نگاهی به تحولات راهبردی در جهان امروز

 

نگاهی به تحولات راهبردی در جهان امروز:

مقدمه؛

این روزها، تحولات سیاسی – نظامی با سرعت نامتعارف در حال ظهور و افول هستند تا جایی که زنجیره تفسیر محیطی و بین المللی را برای مفسرین دشوار می نماید، تحرکات سیاستمداران در شکل دهی صحنه های سیاسی و مرزبندی های جدید و ناهمخوان با واقعیات اجتماعی و راهبردی رویارویی ها و برخوردهای سخت را نزدیکتر از هر زمانی نشان می دهد و در چنین شرایطی، کافی است یکی از طرفین بلوغ نظامی خود را به کناری نهد و شود آنچه که نباید، در چنین دیدگاهی است که تأمل در برخی تحولات میدانی و در جریان، مورد توجه این نوشتار است.

واژگان کلیدی؛

تحولات سیاسی – نظامی، خلیج فارس، سرلشکر سلیمانی، ناوگان پنجم آمریکا، بحرین، ترامپ، شورای همکاری خلیج فارس، موقعیت ژئوپولیتیک ایران، عربستان سعودی، تروریسم تکفیری، عراق، سوریه، کُردها، حزب الله، اتحادیه اروپا، شرق آسیا، کره شمالی. انتخابات.

حوزه خلیج فارس؛

این که در تحولات مرتبط به شیخ نشین بحرین، بجای وزارت خارجه، سرلشکر سلیمانی موضع گیری می کند جای تأمل است که تحولات در این حوزه به برخوردهای نظامی نزدیکتر است تا تعاملات دیپلماتیک و در صورت ناتوانی در کنترل حوادث می تواند به یک برخورد دامنه دار نظامی تبدیل شود.

حضور قدرتمند ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس که محور تحرکات غربی – عربی را هدایتگر است باعث شده تا سیاستمداران غربی به مقتضیات روز تدافعی و گاهی تهاجمی ظاهر شوند؟ گشت زنی ناوگان ها و شلیک های اخطار و موضع گیری های متفاوت با یگان های دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نشان از دیدگاه تهاجمی دونالدترامپ است که با قدرت نظامی قصد کاسب کاری و حل مسایل دارد، ناپختگی سیاسی و عجله رئیس جمهور آمریکا برخلاف اسلاف جهان نگر خود کوته بینانه است تا جایی که حضور بی موقع در عربستان و قرارداد فروش میلیاردی سلاح به این کشور باعث شده تا رئسای قبیله حاکم بر این کشور آزادی عمل بیشتری در قبال تحولات منطقه و در برخورد با ایران برای خود قایل شوند که در تاریخ تحولات منطقه چنین اتفاقی نادر است و به آسانی توانسته اند هژمونی آمریکایی و غربی در منطقه را تا حدودی نادیده بگیرند، فرصتی تجاری دوباره برای آمریکا برای بستن قراردادی دیگر با قطر در نشان دادن عزم خود که پا را فراتر از آنچه مد نظر است برندارند.

اتفاق دیگری که در منطقه قابل تأمل است، اقدام عربستان در ائتلافی جدید عربی برای مقابله با ایران است، این اقدام نشان می دهد که حضور ترامپ در منطقه بُعد دیگری نیز داشته است تا آمریکایی ها یک بار دیگر شانس ناموفق خود را که در قالب شورای همکاری خلیج فارس بود، به شکل دیگری آزمایش کنند! البته سیاست فنلاندیزه کردن از سوی ایران در منطقه، یک بار دیگر بر سیاست نیابتی آمریکا غلبه کرد و ناسازی قطر نیز مزید بر علت شد که موقعیت ممتاز ژئوپولیتیکی ایران به این آسانی قابل حذف شدن نخواهد بود.

گرفتن ژست تهاجمی ارتش آمریکا و متهدانش در خلیج فارس، در بدبینانه ترین حالت و در صورتی که آمریکایی ها اطمینان حاصل نمایند که مقطعی و کنترل شده باشد به برخورد نظامی منجر خواهد شد و هوشیاری مدافعین ایرانی در کنترل صحنه خواهد توانست این تهدید را به نحو شایسته ای به نفع منافع ملی خاتمه دهد. ولی آنچه قطعیت دارد این که آمریکایی ها هدف مهمتری از این تحرکات دارند  و آن تشجیع ولیعهد ناپخته عربستان و اعراب برای یک برخورد کنترل شده با ایران خواهد بود. لیکن، همراهی نکردن کشور قطر و ایستادگی این کشور در مقابل همسایگان عربش، میانجیگری کویت و حفظ بر طرفی عمان، دورنمای موفقیت آمیزی را برای عربستان نشان نمی دهد، ضمن این که باتلاق یمن و اختلافات حل نشده ی مرزی با امارات و بحرین و بدگمانی اعراب به همدیگر و مشکلات امنیتی و داخلی مانع دیگری است که امریکایی ها بخوبی از آن آگاه هستند.

تروریسم تکفیری (داعش)؛

ظهور داعش را اگر بخواهیم به تنهایی منتسب به تصمیم آمریکایی، غربی و عربی بدانیم، صورت مسئله را پاک کرده ایم.  آنچه قابل توجه در این مقوله است مربوط به عملکرد این جریان تکفیری است که در طول حیاتش بیشترین خدمت را به طور مستقیم و میدانی به تحکیم امنیت اسرائیل و منافع بلند مدت غرب کرده اند و حال به انتهای آنچه مد نظر بوده، رسیده اند.

از آغاز تا این روزها که داعش و سایر جریانات تکفیری که به خط پایان نزدیک می شود، دو بازیگر مستقل نقش ایفا کرده اند و سایرین بنا به ماهیت و اهداف و موقعیت خود در حاشیه و تأثیر گذار بوده اند!؟ یکی از طرف های اصلی بازی آمریکایی ها هستند که در دو صحنه متصل به هم جریان تکفیر را هدایت کرده اند. در صحنه عراق به دلیل این که دولت عراق را ساخته و پرداخته خود می دانند و حال بنای ناسازگاری را گذاشته که ایران بیشترین بهره را از پیروزی خواهد برد و خوشایند غربی ها نیست، کشور ترکیه و حکومت اقلیم را نیز وارد کردند و به محض این که کنترل امور از دست شان خارج می شد رها کردند تا طرف اصلی بازی (ایران) آن را جمع کند.

وقتی ایرانی ها با جدیت وارد صحنه شدند، استراتژی مردمی جنگ از یک سو و تقویت حکومت مرکزی را در تعامل با اقوام و گروه ها از سوی دیگر برای غلبه بر داعش پیش بردند و وقتی آمریکایی ها سرعت شکست تکفیری ها را نظار کردند با بمباران های مقطعی در مواعد بخصوص در غلبه زودهنگام نیروهای عراقی بر حریف به نوعی به توازن قدرت روی آوردند تا در زمان مناسب نتیجه بازی را بنام خود به ثبت برسانند. وقتی موصل را در استانه سقوط و نیروهای مردمی را همچنان قدرتمند یافتند دست به دامن بارزانی شده اند تا با چراغ سبز در اعلام همه پرسی استقلال کردستان عراق به دولت مرکزی عراق و از سوی دیگر به ایران و ترکیه نشان دهند که حضور و برتری آمریکایی در صحنه عراق نبایستی نادیده گرفته شود.

در صحنه رویارویی در کشور سوریه هر دو طرفِ بازی احتیاط های بیشتری از خود نشان می دادند و لیکن بعد از جلوس ترامپ بر صندلی قدرت در کاخ سفید، روند شکست و پیروزی از حساسیت بیشتری برخوردار شده است. آمریکایی ها در سوریه و در کمال ناباوری محور اصلی در نبردها را به مخالفین سرسخت ترکیه داده اند و قصد دارند کردها را در غلبه بر تروریسم بعنوان متحد خود معرفی نمایند و در تجهیز آنها که مورد پسند آنکارا نیست ابایی ندارند و در صحنه میدانی کُردها را در سمت و سویی که ارتش سوریه حرکت می کند (رقه) بکار گرفته و به شکل غیر مستقیم به سمت رویارویی با محور اصلی درگیری (ایران) هدایت می کند. مطلبی که نیاز به کنترل صحنه های نبرد توسط نیروهای ایرانی دارد تا به برخورد منتهی نشود؟ چرا که رویارویی در سوریه از نوع مبارزه با تروریسم نیست که ماهیت ژئوپولیتیک دارد و نیاز به هوشیاری.

نکته قابل توجه در جنگ سوریه، مناطق ثقل متفاوت عملیاتی ایرانی – آمریکایی است! در حالی که آمریکایی ها با تکیه بر کُردها در شرق سوریه و با هدف فتح رقه (پایتخت داعش) و مصادره پیروزی به نام خود هستند و قصد دارند نقطه اتصال محور مقاومت شرقی – غربی را قطع نمایند، محور ایرانی از جنوب لبنان، مرزهای اسرائیل، جنوب دمشق تا خطی ممتد جهت اتصال به نیروهای مردمی عراق و توانستند در مرز مشترک همدیگر را ملاقات و اتصال برقرار شد.

نیروهای حزب الله اخیراً ارتفاعات «عرسال» که جبهه النصره محوریت اصلی را بعهده داشت و طی سال های گذشته ارتش لبنان توان رویارویی با آن را نداشته، در کمترین زمان ممکن فتح نماید که به لحاظ نظامی و روانی ضربه ای اساسی بر ارتش اسرائیل می تواند باشد که در طرح ریزی برای نبرد با حزب الله احتیاط بیشتری نشان دهد.

اتحادیه اروپا؛

خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا که در یک همه پرسی و با نتیجه غیر قابل انتظاری رخ داد، نه تنها ضربه ای بود بر اتحاد کشورهای اروپایی که مشکلات اقتصادی و تبعات سیاسی برای انگلیس پدید آورده است؟ انگلیسی ها  نه تنها بایستی تاوان اقتصادی زودهنگام چنین اقدامی را بپردازند بلکه در باز کردن بندهای متصل شده ی بخش های اداری مالی خود را که هزینه های گزاف و دامنه داری خواهد داشت نیز خواهند پرداخت. اعلام گاه گاهی مسئولین اتحادیه به دولت بریتانیا که در موعد مقرر به مذاکرات خروج تن دهند و کوتاهی این کشور نشان از مسئله بزرگی است که دولت انگلیس با آن روبرو است.

به غیر از مسائل مالی، ایالت های تشکیل دهند بریتانیا نیز دلِ خوشی از نتیجه همه پرسی نشان نمی دهند و آن را بهانه ای برای استقلال بیشتر از دولت مرکزی قرار داده اند و تمایلی برای جدا شدن از اتحادیه اروپا ندارند و برای غلبه بر همین مشکلات بود که خانم ترزامی تن به انتخابات زودهنگام پارلمانی داد که نتیجه آن بر خلاف نظر محافظه کاران باعث تضعیف قدرت یکدست حزب حاکم شد.

اظهار رضایت آمریکا از نتیجه همه پرسی نشان می دهد به همان اندازه که اتحادیه اروپا به سمت قدرت یابی پیش می رفت که در بطن خود وحدت و قدرت سیاسی و اقتصادی را همراه داشت، به همان اندازه وابستگی های نظامی و امنیتی خود را از آمریکایی ها کم می کرد که خوشایند این قدرت جهانی نبود. فلذا، جدایی انگلیس نه تنها از قدرت یابی فزاینده اتحادیه جلوگیری کرد و اروپایی ها بالاجبار برای تأمین امنیت خود بایستی برای آمریکا هزینه بپردازند، همچنان انگلیس بعنوان متحد استراتژیک برای آمریکا و در کنترل اتحادیه باقی ماند.

شرق آسیا؛

گسترش نظامی ارتش آمریکا در جهان و ضعف تدریجی اقتصاد این کشور که در پشتیبانی از بالندگی نظامی مؤثر است. رو به کاهش نهاده، برای غلبه بر چنین مشکلی و از سویی حضور اثر گذار و استفاده بیشتر از عنصر نظامی در معادلات سیاسی و اقتصادی، کاهش حضور در بعضی نقاط و سپردن مسؤلیت به قدرت های منطقه ای و حضور مؤثر نظامی برای حل مسایل اساسی تر را در دستور کار قرار دادند. در پیاده سازی همین استراتژی در زمان ریاست جمهوری اوباما بود که ارتش آمریکا از استعداد نیرویی خود در خلیج فارس کاست و یکی از دلایل اصلی روی آوری به مذاکرات هسته ای با ایران (برجام) همین مطلب بود و تصمیم گرفت مرکز ثقل نیروی خود را در شرق آسیا و برای مهار قدرت روزافزون کشور چین قرار دهد.

پایان زمامداری اوباما و دموکرات ها که در روابط بین الملل اولویت را به سیاست و دیپلماسی می دادند و حضور محافظه کاران و تندروها به سرکردگی دونالدترامپ که جنگ طلبی و افراط را در سابقه خود پررنگ دارند بر روند امور اثر گذاشت؟ حضور ناوگان های این کشور در خلیج فارس پررنگ و پرتحرک شد و در شرق آسیا نیز همین روند با سرعت بیشتری عملیاتی شده است.

بهانه حضور نظامی آمریکا در مرزهای چین همواره کره شمالی ذکر می شود و پررنگ کردن و تحریک این کشور کوچک و ضعیف است که ارتش آمریکا توانسته سیستم ضدموشکی تاد را در کره جنوبی مستقر و نیروهای موجود را تقویت کند

ترامپ که به همه مسایل با عینک تجاری نگاه می کند تا توانسته باشد کسری تجاری و وعده های انتخاباتی خود را عملی سازد، ابتدا به چین نزدیک شد، با هدف حل مسئله کره شمالی با هزینه و نقش آفرینی چین به نتیجه برسد. گذشت زمان نشان داد که چینی ها آن طوری که می نماید نیستند و در عوض پاسخ حضور نظامی آمریکا در منطقه را با تهییج رهبر کره شمالی در توسعه آزمایشات موشکی دادند، سیاست آمریکا نه تنها در همراه کردن چین ناموفق بود که باعث شده تا رهبر کره شمالی آشکارا با به رخ کشیدن بُرد موشک های خود خاک ایالات متحده را مورد تهدید قرار دهد. مطلبی که اتحاد کره جنوبی و ژاپن را و وابستگی دفاعی – امنیتی شان را به آمریکا محکم تر کرده و ضمن این که سیاست تجاری ترامپ رونق یافته، رویارویی نظامی در شبه جزیره کره را با خطر اساسی مواجه کرده است.

آمریکا و یک مسئله؛

از فردای پیروزی دونالد ترامپ و محافظه کاران در انتخابات، اخبار مربوط به دخالت روسیه در انتخابات نیز جدی تر شده است. بارها اعضای ستاد انتخاباتی ترامپ برای توضیح به کنگره احضار شده اند و از عناصر مسؤل و نزدیک رئیس جمهور از پست های اجرایی کنار گذاشته شده تا جایی که در حین برگزاری کنفرانس ۲۰-G و در ملاقات ترامپ و رئیس جمهور روسیه، یکی از موضوعات بحث طرفین مربوط به دخالت پوتین در انتخابات آمریکا بود که همواره دولت روسیه آن را تکذیب کرده است! سؤال اینجاست، در حالی آمریکایی ها به خود حق می دهند در جریان انتخابات سایر کشورها دخالت نمایند و خود فارغ از این که منتسب به کدام حزب هستند، دخالت دیگران را تحمل نمی کنند!؟ و این که با فرض صحت موضوع، روسیه چه نفعی از این بازی خواهد بُرد!

واقعیت این است و به تجربه ثابت شده که میزان توسعه همه جانبه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هر کشوری بستگی تام با میزان و استحکام دموکراسی دارد و در این نگاه است که در صورت صحت دخالت روسیه در انتخابات آمریکا، به معنی هدف قرار دادن منبع اصلی قدرت این کشور است و نشان از هوشمندی پوتین دارد که چگونه می اندیشد و حساسیت کنگره و سیاستمداران آمریکایی را در همین مطلب بایستی جست! در صورتی که این دخالت در نتیجه انتخابات و روی کار آمدن دیدگاه پوپولیستی مؤثر افتاده باشد که هم اکنون ناپختگی های سیاسی ترامپ باعث مشکلاتی شده است، می توان بر اهمیت موضوع پی بُرد که خواهد توانست مشکلات را در ابعاد وسیعتری برای آمریکا و جهانیان فراهم آوَرَد.

نتیجه؛

آمریکایی ها به تناسب قدرت یابی دموکرات ها و محافظه کاران از قدرت نظامی، دیپلماسی و اقتصادی خود به تناسب بهره برده اند و با روی کار آمدن محافظه کاران به رهبری ترامپ قصد دارند از هر سه اهرم به شکل پررنگ تر در حل مسایل خود بهره گیرند؟ تا جایی که همزمان کشورهای ایران، روسیه و کره شمالی را در یک بسته تحریمی گنجانیده اند و ارتش خود را به شکل کم سابقه ای در خلیج فارس، عراق و سوریه و شرق آسیا به حرکت درآورده اند و دیپلماسی فعال خود را برای پشتیبانی از این اقدامات فعال کرده اند و امنیت جهانی را با خطر جدی مواجه کرده اند. بایستی با تحلیل های منظم و دوره ای تشخیص داده شود که اولویت برخورد نظامی در کدام یک از سه منطقه مورد نظر اتفاق خواهد افتاد؟ در سوریه به بهانه مبارزه با تروریسم و در اصل با خط مقاومت! در خلیج فارس به بهانه حفظ منافع و کمک به همپیمانان عرب و یا با کره شمالی به بهانه برچیدن موشک های بالستیک و تأمین امنیت خاک آمریکا و در اصل با هدف محدود کردن چین! مواردی که بایستی به دقت مورد بررسی قرار گیرند.

۱۱مرداد ۱۳۹۶ ذوالفقار صادقی

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *