سیّد محمدرضا اصنافی ( ۳اردیبهشت۱۳۹۶):
مقالات تحلیلی نگاه نو: در این نوشتار، به سویه های مختلف این بحث پرداخته شده که استارتاپ ها چه بخواهیم و چه نخواهیم بخش مهمی از آینده اشتغال و بازار اقتصادی کشور هستند؛ بنابراین برنامهریزی و آمادگی برای شکلگیری مطلوب این بازار، از بدیهیترین واکنش هایی است که حاکمیت میتواند نسبت به این واقعیت داشته باشد.
***
حرکت کلی نیروی انسانی و آمادهبهکارِ کشور در مسیری قرارگرفته که فناوری اطلاعات یکی از مقاصد آن است. وضعیت اشتغال در هر جامعهای، یکی از تابعهای مهم بازار است بهنحویکه نوع، کیفیت، کشش و وضعیت بازار در یک جامعه از متغیرهایی است که جریانهای کلی اجتماعی جامعه بهخصوص اشتغال را به خود میخواند و شکل میدهد. روندهای توسعه ی شتابان فناوری اطلاعات و افزایش کمّی و کیفی بیسابقه دسترسی به اینترنت و ابزارهای فناوری اطلاعات نشان از بیدار شدن عطش خفته عمومی به مصرف و شکلدهی بازار بزرگ فناوری اطلاعات در کشور است.در چنین شرایطی، استارتاپ های فضای مجازی، بخش مهمی از آینده اقتصادی کشور خواهند بود.
در این نوشتار، به سویه های مختلف این بحث پرداخته شده که استارتاپ ها چه بخواهیم و چه نخواهیم بخش مهمی از آینده اشتغال و بازار اقتصادی کشور هستند؛ بنابراین برنامهریزی و آمادگی برای شکلگیری مطلوب این بازار، از بدیهیترین واکنش هایی است که حاکمیت میتواند نسبت به این واقعیت داشته باشد.
مقدمه
روندهای کلی اشتغال به عنوان یکی از اصلی ترین مسائل اجتماعی جامعه ایرانی، سالهاست که وضعیتی بحرانی را برای حال و آینده کشور ترسیم میکند. رسیدن نقاط اوج جمعیتی به سن 30 تا ۳۶ سال و افزون بودن حدود ۱۸ درصدی بیکاری در میان فارغالتحصیلان نسبت به عموم بیکاران در سال ۹۲ که بیشترینِ آن در بین فارغالتحصیلان کامپیوتر با ۲۲ درصد و صنعت و فناوری با ۲۱ درصد است، نشانهی بحرانیتر بودن میان قشر تحصیلکرده است(گزارش وزارت کار/ ۱۳۹۲)
از سوی دیگر، کشور با داشتن چهار میلیون نفر دانشجو در مقاطع مختلف در سال، بیش از پانصد هزار نفر فارغالتحصیل سالانه (رییس مرکز ارزیابی و نظارت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری- ۱۳۹۲) و با داشتن حدود ۱۵۰ هزار دانشجوی فنی- مهندسی در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ که رشدی تقریباً ۵ برابری را در تعداد زنان فارغالتحصیل رشتههای فنی مهندسی نسبت به ۱۵ سال قبل نشان میدهد (مرکز آمار/ ۱۳۹۵) با بازار بزرگی از نیروی آمادهبهکار در حوزههای فنی و مهندسی روبه رو است؛ بهنحویکه کشور را در رتبه سوم کشورهای پرورشدهنده مهندس در دنیا قرار داده است (forbes /2015)
هم چنین، آمار بهدستآمده از آخرین سرشماری نفوس و مسکن، نشانگر وجود حدود یکمیلیون نیروی انسانیِ دارای تحصیلات عالیه در رشته ریاضی و کامپیوتر و حدود سه میلیون نفر در رشتههای مهندسی است (مرکز آمار/ ۱۳۹۲)
همه این اشاره ها، در حکم تأیید و تکرار این واقعیت است که حرکت کلی نیروی انسانی و آمادهبهکار کشور در مسیری قرارگرفته که فناوری اطلاعات یکی از مقاصد آن است. وضعیت اشتغال در هر جامعهای یکی از تابعهای مهم بازار است، بهنحویکه نوع، کیفیت، کشش و وضعیت بازار در یک جامعه از متغیرهایی است که جریانهای کلی اجتماعی جامعه بهخصوص اشتغال را به خود میخواند و شکل میدهد.
عطش خفته در بازار فناوری اطلاعات
روندهای توسعه ی شتابان فناوری اطلاعات و افزایش کمّی و کیفی بیسابقه دسترسی به اینترنت و ابزارهای فناوری اطلاعات، نشان از بیدار شدن عطش خفته عمومی به مصرف و شکلدهی بازار بزرگ فناوری اطلاعات در کشور دارد.
توسعه هفت و نیم برابر پهنای باند در سهساله اول دولت یازدهم و ادامه شتابان این روند در سال پایانی دولت، گواهی بر وجود یک بازار بزرگ مصرف در حوزه فناوری اطلاعات است. همه این اطلاعات وقتی کنار هم قرار میگیرد ما را به این نتیجه میرساند که بخش قابلتوجهی از اقتصاد و بازار کار آینده ایران در حوزه فناوری اطلاعات تعریف خواهد شد.
در کنار این واقعیت، وقتی به کشورهای پیشرو و الگوی این بازار از جمله ایالاتمتحده مینگریم این واقعیت قابلچشمپوشی نیست که از ۵ کمپانی بزرگ اقتصادی امریکا، ۴ کمپانی در حوزه فناوری اطلاعات فعالیت میکنند؛ کمپانیهایی که روزگاری نهچندان دور استارتاپ بودند و رشد جهشی، آنها را به امروز رسانده است. حالا با اطمینان بیش تری میتوان مدعی شد که استارتاپ های فناوری اطلاعات- یا به عبارت بهتر استارتاپ های فضای مجازی- بخش مهمی از آینده اقتصادی کشور خواهند بود.
اهمیت این بازار، تنها بر مبنای متغیر سهم اقتصادی و مالی بازار در قیاس با کل بازار نیست. استارتاپ ها در واقع تلاقی چهار جریان اصلی و مهم یعنی اقتصاد، علم و فناوری، فرهنگ و سیاست هستند.
استارتاپ ها
استارتاپ ها معادن بزرگِ داده، تحلیل اطلاعات و در نتیجه اشراف و برتریِ شناختی هستند و قدرت بینظیری برای شناخت و شکلدهی به افکار عمومی و جریانهای سیاسی دارند. استارتاپ ها در هر جامعه، بازتولید کننده فرهنگ جامعه مبدأ خود هستند و اگر با فرهنگهای بومی متناسبسازی نشوند، بازتولید فرهنگی حداقل در حوزه مدلهای کسبوکار بهحساب میآیند.
استارتاپ ها چه بخواهیم و چه نخواهیم بخش مهمی از آینده اشتغال و بازار اقتصادی کشور هستند، هر چند از نظر چرخش مالی، امروز بازار آن را نشود با بازارهای عمده اقتصادی کشور قابلمقایسه دانست؛ بنابراین برنامهریزی و آمادگی برای شکلگیری مطلوب این بازار، از بدیهیترین واکنش هایی است که حاکمیت میتواند نسبت به این واقعیت داشته باشد.
استارتاپ ها مانند نهالی هستند که در یک اکوسیستم شامل نور خورشید، خاک، آب و مواد مغذی رشد میکنند؛ طبیعتاً اگر این آبوخاک و نور خورشید در اکوسیستم ایران به خوبی فراهم باشد بی شک آینده این نهال نوپا که به زودی به درخت تنومندی در اقتصاد و اجتماع تبدیل خواهد شد بازدهی و میوه دهی به اکوسیستم بومی است؛ اما اگر این اکوسیستم بهخوبی طراحی و پیادهسازی نشود این نهال بهسوی دیوار همسایه کج خواهد شد و میوه را در حیاط همسایه خواهد داد.
بخشی از اجزاء اکوسیستم استارتاپی (شامل سرمایهگذار خطرپذیر، شتابدهندههای قوی و رویدادهایی که در پاسخ به نیاز چرخه پرورش استارتاپ ایجادشده و توسعهیافتهاند) لازمه این اکوسیستم مطلوب است که اگر اتفاق نیفتد سرنوشتی مانند نهال مذکور پیدا خواهد کرد. میوه استارتاپ ها سود سرشار اقتصادی، ایجاد ارزشافزوده و اِشراف از طریق تولید و جمعآوری دادههای عظیم، بازتولید فرهنگ از طریق طراحی مدلهای غیربومی اشتغال و از همه مهمتر ایجاد زمینه بروز و ظهور نوآوری و خلاقیت نیروی انسانی نخبه است که اگر با عدم ایجاد اکوسیستم بالغ استارتاپی بومی محقق نشود تأمین آن توسط همسایگان و بیگانگان با توجه به روندها و فراروندهای مشروح در آغاز این نوشتار، ناگزیر خواهد بود؛ و بهتبع، میوه شیرین این نهال بومی را نیز دیگران خواهند چشید.
یکی از ویژگیهای مهم و اساسی فضای مجازی، از بین رفتن بُعد مکان است؛ امکان دسترسی و ارائه خدمات فرامکانی، از اولیهترین امکاناتی است که فضای مجازی در اختیار ما قرار میدهد.
نیاز بازار، ذوق و گرایش ایرانیان به خدمات فناوری پایه، نیروی انسانی متخصص و بازار بزرگ و در دسترس بهواسطه دسترسی توسعهیافته و افزایش پهنای باند، این واقعیت را از منظر امنیت ملی به ما گوشزد میکند که تعلل در تشکیل اکوسیستم استارتاپی بومی، در بهترین حالت ممکن است منجر به حضور همسایگان و بیگانگان و بهرهمندی آنان شود و در قیاسی بزرگتر ممکن است اساساً موجب رفع نیازهای بازار ویژه ایرانی توسط استارتاپ های خارجی شده و اساساً بازار ایران را خارج از ایران تعریف کند؛ اتفاقی که در حوزه شبکههای اجتماعی افتاده و به دلیل مشکلاتی که شرحش خارج از اهداف این نوشتار است اساساً فضای نیاز و بازار کشور در خارج از مرزها تعریفشده و تأمین میگردد.
مثال عینی دیگر این واقعیت هشدار گونه، نرمافزارهای ارائه خدمات حمل و نقل و تاکسی است که این روزها فضای رسانهای را نسبت به خود حساس کرده است.
واقعیت این است که عدم متناسبسازی فضای اکوسیستم بومی برای ایجاد و رشد استارتاپ های داخلی، بیشک زمینه مناسب را برای فعالیت استارتاپ های مشابه خارجی فراهم میکند. فرض بر این که نرمافزارهای داخلی در این حوزه مورداشاره، در ایران نبود یا فعالیتش محدود میشد چه تضمینی وجود داشت که این بازار در اختیار نرمافزار خارجی مشابه نظیر uber قرار نگیرد؟ هماهنگی غیررسمی و از طریق نرمافزار (حتی مسدود شده) بین راننده و مسافر و انتقال غیررسمی پول در بستری که دیگر هیچ امکان مقررات گذاری، نظارت و هدایت ندارد، بهکلی این بازار بزرگ را از حیطه حاکمیت ملی خارج میکند.
این مثال، قابل تسری به بقیه حوزهها نیز هست و قابل هشدار جدی است که استارتاپ ها جوانههایی هستند که بازار ایران با ویژگیهایی که برای آن برشمرده شد ناگزیر است که شاهد رشد آن باشد؛ حال اگر فکری برای اکوسیستم بومی استارتاپی نشود این نهال یا در جستجوی آب دست به دامن خارج از مرزها خواهد شد یا خشک شده و باید شاهد دستهای دراز شدهی بازار ایران به درخت دیگران باشیم.
منبع: آینده پژوهی راهبردی