنیت سازمان ملل خللی در آن بوجود آورده است. هرچند این قطعنامه به سرکردگی اوباما به تصویب رسید. لیکن، تدقیق در مفاد آن نشان می دهد که اختلاف جدی بین اروپا و آمریکا در شکل گیری خاورمیانه جدید وجود دارد. هر چند هر دو با هدف تأمین امنیت اسرائیل صورت می گیرد، و از طرفی عصبانیت ترکها از مواضع ایران در منطقه نشان می دهد که جابجایی مُهره ها در خاورمیانه بین اسرائیل و ترکیه بسیار جدی است و آمریکایی ها بر نقش آفرینی ترکیه در آینده بعنوان محور پی گیری سیاست های منطقه ای فکر می کنند و نقش آفرینی ایران است که معادلات را بهم زده و عصبانیت اردوغان را موجب شده، و این است تقابل کنونی محور مقاومت با محور شرارت و سلطه در خاورمیانه.

۷/۸/۱۳۹۳ – ذوالفقار صادقی

منابع؛

  1. بولتن نیوز، ۲۱مهر۱۳۹۳/ پشتیبانی اردوغان از داعش شاید موجب جنگ داخلی در ترکیه شود.
  2. بولتن نیوز، ۲۰ و ۲۳مهر۱۳۹۳٫
  3. بولتن نیوز، ۲۴مهر۱۳۹۳/ رهبران ترکیه کوبانی را نه یک تهدید که یک فرصت می دانند.
  4. بولتن نیوز، ۲۸مهر۱۳۹۳/ بمباران و کشتار نیروهای مردمی عراق توسط ائتلاف آمریکایی.
  5. مشرق نیوز، ۲۰مهر۱۳۹۳/ چرا اردوغان کُردها را جلوی پای داعش ذبح کرد.
  6. مشرق نیوز، ۲۱مهر۱۳۹۳/ بررسی حمله داعش به کوبانی و اهمیت استراتژیک آن.
  7. HTTP//M.IR.VOANEWS.COM به تاریخ ۲۲و۲۸و۳۰مهر و ۶آبان ۱۳۹۳٫
  8. تابناک، ۱۹مهر۱۳۹۳/ صباح زنگنه؛ ترکیه در آرزوی تحقق سلطنت عثمانی در سوریه است.
  9. وای نت نیوز، ۱۵مهر۱۳۹۳/ داعش از کجا پول می آورد.
  10. باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۱مهر۱۳۹۳/ ترکیه و آمریکا در خصوص آموزش نیروهای مخالف سوریه در خاک ترکیه به توافق رسیدند.
  11. همان، ۲۵مهر ۱۳۹۳٫
  12. تسنیم، ۲۸مهر ۱۳۹۳/ ترکیه به پیشمرگ های کُرد برای ورود به کوبانی کمک می کنیم.
  13. خبرآنلاین، ۳آبان ۱۳۹۳٫
  14. اندیشکده راهبردی تبیین، ۲۰مهر ۱۳۹۳/ بازی با آتش؛ راهبردهای ابهام آمیز ترکیه در منطقه.
  15. دکتر رضا سراج؛ چیستی و علت حمله داعش به کوبانی، همان.
  16. دکتر رضا سیمبر؛ چالشهای فراسوی ترکیه در بازی چندگانه در کوبانی، همان.
  17. قطعنامه ۲۱۷۸ شورای امنیت، همان.
  18. روزنامه جوان، ۱۹مهر ۱۳۹۳٫
  19. رحمت ا… فلاح؛ خوانش راهبرد ترکیه در بحران عراق، نقل از؛ بسته خبری شماره۸۹ مرداد۱۳۹۳٫

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *