نگاه نو نگاه نو
بسم الله الرحمن الرحیم
ایران و مبارزه ی معنی دار با استکبار
چکیده؛
مبارزه با سلطه گری غرب و بخصوص آمریکایی ها در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که در شعار راهبردی «مرگ بر آمریکا» تجلّی پررنگ تری یافته است، دارای ریشه ی تاریخی و برخاسته از واقعیت های سیاسی در روابط بین الملل است و منحصر و محدود به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به تنهایی نیست که، تعدادی فکر می کنند با کم رنگ تر کردن و حتّا تعطیل کردن این شعار می توان اعتماد آمریکا و غرب را جلب کرد. مطلب پیش رو با اشاره ی اختصاری به فلسفه ی وجودی مبارزه ی ملت ایران با استکبار جهانی که در این زمان هیئت حاکمه آمریکا سردمداری آن را عهده دار است، به تصویر کشیده است.
واژهگان کلیدی؛
آمریکا، ایران، انقلاب اسلامی، انگلیس، کودتای ۲۸مرداد، جنگ تحمیل، دکتر مصدق، خاورمیانه، کودتای نوژه، پهلوی، شاه، امام خمینی(ره).
– برای روشن کردن موضوع؛ اساساً مبارزه با سلطه گری غرب را در دو سطح می توان مورد بررسی قرار داد تا اساسی بودن و منطقی بودن مبارزه با آمریکا(که هم اکنون نماد و در رأس اردوگاه سلطه قرار دارد)، برای آن هایی که در اساسِ این مبارزه تردید دارند، روشن شود.
- مبارزه بین دولت ایران با سلطه گری آمریکا،
- مبارزه بین ملت ایران با سلطه گری(با هرگونه سلطه) و بخصوص آمریکا.
بدنبال افول قدرت جهانی انگلیس که باعث عقب نشینی نیروهای نظامی این کشور از منطقه ی خاورمیانه را بدنبال داشت، آمریکا بعنوان قدرت نوظهور غربی جایگزین این کشور در منطقه شد. در زمان این جابجایی توافقی، مردم ایران توانستند در یک مبارزه ی طولانی حاکمیت قانون و دولت قانونیِ دکتر مصدق را برپا کنند که، یکی از آثار آن ملّی کردن صنعت نفت در ایران بود.
در نگاهی به ملّی کردن صنعت نفت و کوتاه کردن دست انگلیسی ها از ثروت ملّی کشور، دولت مردان وقت ایران به آمریکایی ها اعتماد کردند تا با تکیه بر این قدرت نوظهور جهانی بتوانند بر مشکلات سیاسی و اقتصادی غلبه یابند، غافل از این که، این جابجایی قدرت توافقی است و آمریکایی ها چهرۀ دیگر استعمار پیر هستند. نتیجه شد کودتای آمریکایی – انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت و حاکمیّت دیکتاتوری پهلوی و در واقع تثبیت سلطه گری از نوع آمریکایی و غارت منابع ملی ایران به مدت ۲۵ سال. خاطرات کرمیت روزولت(افسر هادی کودتا) و چگونگی هزینه کرد دلارهای تخصیصی برای به سقوط کشانیدن دولت قانونی ایران و اعترافات اخیر جک استراو(وزیر خارجه سابق انگلیس) در جریان مذاکرات اخیر هسته ای، در خصوص کودتای ۲۸ مرداد و سایر اقدامات غربی ها، روشن است.
بعد از تثبیت قدرت پهلوی، کمک به ساواک در زمینه آموزش و سازماندهی و پیوند دادن آن با سازمان های جاسوسی اسرائیل و به عبارتی کمک به تثبیت دولت غاصب صهیونی و کمک گیری در نحوه کنترل و سرکوب ملت ایران تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ه.ش، مطلب قابل تأمل در مدت سلطه و حضور آمریکایی در ایران و با این که حکومت ایران دست نشانده و در اختیار بود، و ثروت و درآمدهای نفتی ایران فوق العاده می نمود، کار عمرانی، سیاسی ، فرهنگی و . . . که به درد ملت ایران بخورد صورت نگرفت. سرمایه گذاری عمده فقط در تجهیز ارتش و نیروهای امنیتی صورت گرفت که هر دو در راستای تأمین منافع آمریکا، (ژاندارمی خلیج فارس) قرار داشتند. این کمبودها زمانی آشکار شدند که ملت ایران در دوران دفاع مقدس به آن نیاز داشتند و متوجه شدند که غارتی و خیانتی بزرگ توسط آمریکایی ها صورت گرفته است.
با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی که با رهبری های داهیانه ی حضرت امام خمینی(ره) صورت گرفت و برای نخستین با حاکمیتی برخواسته از اراده ی مردمان ایران شکل گرفت، غربی ها و در رأس آن ها آمریکا، شکل خصومت خود را علیه دولت و ملت ایران علنی تر کردند. هرچند در رسانه ها و در شعار، ضدّیت خود را در سایه ی شعارهای عوام پسندانه ی حقوق بشری و مقابله با سلاح هسته ای با نظام جمهوری اسلامی و در خیرخواهی ملت ایران ابراز می کنند تا بلکه، بتوانند صف مردم را از نظام جمهوری اسلامی جدا کنند و در عمل با دست زدن به تحریم های اقتصادی و سیاسی هدف خود را پی می گیرند. لیکن، استقامت ملت ایران بود که باعث شد بعد از توافق هسته ای، وزیر خارجه ی آمریکا به ناکارآمد بودن تحریم ها معترف باشد.
نتیجه؛ با توجه به همه ی مطالب پیش گفته، آیا می شود گفت خصومت آمریکا و غرب با ملت ایران مربوط به دو دولت است؟! ملت ایران بیشترین ضربه ی اقتصادی و به عبارتی غارت منابع ملی را در دوران پهلوی ها دیدند که تمام قد در اختیار غربی ها بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و فرار شاه از ایران، به وی که این همه به آن ها خدمت کرده بود، اجازه ی اقامت نیز ندادند. چه رسد به دولت های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران که، آهنگ مبارزه با آمریکا و هر گونه سلطه گری را حفظ کرده اند و چه رسد به ملت ایران که دست سلطه ی آمریکایی را از این کشور قطع کرد و به استقلال رسیدند
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی:
دخالت در امور داخلی ایران از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، با تحریک قومیت ها و بکارگیری ضدانقلاب که نمونه ی بارز آن در منطقه ی شمال غرب کشور، غائله ی ضدانقلاب کُردی و احزاب منحله ی دموکرات و کومله و . . . بود و باعث شدند بخش بزرگی از نیروهای نظامی و امنیتی مجبور به تأمین امنیت شوند و از جبهه ی اصلی ( در مصاف با ارتش عراق) منحرف شود.
دخالت در اوضاع سیاسی کشور و سعی در ممانعت از تثبیت نظام مردم سالاری دینی که، اسناد آن بعد از تسخیر سفارت آمریکا بیرون آمد و به حق به «لانه جاسوسی» معروف شد، الآن هم بعد آن واقعه ی تاریخی،تمام دنیا به ماهیت جاسوسی سفارت های آمریکایی پی برده اند و اذعان می کنند به آنچه که مردان ایرانی دهها سال پیش اعلام کردند. که، امام(ره)، با طرفداران حلقه بگوش آمریکایی که باور داشتند می شود به آمریکا اعتماد کرد، برخورد کرد و جلو انحراف بزرگ در روند تثبیت انقلاب را گرفت.
طراحی کودتای معروف نوژه و دهها اقدام دیگر جهت سرکوبی انقلاب اسلامی و بازگردانیدن حاکمیت وابسته که ، همه به همت مردم آگاه ایران و هوشیاری انقلابیون و بخصوص نیروهای امنیتی خنثی شدند.
آمریکایی ها بعد از این که نتوانستند طرفداران خود(لیبرال ها و ملی مذهبی ها) را در حاکمیت تثبیت کنند و از طرفی از تحریک قومیت ها و کودتا ها، نتیجه نگرفتند، با تحریک و پشتیبانی از صدام و حزب بعث عراق، باعث آغاز جنگی هشت ساله شدند که ما آن را دفاعی مقدس می نامیم.
دارایی های ایران را در آمریکا بلوکه کرد و تجهیزات خریداری شده ی نظامی را با آغاز جنگ تحمیلی توقیف کرد و از هم پیمانان خود خواست که اقدام مشابهی را انجام دهند و کردند تا مانع پیروزی ایران در جنگ شوند، آمریکایی ها بودند که باعث شدند جنگ به مدت هشت سال به درازا بکشد و آمریکایی ها بودند که با پشتیبانی از ارتش عراق باعث تداوم حاکمیت صدام جنایتکار شدند.
اگر به حمایت های سیاسی و نظامی غرب و آمریکا و همپیمانان منطقه ای آن در هشت سال دفاع مقدس بپردازیم، فهرست طولانی را می توان ارائه کرد، به نمونه هایی اکتفا می شود؛
- عملیات «ثابت قدم» که از سال ۱۹۸۳تا۱۹۸۸ با هدف جلوگیری از فروش غیر مستقیم تجهیزان نظامی در سراسر جهان با همکاری همپیمانان آمریکایی صورت گرفت،
- عملیات «یخچال شکننده» که با محوریت نیروی هوایی آمریکا در منطقه که ماهیت جاسوسی به نفع صدام داشت و از سال۱۹۸۷تا۱۹۸۸صورت گرفت،
- عملیات «فرصت برجسته» توسط نیروی دریایی آمریکا صورت گرفت و باعث به شهادت رسیدن۵رزمنده ی ایرانی و اسارت ۲۶تن گردید،
- عملیات های «چابک» و «آخوندک» که منجر به آسیب رسیدن به سکوهای نفتی ایران و انهدام ناوچه های سهند، جوشن و سبلان گردید.
- در اختیار گذاشتن اطلاعات جاسوسی ماهواره ای و اطلاعات بدست آمده از طریق آواکس های اجاره ای از طریقِ عربستان به عراق، فروش هواپیماهای فوق مدرن میراژ، سوپراتاندارد و موشک های اگزوسه توسط فرانسه به عراق و . . .
- تنها در سال ۱۹۸۱(سال دوم جنگ)، کمک های مالی ۴ کشور کویت، عربستان سعودی، امارات عربی متحده و قطر بالغ بر ۱۱۵۰۰۰۰۰۰۰۰ دلار برآورد شده است (ویکی پدیا)، . . .
آمریکایی ها بعد از این که نتوانستند در صحنه نبرد باعث باعث شکست دادن انقلاب اسلامی شوند، به شیوه ای دیگر در مقابله با مردم ایران پرداختند که به نمونه هایی می توان اشاره کرد؛
- متهم کردن ایران به اقدامات تروریستی ؛ مثل حمله تروریست های غیر ایرانی به سفارت اسرائیل در «بوئینس آیرس» در ۱۷ مارس ۱۹۹۲ و همچنین به مرکز همکاری های دوجانبه آرژانتین – اسرائیل(آمیا) در ۱۸ جولای ۱۹۹۴ و شروع به اتهام زنی و اخلال در ارتباطات سیاسی که نتیجه تحقیقات خلاف ادعای آمریکا را ثابت کرد، انفجار بمب در نزدیکی «برج های خبر» در عربستان و کشته شدن آمریکایی ها در ۱۹۹۶ که توسط تروریست های دست پرورده خودشان صورت گرفت و ایران را متهم کردند و بر تیرگی بین ایران و اعراب افزودند و . . .
- اعمال تحریم ؛ می توان گفت بعد از تسخیر لانه جاسوسی شروع شده و اثرگذارترین اقدامات تحریمی را در جنگ تحمیلی و در حمایت از عراق می توان ملاحظه کرد، بعد از اتمام جنگ تحمیلی نیز نه تنها تحرم ها برداشته نشدند، بلکه به بهانه های مختلف تشدید شدند. مثل، آنچه که بنام سناتور آمریکایی «داماتو» در ژانویه ۱۹۹۵ معروف است.
- تهدیدهای نظامی ؛ در زمان جنگ تحمیلی که با اقدامات نظامی و کمک های جاسوسی و ماهواره ای به عراق، به طور آشکار و پنهان علیه ایران اسلامی اقدام کردند و نتیجه ی دلخواه نگرفتند، در نهایت با حضور نظامی در خلیج فارس و با درگیر شدن با نیروی دریایی ارتش و سپاه و انهدام سکوهای نفتی بالاترین خسارت های نظامی و اقتصادی را وارد کردند و در نهایت با هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران و با بی توجهی به تمامی قواعد بین المللی و انسانی علیه ملت ایران اقدام به جنایت جنگی کردند، و بر سینه ی فرمانده ناو وینسنس مدال فتح چسبانیدند!؟ بعد از حادثه ی مشکوک ۱۱ سپتامبر که منجر به فروریزی برجهای دوقلو در آمریکا شد، با این که از سوی دولت ایران ابراز همدردی و اقدام تروریستی فوق محکوم گردید. لیکن، آمریکایی ها آن را بهانه ای برای جنگ علیه تروریسم و اقدام به اشغال افغانستان و عراق قرار دادند و ایران را بعنوان دشمن اصلی «محور شرارت» نامیدند و تهدید به حمله ی نظامی را حق قانونی خود خواندند!؟
- مسئله ی هسته ای ؛ آمریکایی ها با ائتلاف سازی در سطح جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران با بهانه قرار دادن این که ایرانی ها قصد تولید بمب هسته ای دارند، ائتلافی سیاسی و نظامی علیه ما درست کردند و با تشدید تحریم های اقتصادی، بانکی و تجاری بالاترین فشارها را با هدف تسلیم ملت ایران وارد آوردند که، با استقامت ملت ایران مواجه شدند و مجبور شدند علی رغم خواست خود در پای میز مذاکره به حقوق هسته ای ایران اعتراف نمایند. در فردای مذاکرات بود که وزیر خارجه آمریکا(جان کری) اعلام کرد؛ تحریم ها تأثیری بر اقتصاد ایران نداشته است.
موارد فوق و دهها مورد ریز و دُرشت نشان می دهد، همانطوری که در مصاحبه ی مطبوعاتی وزیر خارجه کشورمان(دکتر ظریف) در بعد از اتمام مذاکرات اعلام کرد؛ «آمریکایی ها غیرقابل اعتماد هستند». فلذا، راهکار اساسی که تاکنون ملت ایران توانسته است به استقلال، آزادی و پیشرفت خود ببالد و هر روز بالنده تر از قبل ظاهر شود، استقامت و حرکت در صراط مستقیم که با وحدت ملی و انسجام اسلامی، بهتر از این نیز خواهد شد. ان شاءالله.
۰۴/۰۹/۱۳۹۱ه.ش – ذوالفقار صادقی
