پرسش و پاسخ سیاسی:

پرسش و پاسخ سیاسی:

مقدمه؛

روز بیستم تیرماه ۱۳۹۵ه.ش، به همراه جمعی از بزرگان سفری چند ساعته داشتم، مواردی چند از اوضاع سیاسی منطقه و تحولات داخلی مورد بحث قرار گرفت و من به پرسش های بزرگان پاسخ گفتم، متن زیر بخشی از آن گپ و گفتِ سیاسی است که مکتوب و تقدیم می گردد.

چرخش سیاسی ترکیه و پیامدهای آن؛

یکی از تحولات اساسی که در منطقۀ خاورمیانه صورت گرفت مربوط به چرخش سیاسی در دولت اسلامگرای ترکیه است، این تحول را می توان در اعلام توافق با رژیم صهیونیستی و همراهی با آن در سیاست های منطقه ای از جمله محدود سازی حماس و نیروهای مقاومت ذکر کرد. تا جایی که ترکیه حاضر شده فعالیت های حماس را در ترکیه محدود سازد و در عوض بین فلسطینی و اسرائیلی میانجیگری نماید که، این میانجیگری با هدایت هوشمندانه رژیم صهیونیستی صورت خواهد گرفت؟ بنحوی که به ترکیه اجازه داده می شود تا با نظارت نیروهای اسرائیلی کمک های انساندوستانه به نوار غزه ارسال دارد، این اقدام از سویی میزان نفوذ ترکها و جریان اخوانی را در میان مردمان قحطی زدۀ فلسطینی افزایش می دهد. لیکن، مدیریتی که صورت خواهد گرفت تا از شدت مقاومتِ مبارزین کاسته شود و در بدبینانه ترین حالت احتمال انشعاب در صفوف فلسطینی در مقابل رژیم سرکوبگرِ اسرائیل را فراهم خواهد آورد.

امتیاز دهی اردوغان را می توان از زاویۀ دیگری نیز مورد ارزیابی قرار داد؟ سیاست نوعثمانی گرایی داوداغلو و حمایت از گروههای تروریستی و بخصوص داعش و وارد شدن در باتلاق عراق و سوریه نه تنها ثمری برای سیاست خارجی پرهزینۀ این کشور نداشت، بلکه باعث سرریز شدن به داخل مرزهای این کشور را فراهم کرد. و بدتر از آن نتوانست اقلیم کردستان را بنفع خود کنترل و مورد بهره برداری قرار دهد و باعث شکل گیری کانتون های کُردی در نوار مرزی خود در مرزهای جنوبی خود با سوریه شد، و به عبارتی عمق استراتژیک برای اقلیم کُردی در عراق را باعث شد. این در حالی بود که عدم همراهی با اسرائیل ، به اقلیم و رنگین شدن شعارهای استقلال طلبانۀ اقلیم را در منطقه باعث شد که بیشترین آسیب را به تمامیت ارضی ترکیه وارد می سازد. فلذا، اعلام پایان خصومت با رژیم اسرائیل و فدا کردن داوداغلو و تشکیل کابینۀ همراه و بازگشت به سیاست قبلی؛ اقلیم کُردی در عراق، پ.ک.ک و کانتون ها را در وضعیت انفعال قرار خواهد داد. این پروژه با عذرخواهی رسمی اردوغان از پوتین(رئیس جمهور روسیه) تکمیل شد و نخست وزیر جدید ترکیه با اعلام این که دولتش قصد دارد روابطش با سوریه وعراق را ترمیم کند، در واقع اعلام رسمی عدول از نوعثمانی گرایی می تواند مورد ارزیابی قرار گیرد. در تحولات ترکیه، نبایستی مخالف قدرتمند اردوغان یعنی جنبش «گولن» را نادیده گرفت که اکثر کادر حاکمیتی منتسب به این جنبش است و جدی ترین اپوزیسیون دولت محسوب می شود و تلاش های اردوغان برای بازگردانیدن وی از آمریکا نتیجه بخش نبوده است.

ترکیه و تروریسم در تحولات جدید؛

ترکیه، در این مدت و در پی گیری سیاست مستقلانه و نوعثمانی گرایی،  تجربه کرد که امنیت ملی آن شکننده تر از آن است که بتواند التهابات راهبردی در منطقه را تحمل نماید و از سویی با توجه به اکثریت اهل سنتِ جمعیت این کشور که گروههای تروریستی نیز خود را منصوب به اهل سنت می دانند، نخواهد توانست آشکارا تغییر موضع دهد، انفجارهای استانبول و ناامنی هایی که در جنوب شرق این کشور در جریان است گویای ارزیابی ما است، بنظر می رسد در همراهی با ناتو و آمریکا رفتار کج دار مریضی خواهد داشت و همگام با ائتلاف غربی – عربی در تقابل با جبهه مقاومت و تروریست های گزینشی، اقدام خواهد کرد.

برجام و پسابرجام؛

برجام یک پروژه ملی است که زیر نظر رهبرمعظم انقلاب و با هدایت و تأیید ایشان مذاکره شده است. فلذا، بزرگترین اجحافی که صورت می گیرد سیاه و سفید دیدن آن است و حرف زدن در باره آن پرهزینه شده؟! اگر بنا را در برجام پایان خصومت آمریکا فرض کنیم که اشتباه بزرگی است یعنی آمریکا و دشمنی هایش را نمی شناسیم، برجام یک مرحله از گذر سیاسی بود و عدم توجه به پسابرجام یعنی نشناختن ماهیت سیاست و بر همین اساس می توان ادعا کرد که «هسته ای» بنا به فرموده رهبر انقلاب یک بهانه برای افزایش فشار و درست کردن اجماع علیه ما بود وگرنه دشمنی امریکا که با برجام خاتمه نیافته است.

مطلب اساسی؛ این که مگر همۀ مشکلات سیاسی و اقتصادی ما به برجام ارتباط داشت که حال انتظار داشته باشیم که چرا مشکلات پایان نیافته است؟ بعنوان مثال؛ تنش بین ترکیه و روسیه یک فرصت استثنایی و تاریخی برای ما فراهم آورد که بازارهای روسیه را تصاحب کنیم، ولی آنطور که بایست نتوانستیم! این که مربوط  به تحریم و آمریکا و برجام نبوده و نیست!؟ در مدت تحریمها و تنش ها مگر آمریکایی ها اجازه ندادند ما استانداردهای شناخته شده در کشاورزی و دامپروری و … را رعایت کنیم، این که مربوط به مدیریت ها و سیاست های داخلی است! هر چند دنیا به سمت استاندارد سازی در تولید و . . . رفته، ما از آن دور شدیم و بر خودمان آسیب زده ایم، بنظر می رسد؛ بجای رفتن به سمت تنش جناحی در خصوص برجام، کاری کرد که غرب باوری و آمریکا گرایی در کشور تقویت نشود.

احمدی نژاد؛

در پرسش و پاسخ سیاسی شهرستان سلماس(۲۶/۰۳/۱۳۹۵ه.ش) هم در باره وی و دولتش از من می پرسیدند؟ واقعیت این است که در خصوص احمدی نژاد و هر کس دیگری بایستی منصفانه قضاوت کرد! بنظرم، ایشان مصداقی از کلام علی(ع) است که فرمودند؛ «جاهلان شما پرتلاش و آگاهان شما تن پرور و کوتاهی ورزند». احمدی نژاد فردی پرتلاش بود ولی نقدپذیر نبود، و شاید مشاورین کاردانی نداشت و یا قبولشان نداشت. من در روایتی دیگر از علی(ع) مربوط به زمانی است که از قبول حکومت خودداری می کرده و در تشریح اوضاع سیاسی آن زمان فرموده است؛ «جامعه ای که در آن خشونت سازمان یافته، ریا عادی و عذرخواهی خصلت عمومی شده»(نقل به مضمون)

ببینید، چه اندازه این کلام در زمان آقای احمدی نژاد جاری بوده است. الآن این همه نقد علیه وی در جریان است، سئوال این جاست که اگر این حرفها در خصوص وی صادق است چرا در زمان خودش طرح نشده اند؟ نقد منصفانه و سازنده زمانی است که بموقع باشد و اگر نشده زمینه ریا در جامعه فراهم شده و تبدیل به فرهنگ سیاسی گردیده است و این غیرقابل بخشش است.

یکی دیگر از موار قابل طرح در خصوص احمدی نژاد این است که وی اهمیتی به قانون نمی داده است، وی فردی قانون مدار نبوده است و این قابل دفاع نیست؟ از سویی بایستی انصاف داشت که مادران و خواهران ما دیگر در صف نانوایی نیستند و این هنر وی است و یا در قضیه کارت های سوخت که تا چه اندازه جلو قاچاق سوخت را گرفت قابل تقدیر است. از سویی قرار بوده ۳۰درصد از یارانه ها به بخش تولید تزریق شود که نشده و باعث بالارفتن هزینه های تولید و منجر به وارد شدن ضرر وزیان به بخش تولید شده است.

ایشان در بین توده های مردم صاحب رأی است، بنظر نبایستی اجازه داده شود تا بار دیگر وارد انتخابات شود؟ یکی از نزدیکان به کابینه وی می گفت در روابط بین کشورها کاری کرده بود که وجهه جمهوری اسلامی مخدوش شده بود و کسی تحویل نمی گرفت! و این باعث مشکلاتی برای کشور شد.

محورِ مقاومت؛

اوضاع در جبهه عراق، با سقوط «فلوجه» که بعد از «رمادی» دومین مرکز پشتیبان ایدئولوژیک تروریسم داعشی – بعثی بود، دستاورد بزرگی است و در صورت تداوم تعاقب و سقوط «موصل» که بعنوان آخرین و مهمترین مرکز تروریسم تکفیری در عراق محسوب می شود، می توان امیدوار بود که مسئله عراق به سمت درگیری جبهه ای با داعش پایان می یابد. لیکن، اوضاع سوریه متفاوت است، تشبیه جنگ جهانی در مقیاس منطقه به مرکزیت سوریه مصداق روشنی است. از هر کشور و قدرت داعیه داری نیرو در آنجا هست و برای تأمین منافع شان تلاش می کنند، این درحالی است که جبهه منطقه ای تروریسم در همسو شدن ترکیه با اسرائیل و عربستان تقویت نیز خواهد شد.

عربستان؛

وقتی عربستان جنگ علیه یمن را آغاز کرد، علائمی از تحول در راهبردهای آمریکا در منطقه را نشانگر بوده و هست. من در سخنرانی ام در جمع بسیجیان (خوی – پایگاه شهید فروتنی) که متن آن در آدرس اینترنتی ام موجود است و مطالب دیگری که ارائه کرده ام، آورده ام که جنگ عربستان، راهبردی است برای حفظ وجود، حاکمیت عربستان به لحاظ منطقی و در قواره های شاخته شده فاقد وجاهت سیاسی است و موجودیت آن بسته به سیاست های قدرت های بزرگ و بخصوص آمریکاست؟ چنانچه موجودیت اسرائیل نیز چنین است، اسرائیل از دل پیمان های بین المللی و برای حفظ منافع غرب ماندگار است و قدرت و موجودیت آن بسته به قدرت آمریکا و غرب است،به همین خاطر سیاست های منطقه ای عربستان و اسرائیل مشابهت و همسویی استراتژیک در منطقه پیدا کرده و در وضعیت فعلی درگیریها از شمال آفریقا تا یمن، هر دو کشور سیاست های هم پوشان را عملیاتی کرده اند و اگر تا دیروز روابط خود را از دید مسلمانان پنهان نگه می داشتند فعلاً ابایی از آشکار شدن آن ندارند.

آمریکا و ایران؛

در تاریخ دیپلماسی شناخته شده در روابط بین الملل، مذاکره ۱+۵ با ایران که با سردمداری آمریکا صورت گرفت، پدیده ای نو است! و می توان آن را از افتخارات نظام جمهوری اسلامی دانست که حریفان قَدَر جهانی را یکجا به چالش در دیپلماسی کشانید و محوریت آن، مربوط به مسئله هسته ای بود که بهانه ای بیش نبوده است، مولفه های بی بدیل اقتدار منطقه ای ایران، آمریکایی ها را وادار به چنین تصمیمی کرد. اگر به گزارش شورای سیاست خارجی این کشور به ریاست «ریچارد هاس» که در دوران زمامداری بوش تهیه و توصیه شده توجه شود، بعد از تحلیل و تفسیر قدرت ملی ایرانیان آورده که؛ «هر زمان ایرانیان توانسته اند از فلات مرکزی ایران بیرون بیاید، یک پایشان در کناره های مدیترانه و پای دیگرشان در کنار دیوار چین بوده است»، و تحولات کنونی در منطقه همین نظر را تأیید می کند.

طبیعی است که آمریکایی ها دیگر آن قدرت قرن بیستمی را دارا نیستند و جنگهای سلطه در افغانستان و عراق و حال دخالتشان در منطقه، نشان می دهد که در راهبرد نظامی – سیاسی شان تغییر ایجاد شده است، در این راهبرد که مذاکرات هسته ای که بخشی از این راهبرد است، ایران را یکی از ستون های تأمین امنیت منطقه ای خود دیده اند. لیکن، آنچه انتظار داشتند این بود که در بعد از توافقات هسته ای(برجام) تحولی در سیاست های منطقه ای ایران بوجود بیاید. لیکن، ایرانی ها پازل منطقه ای متناسب با اهداف سیاسی خود را چیده اند، مطلبی که برای آمریکایی ها نگران کننده است؟ با این همه، آمریکایی ها بخوبی تجربه کرده  و می دانند که اگر می خواهند خاورمیانه را داشته باشند بایستی بنحوی با ایران کنار بیایند. تجربه آنها شکست های مرحله ای در تحقق رویای «نقشه راه» و «خاورمیانه جدید» است که امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران عمیقاً در آن مورد تهدید قرار می گیرد، به همین خاطر سرنوشت جنگ کنونی در سوریه و عراق برای ایران  حیاتی است.

۲۰ تیرماه ۱۳۹۵ه.ش ذوالفقار صادقی

 

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *