پرسش و پاسخ سیاسی-۸ (چالش چهاردهم):
پیروزی سید ابراهیم رئیسی در انتخابات دور سیزدهم ریاست جمهوری با کسب آرای ۸/۴۸درصدی (اُفت ۲۵درصدی) از کل آرای واجدین شرایط تا سقوط بالگرد و شهادت وی نزدیک به ۳سال میگذشت، مدتی که با همهی تلاش و دوندگی دولت سیزدهم نهتنها به تعداد آرای حاصله افزوده نشد که هر سال با ۳درصد کاهش حضور مردم همراه شد، و در دُور اول انتخابات چهاردهم در ۸تیرماه۱۴۰۳ به ۹۶/۳۹درصد کاهش یافت و در دور دوم رقابت که در ۱۵تیرماه تکرار شد، این ضایعه به بالاتر از شروع دولت سیزدهم رسید یعنی ۸/۴۹درصد آرای مردمی را کسب کرد.
این مجیز نه در تحلیل انتخابات و رفتار انتخاباتی دوره چهاردهم که منجر به پیروزی دکتر مسعود پزشکیان شد که بحثی و مجالی جداگانه میطلبد، پرسش و پاسخی از جنس تحرکبخشی در بخش خاکستری و تلاشی هرچند کوچک در مواجهه با اندیشههای مختلف در فضای مجازی و بازنشر آن در نشان دادن دادن اهمیت مسئله است.
الف) چالش در مرحله اول انتخاب (۸تیر۱۴۰۳):
متنی از دکتر محمد فاضلی بازنشر کردم؛
«میگویند مردم کنار بکشید و حکومت را با مشکلاتش در جهان تنها بگذارید، با واقعیت روبهرو میشود و به عقلانیت و شما باز میگردد.
سؤال: مردم در کرهشمالی و کوبا به اجبار یا میل خودشان کنار گذاشته شدهاند، اتفاقی افتاده؟
مورد تاریخی موفقی از این رویکرد وجود دارد؟»
یکی از کاربران در حین مناظرات و بعد از پرتاب میکروفون توسط دکتر فاضلی نوشت:
«از ماهیت ضرورت رأی یا ترک فعل رأی که بگذریم. این قیاس، قیاسی معالفارقی است. این دو کشور و ملتشان؛ فرهنگشان؛ منابعشان و حتی نظامیانشان تفاوتهای تأثیرگذار در نتایج دارند و اتفاقاً جناب فاضلی آن را بهتر میدانند. شخصیتهای علمی نباید گرفتار کار رسانهای شوند تا اعتماد مردم به آنها تداوم بیشتری داشته باشد.»
ب) در هفتۀ منتهی به انتخاب نهایی (۱۵تیر۱۴۰۳):
متنی از دکتر «شریف زارچی» بازنشر کردم، کاربران نوشتند:
کاربر اول؛ انتخاب صحیح انتخاب اصلح است و اصلح «سعید جلیلی» است با کمال احترام به جناب پزشکیان و نظر همه بزرگواران.
کاربر دوم؛ دوستان رأی ندادن هیچ فایدهای ندارد، اینکه با رأی خود نگذاریم یک اقلیت تندرو قدرت بگیره خود یک نوع مبارزه سیاسی هست خود اصلاحطلبان دلشون از نامردی و تبعیض این اقلیت زورمند خون هست پس کمکشان باشیم تا کمی اوضاع اجتماعیمان بهبود پیدا کند.
کاربر سوم؛ فقط این را میدانم چه پزشکیان رأی بیاره چه یکی مثل او، اینجا فقط از ملت ایران به عنوان یک… یاد میکنند… بنشینین سرجاتون به خدا هیچی عوض نمیشود.
کاربر چهارم؛ یک رئیس جمهور خوب، یک تدارکاتچی خوب است.
*پرسش و پاسخ اصلی با فردی به اسم صمد نجفی samad Najafi lawyer صورت گرفت:
+ وقتی تصویر فرزند شهید باکری که در حمایت از دکتر پزشکیان حرف میزد برایش ارسال کردم، نوشت؛
– نوچ ،
– اینها برای ایران نمیتوانند باشند، برای ۱۰- ۱۲ میلیون حداکثر ایرانیان، ۴۰میلیون دیگر هم هستند،
-آقا مهدی اگر الآن بود جزء ۴۰میلیون بود.
+ حرف شما درست، چطور میتوان از بهدست گرفتن تیغ در دست زنگی جلوگیری کرد، پیام اصلی جمعه گذشته واضح است
– بیشترین دوران ریاست جمهوری دست اصلاحطلبان بوده، آخر مملکت شده دولت رئیسی، پس ریشه مشکلات جای دیگری است راهش هم دیگر،
– وقتی ساختار غلط است یک گام به جلو میری، صد گام به عقب. وقتی یک راهی جواب نمیده باید بهفکر راه یا راههای دیگری بود،
– ادامۀ اون راه بینتیجه فقط انرژی و زمان تو را به هدر میدهد،
– دهههاست که ما این چرخهی معیوب را داریم ادامه میدهیم.
+ رأی دادن، پاشیدن رنگ به ساختار است و نه دادن مشروعیت، سابقهای که بهدست گرفتن قدرت بدون مبارزه وجود ندارد، از مسیر مبارزه است که دریچههای تنفسی ملتی گشوده میشود، میتوان با ناامیدی کرهشمالی دوم شد… نظر شما نظر منهم هست اما راهبرد بزرگانی چون «محسن رنانی»، «شریف زارچی» و … نیز قابل توجه است.
– توی همۀ انتخابات ریاست جمهوری این راهبرد مطرح بوده، ملت ایران هیچوقت کرهشمالی نخواهد شد، مطمئن باشین،
اصلاً مقایسه از ریشه غلط است، جنبش اخیر زنان ایران یک نمونه کوچک از روح بزرگ و مبارز و شجاع ملت ایران است که بهوقت خود کار خود را خواهد کرد، حتی از یک نظر روی کار آمدن امثال جلیلی در درازمدت بنفع ایران است، واکنش انقلابی ملت ایران را تسریع میکند. ایران برای رهایی از این چرخهی معیوب احتمالاً نیاز به کار بزرگ دیگری خواهد داشت، تنها راهی که فعلاً متصور است ریشهکنی استبداد است.
+ ریشهکنی استبداد در دل فرهنگ استبدادزده با فرصت دادن به جریان افراطی که از چنین باوری تغذیه میکند جای سؤال است، چالشی که فعلاً در مهد دموکراسی یعنی ایالات متحده آمریکا در جریان است، قابل توجه است،
مطلب بعدی مربوط به تجربه انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ است، تجربهای از جنس نخواستنِ بیجایگزین… و نخواستنهای امروزی بیجایگزین تکرار دیگریست…؟
– رأی بی رأی.
+ در زمانی که جامعه در چالشی فراگیر مسیر تکامل را پیموده و در آگاهی ملی-تاریخی خود قرار گرفته است، از سویی در نگاهی به سیر واکنشی جامعه در نشان دادن ساختارهای اجتماعی قابل تأمل و دوقطبی شدۀ کنونی، چگونه جملۀ جنابعالی را در فاز تقابلی سیاه و سفید و یا صفر و صدی نبینم، منطق فوق را در حذف و حصر نبینم، این منطق؛ منطق غلبه است که جامعۀ ما در سایهی چنین دیدگاهی وارد تسلسل تاریخی نخواهد شد؟! تاوانش و گناهش در اندازهای که متوجه قدرت حاکم باشد بیش از آن متوجه امثال من و جنابعالی که خیال دلسوزی داریم نخواهد شد؟
بهنظر میرسد مبارزه در صورتی منجر به تعالی ملی و نجاتبخش خواهد بود که؛ در مبارزه با غول، خودمان تبدیل به غول نشویم، این منطقِ علی(ع)، ماندلا و گاندی است.
– هر کس منطق خودش را دارد که برآمده از تجربیات تاریخی و خواستههای درونی آن فرد است، بههمین خاطر معمولاً سخت است در بحث همدیگر را با منطق قانع کردن، میتوانند تبادل نظر کنند بعداً شاید به درستی نظر طرفِ دیگر پیببرند.
بیشترین ریزش را در این دوره اصولگراها داشتند، در هر دوره آنها معمولاً دوروبر ۲۰میلیون، ولی این دوره کلاً ۱۳میلیون شدند. اینها با بحث ریزش نکردند بلکه بر اساس مشاهدات عینی و تجربه شخصیشان ریزش کردند، اصلاحطلب هم نشدهاند، یک راست رفتهاند به صف مخالفین.
توی این ساختار هیچ کس نمیتواند برای ایران باشد، یعنی اساساً نمیگذارند. پزشکیان هم بارها خودش صراحتاً اعلام کرده مجری سیاستهای خامنهای خواهد بود. من نمیدانم چرا طرفدارانش میخواهند او را بیشتر از آن چیزی که خودش معرفی میکند، نشان دهند.
ضمن اینکه رئیس جمهور در این ساختار هیچکاره است، گیر کار ایران توی سیاست خارجی است، آنهم دست خامنهای است. ظریف خودش خوب میداند، خودش هم گفت؛ همه چیز را میدان تعیین میکند. مگر ۸سال وزیر امور خارجه نبود، چهکار توانستند بکنند، نه اینکه نخواهند، بلکه اختیارش را ندارند. حالا چرا آمده جارچی همان بازار شده، جای سئوال دارد. ولی، اینکه برای ایران آمدند وسط فریبکاری بیش نیست،
چون منافع شخصی دارند،
شهوت شهرت دارند،
بدون نام این نظام حذفند،
بههمین خاطر با احساس خطری که کردند، بههر حیله و نیرنگی میخواهند نظام بماند تا خودشان هم بمانند والّا اینها هیچوقت درد من و شما را نداشتند و ندارند.
پ) فردای انتخاب (۱۶تیر۱۴۰۳):
اول؛ یکی از دوستان (محمدی) که به استدلال من توجه کرد و به پای صندوق رأی رفت، پیغام قابل تأملی ارسال کرد:
«از امروز پزشکیان غیر قابل دسترس خواهد شد (البته برای مردم) ما یکبار دیگر به خاطر صلاحدید شما بزرگواران و زعمای جامعۀ مدنی، قمار کردیم و بهخاطر گرفتار نشدن جامعه در چرخهی خشونت طالبانی به صحنه آمدیم. دیگر از این به بعدش به عهدۀ شماست تا ببینیم تا چه اندازه بر عهد خود پایبند خواهید بود.»
دوم؛ متنی از دکتر «محسن رنانی» با عنوان «پیروزی و توسعه خواهی» بهدستم رسید، بخشی از آن که مناسب این متن است، را عیناً میآورَم:
دکتر پزشکیان پیروز شد.
اما نمیدانم تبریک باید گفت یا نه؟
ما کاری را که عقلمان میگفت درست است، انجام دادیم؛
اما نمیدانیم حتماً خیرمان در آن بوده است یا نه ؟!
پس باید تکتک گامها را خیلی عقلانی و اخلاقی برداریم که از انتخاب ما شرِّ تازهای خلق نشود.
امید که آقای دکتر پزشکیان در همین روز اول، تراز متفاوتی از اخلاق سیاستورزی را به نمایش بگذارد….
توسعهخواهی راهی جز همدلی، مدارا، تفاهم و همکاری ندارد.
یادمان نرود که نلسون ماندلا وقتی پیروز شد، زندانبانهایی که در زندان روی او ادرار کرده بودند را هم به جشن ریاست جمهوری خود دعوت کرد، پیروزی واقعی این است.
و دست آخر یک طنز هشدار گونه:
یکی از تحریمیهایی که دیروز پیام داده بود «دکتر بهخاطر تو رفتم رأی دادم!» امروز ساعت ۷صبح پیام داد که: «دکتر پس تلگرام که هنوز فیلتره!!»
پاسخ دادم؛ الآن هنوز ساعت اداری شروع نشده، ایشالا ساعت ۸ رفع فیلتر میشود. مراقب انتظارات باشیم.
دکتر فرهاد نیلی نکته مهمی گفته است:
«رئیس جمهور در ایران قدرت تخریب حداکثری و اصلاح حداقلی دارد» ما در این انتخابات احتمال وقوع بخش اول را خنثی کردیم؛ الان اگر همه مردم و نهادهای مدنی در صحنه بمانند و همکاری و نظارت کنند، امید میرود آن قدرت حداقلی اصلاح بتواند مؤثر عمل کند.»
سخن پایانی:
چالش انتخاباتی بدون شک مقاطعی از تاریخ ملی است که در آن آگاهی ملی بهشکل تصاعدی افزون میگردد و نظیری برای آن نمیتوان یافت، چالشی که در انتخاب مردم نقشی تعیین کننده دارد. این مطلب نه با هدف درستی در انتخاب دارد که معتقدم انتخاب درست اگر با خیر عمومی همراه نباشد مشکلساز خواهد بود. تلاش ناچیز و در حد وسع و دسترسی من در وهلهی اول تحرّک بخشی به شرکت در انتخابات بود و دلایل انتخابم بحثی دیگر که اگر پرسشی باشد در شمارهای اختصاصی به آن خواهم پرداخت.
همانطوری که از مطالب طرح شده پیداست؛ از ضرورت شرکت در انتخابات تا تفاوت کشورها و ملتها در چالش سیاسی-اجتماعی، از اهمیت و جایگاه ریاست جمهوری و نقش آن در سیاستگذاری تا ریشهی مشکلات اشارهای شده است، و نویسنده این متن در پاسخ به سؤالات از مبارزه و مسیر سخت و طاقتفرسای چنین مسیری که شرط آن را نه در غلبه که در اقناع حریف هموطن و در تبدیل نشدن به آنچه دور از شأن انسانی دانستم و در این چالش است که ریزشهایی و رویشهایی در بهینهسازی آزادی و تضمین استقلال کشورمان حاصل خواهد شد.
ذوالفقار صادقی – 16تیرماه۱۴۰۳