هوس تجاوز(۴)

بسم الله الرحمن الرحیم

هوس تجاوز(۴)

آغازسخن؛

یاد و خاطر حماسه و حماسه آفرینان هشت سال دفاع مقدس که در آن مردمان این سرزمین، از پیر و جوان و از شیعه و سنی و از اقوام مختلف تا اقلیت های محترم در آن نقش آفرینی کردند، گرامی باد. این مجیز در ادامۀ مطالبی که سال های قبل و در ادای دین به آن هایی است که با خون خود بر ما آبرو و عزّت بخشیدند است.

     مطالب تهیه شده، هرچند در ادامه مطالب سال های قبل است، با این تفاوت که، سعی شده پاسخی باشد مختصر به یک یادداشت ارسالی به نویسنده در خصوص دفاع مقدس که بدون شک یکی از رخدادهای ماندگار و یکی از ارزش های بی بدیل این سرزمین است، نظر ارسالی در موعد خود با مسئولین مرتبط در میان گذاشته شد تا حرکتی شایسته و فرهنگ ساز صورت گیرد ولی، نتیجه ای گرفته نشد. و هفته دفاع مقدس امسال فرصتی شد تا مختصری به آن بپردازم، باشد که رضا و عنایت حق قرین آن باشد. و نکاتی چند در بصیرت یادآوری؛

واژگان کلیدی؛

دفاع مقدّس، ایران، عراق، خرمشهر، عالمقیدار، مدرسه مرضیه، ارومیه، منافقین، سازمان ملل، صدام، راهبرد، جمهوری اسلامی، امام خمینی(ره)، شورای امنیت، جنگ جهانی دوم، هیتلر، آلمان، فرانسه، انگلیس.

نکته اول: تلاش نویسنده در هفته های دفاع مقدس، ارائه یادداشتی در خصوص این رخداد تاریخی است، و در سال ۱۳۹۲ه.ش، قرعه بشکل سخنرانی در مدرسۀ «مرضیه» ارومیه افتاد، تلاش من در ارائه مطالب گذشته بر علل تجاوز رژیم بعثی عراق و چگونگی شکل گیری تجاوز ارتش عراق به ایران اسلامی بود و در این سخنرانی نیز تلاشم در همین راستا قرار گرفته بود، چرا که؛ در ادبیات راهبردی، شکل گیری، آغاز و پایان هر رخداد نظامی بسیار آموزنده هستند و جنگ ایران و عراق نیز از این امر مستثنا نیست؟ و این که هنوز بخش دوم بحث یعنی، به دوران هشت ساله و چگونگی خاتمه جنگ تحمیلی نمی پردازم، دلایل خاص خود را دارد.

     در خاتمۀ سخنرانی، از دانش آموزان خواستم، هر کس در دو محور؛ ۱- خاطره ای کوتاه از یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، و ۲- احساس خود را نسبت به شهداء بنویسند، جوایزی به رسم یادبود هدیه خواهند گرفت. بعد از مدتی، یادداشت های تعداد ۱۳نفر دانش آموز برایم ارسال شد که،هر کدام با دست خط زیبا و خاطره انگیز بودند ولی، یکی از یادداشت ها متفاوت بود! نویسنده والدین یا یکی از اقوام دانش آموزی بود که خود را محقق معرفی کرده و مطالبی در خصوص دفاع مقدس ارسال کرده و جمهوری اسلامی ایران را متهم به تحریف آنچه در طول جنگ اتفاق افتاده، کرده بود! و در پایان از اثری یاد کرده بود که دو بخش اصلی آن؛ «تلاش در اثبات اجتناب پذیر بودن جنگ و بخش دوم را بررسی سیاست جنگ طلبانه جمهوری اسلامی» اختصاص می دهد و در دست تعلیف دارد. و در نهایت اصطلاح «دفاع مقدس» از سوی جمهوری اسلامی ایران را «تحریف تاریخ جنگ» ذکر کرده بود.

     راقم این سطور از طریق بانیان برنامه سخنرانی و هم با ارسال یادداشتی به همراه جوایز دانش آموز حامل یادداشت، تلاش کردم ارتباط برقرار کنم که، متأسفانه بی نتیجه ماند و من به سفارش شفاهی ایشان که نظرش همانی است که در یادداشت ارسال کرده، بسنده و بر ارتباط اصرار نکردم؟ هدفم از برقراری ارتباط و آشنایی، در وهلۀ اول استفاده از نتایج تحقیقات وی که بنظرم بسیار مهم بودند و در مرحله دوم ارائه نتایج یافته هایم که احیاناً پاسخ سئوالات وی نیز در آن بود. و حال، یکسال از آن زمان می گذرد و نویسنده به پاسداشت سال های پرافتخار حماسه و دفاع و گرامیداشت خالقین آن، به مختصری اکتفا خواهد کرد که پاسخ دغدغه های صاحب یادداشت ارسالی در آن قید شده است.

نکته دوم: کسی که قلم بدست گرفته و در خصوص موضوعی می نویسد و یا به نقد می پردازد، بایستی حداقل دارای سه شرط اساسی باشد؛ شرط اول، داشتن تخصص یا اطلاعات کافی در پیرامون موضوع مورد بحث، و شرط دوم؛ داشتن اطلاع از موضع مخالفان نظر خود؟ و شرط سوم؛ داشتن شجاعت لازم در حفظ بی طرفی که مستقیم به حرمت قلم ارتباط دارد و بسیار مهم و به همان اندازه هزینه بر است!؟ نویسنده است و وجدان بیدارش.

بر همین اساس است، در صورتی که آقای «عالمقیدار»(۱) با مسائل راهبردی و خصوصاً جنگ آشنایی داشته باشد، نظراتش ارزشمند و در جهت روشنگری اساسی خواهد بود و در غیر این صورت، دانسته یا ندانسته بر علیه ارزش های ملی این کشور اقدام کرده است. و بر همین پایه است که اگر به کتب و مقالات فراوان ارائه شده توسط محققین این حوزه که اتفاقاً بخشی از آثارشان پاسخ به شبهات و سئوالات وی است مراجعه کرده و قانع نشده است بحثی است ارزشمند و در غیر این صورت مبنای قضاوت وی اطلاعات و تفاسیری است که یک سویه از طرف مخالفین سیاسی و شناخته شده جمهوری اسلامی ایران از قبل از شروع جنگ تحمیلی شروع و هنوز هم ادامه دارد و با هدف تزلزل اراده ملی این کشور تبلیغ شده و می شود، است.

نکته سوم: این که می شد از وقوع جنگ اجتناب کرد؟! بحث مفصلی می طلبد ولی، آنچه مسلّم است نگاهی به علل شروع جنگ و توجه به اوضاع سیاسی، نظامی و اجتماعی کشورمان در کوران انقلاب اسلامی است؟ و در این صورت است که می توان به قضاوت نشست. با توجه به واقعیات آن روز است که می شود گفت،آیا می شد از وقوع جنگ اجتناب کرد؟! و بنظر؛

     در صورتی می توانستیم از وقوع جنگ اجتناب کنیم که در محاسبات ریاضی در حد بازدارندگی نظامی قرار می گرفتیم و بر محاسبه دشمن اثر بگذاریم تا، صدام جرأت تحرک و تجاوز نظامی نداشته باشد؟ در حالی که ارتش شاهنشاهی با پیروزی انقلاب اسلامی در مدیریت و فرماندهی و در لایه های مختلف دُچار آشفتگی شده بود و زمان می طلبید تا خود را بازسازی کند، و در محاسبات بعثی عراق فرصتی بود طلایی.

     در صورتی می توانستیم از بروز جنگ اجتناب کنیم که به لحاظ سیاسی به ثبات می رسیدیم، در حالی که آشفتگی سیاسی در ایران به بحران تبدیل شده بود؟ تحرکات منافقین در سهم خواهی به ترور کور رسیده بود، نیروهای انقلابی هدف قرار گرفته و حذف فیزیکی می شدند، رئیس جمهور و نخست وزیر و فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و . . . و از سویی اغتشاشات در شمال غرب و جنوب و . . . به مسئولین نظام فرصت پرداختن به تحرکات صدام و همپالگی هایش را نمی داد تا به فکر اجتناب از جنگ برسند! این وضعیت برای تجاوزگری صدام شرایط ایده آلی را فراهم آورده بود و استفاده کرد! چگونه می شده از بروز جنگ اجتناب کرد؟؟

     در صورتی می شد از جنگ اجتناب کرد که، از اهداف انقلاب دست می کشیدیم و وظیفۀ ژاندارمی در سیاست «دوستونی» آمریکا می ماندیم، و همۀ آنچه برای رسیدن به استقلال و آزادی مان هزینه کرده بودیم را در پای منافع آمریکایی ذبح می کردیم و نظم حاکم بر روابط بین الملل را با استقلال خواهی مان بهم نمی زدیم و در این شکل بود که صدام نمی توانست به متحد استراتژیک آمریکا در قالب جدیدش حمله کند؟!

     در صورتی که بعد از سال ها تأخیر، سازمان ملل بر متجاوز بودن رژیم بعثی عراق صحّه گذاشته، چگونه می شد جلو تجاوز صدام را گرفت؟ به گواه تاریخ اگر کشور فرانسه و انگلیس در همان ابتدا جلو تجاوزات نظامی محدود هیتلر را می گرفتند، فاجعۀ جنگ دوم جهانی بوقوع نمی پیوست، و به همین تجربه، اگر مسئولین کشور تحلیل درستی از مسائل راهبردی داشتند و در همان ابتدا ضربت نظامی قابل قبولی به ارتش عراق وارد می کردند و یا شورای امنیت در همان ابتدا به وظیفه خود عمل می کرد، می شد از بروز جنگ اجتناب کرد.

نکته جهارم: جنگ طلب بودن و یا صلح طلب بودن کشور و ملتی را نمی توان تنها و با استناد به شعارها سنجید که، در این صورت صدام ایرانی ها را آغازگر جنگ معرفی می کرد، جنگ طلب بودن رژیم بعث عراق بقدری آشکار بود که علی رغم پشتیبانی های سیاسی قدرت های جهانی، سازمان ملل نتوانست تجاوزگری دولت عراق را کتمان کند و در نهایت بر آن صحّه گذاشت.

     جنگ را قواعدی است، اگر اجازه دهی متجاوز خود پایان آن را تعیین کند که یک فاجعه ملی است، صلحی است که پذیرنده آن زمینه تجاوزگری دیگران را فراهم می آورد. آغازگر جنگ ما بودیم که به مصلحت و مظلوم نمایی صدام گوش فرا ندادیم و شدیم جنگ طلب!؟ اشاره شده به سیاست جنگ طلبی بعد از آزاد سازی خرمشهر؟ «عالمقیدار» عزیز بایستی به مناطق اشغالی و مهمِ در اختیار ارتش عراق بعد از آزادی خرمشهر توجه داشته باشند تا میزان جنگ طلبی ایرانی ها را بسنجند، ما اگر به اُمید نهادهای بین المللی تنبیه متجاوز را رها می کردیم و در پای میز مذاکره باقی ماندۀ سرزمین هایمان را از صدام طلب می کردیم، صلح طلب بودیم! مثل صدام که وقتی در هفته اول جنگ به بن بست خورد، صدای صلح طلبی اش بلند شد که بیایید مذاکره کنیم!؟ با بررسی عملکرد نهادهای بین المللی و با بررسی حوادث سیاسی – نظامی منطقه می توان به درستی ادامه جنگ و تصمیم بموقع و غافلگیر کننده امام راحل در پذیرش قطعنامه، پی بُرد، و بر «مقدّس» بودن دفاع مان تأکید کرد.

انجام سخن؛

بنظر، موضوع دفاع مقدس، برای هر ایرانی و با هر گرایشی نکته طلایی اتحاد ملی و جعبه سیاه انسجام اسلامی و اجتماعی است. قلم زدن در این حوزه و غبار روبی از این حادثۀ تاریخی کشورمان خدمتی است که ارزش آن کم از حماسه آفرینی رزمندگان آن نیست، به شرطی که یک سویه، قشری و بدور از احساس باشد تا، از نقاط ضعف و قوت آن توشه ای و درسی برای آیندگان این کشور به یادگار گذاشته شود. ان شاءالله

  ۱ مهر ۱۳۹۳ – ذوالفقار صادقی

پی نوشت:

  • ارسال کننده یادداشت و منتقد در مطالب سخنرانی بنده در سال ۱۳۹۲

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *