سال ۱۳۹۶، التهاب در سیاست و اجتماع

سال ۱۳۹۶، التهاب در سیاست و اجتماع:

مقدمه؛

در حالی که مردم ایران در حوزه نشاط و بالندگی سیاسی با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دست به قدرت نمایی زده بودند، در فاصله چندماه با ناامنی های پراکنده و با شعارهای ساختارشکنانه ای مواجه شدند! تحرکاتی هرچند محدود ولی در ورای جناح های موجود و سؤال برانگیز خودنمایی کرد، مطلبی که می تواند مورد توجه اندیشمندان علم اجتماع و سیاست باشد تا در ریشه یابی مسئله بر قوام و دوام بالندگی سیاسی- اقتصادی و اجتماعی مردمان ایران زمین افزون گردد. این مطلب بر مبنای آنچه در سال ۱۳۹۶ در فضای مجازی در جریان بود تنظیم شده و در بخشهایی صورت بندی و مختصرسازی شده است تا پیوست های امنیت ملی نشان داده شود:

(۱)    دفاعی امنیتی؛

جغرافیای سیاسی، قومیتی، طبیعی و فرهنگی ایران در منطقه ای منحصربفرد و آبستن طبیعی ناملایمات، نشان از وزنی ذاتی برای ملت ایران دارد که بطور آشکار و پنهان محسود قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای است! این که در طی سالیان سال زمینۀ آشوب و هرج و مرج فراهم باشد ولی در کمال ناباوری همچنان آرام و باثبات است، نشان از لنگرگاه ثباتی است که بخودی خود پاسخ بسیاری از سؤالات سیاسی و استراتژیکی را می دهد که چرا با این همه سرمایه گذاری و فشار نظامی و اقتصادی نتوانسته اند نفوذی اثرگذار داشته باشند؟!

پشت مرزهای شرقی کشور، ده ها گروه تروریستی متخاصم، از جمله القاعده، طالبان، جندا…، جیش العدل، جیش محمد، شبکه حقانی، حرکت انصار، لشکر جهنگوی، اتحادالجهادی الاسلامی و … با صدها هزار نیرو مستقر هستند.[و همچنین است] در پشت مرزهای غربی کشور نیز از شمال تا جنوب، صدها تشکل سیال و سلول تروریستی فعال و خفته وجود دارد؛ آن هم از داعش گرفته تا جبهه النصره، سازمان رجوی، پژاک و گروه های «الاحوازی» و جدایی طلب خوزستان و … (نصری/۱۳۹۶)

طبیعی است، کشوری با چنین موقعیت ممتاز و با دشمنان شناخته شده و ناشناسش برای تأمین امنیت ملی خود نمی تواند در منطقه ای پرآشوب منفعلانه عمل کند و منتظر دشمنانش باشد تا در جدار مرزها و یا در درون مرزهایش با دشمن مواجه شود و قابل توجیه منطقی و شناخته شده در علوم استراتژیک است که در آنسوی مرزها با دشمنان بالفعل و بالقوه اش مواجه شود و در همین راستا است که مقابله با داعش توجیه پذیر و اثرگذار می نماید که غلبه بر آن پیروزی تاریخی و ستودنی برای کشورمان به ارمغان آورده است. لیکن، «نمی دانم چرا مردم به خیابان ها نریختند؟ چرا کسی شادی نکرد؟(کنعانی/۱۳۹۶) مطلبی که استراتژیست های کشور و بناچار بایستی پاسخی به آن داشته باشند؟

(۲)    نگاهی به مسئله؛

پاسخ به سؤال طرح شده بسیار اساسی است و اشاره ای به برخی زمینه ها می تواند محققین و تصمیم گیران را به فکر وادارد! تا به پرسش های اساسی در سناریو های دشمنان ایران و دغدغه های دلسوزان کشور پاسخ گویند؟

یکی از اساسی ترین دغدغه ها که دشمن نیز از آن بهره می برد مربوط به نگاه مسؤلین کشور در حکومت داری است! «حکومت گران ما نتوانستند بفهمند که در کجا حکومت می کنند چون فکر می کردند آن ایدئولوژی که در انقلاب موفق شد، احتمالاً همچنان می تواند برای همیشه پیش برود [به عبارتی] شیشه کبود ایدئولوژی و امت به ما اجازه نمی داد که بدانیم در کجا هستیم.(سیدجواد طباطبایی/۱۳۹۶)

در نگاه و توجیه به همین مقوله است که بایستی به «امت» بودن ایران و یا به «ایرانشهری» عمیقاً فکر کرد؟ چون، «بحث ایرانشهری به مسأله توسعه برمی گردد. توسعه را شما نمی توانید هدایت بکنید مگر آن که بدانید در کجا حکومت می کنید. ایران و ملت ما، تکثری دارد در وحدت خود و دولت را پدید آورده است. [به همین خاطر بایستی فکری اساسی در خصوص] شیشه کبود ایدئولوژی و امت.(همان) داشته باشیم؟ چرا که به تجربه در جهان پرتلاطمِ کنونی ثابت شده است که امروزه امنیت مقوله ای است مرتبط و پیوسته با توسعه همه جانبه است که در غیر اینصورت شکننده خواهد بود، نگاهی به کتاب منتشر شده از سوی پژوهش های مجلس، گویای مطلب خواهد بود:

وضعیت ایران در گزارش بین المللی مرتبط با محیط کسب و کار

نام گزارش و مرجع انتشار آن رویکرد رتبه جهانی ایران رتبه منطقه ای سال
سهولت انجام کسب و کار/ بانک جهانی شروع رشد و خاتمه کسب و کار ۱۱۸از۱۸۹کشور ۱۷از۲۱کشور ۲۰۱۶
رقابت پذیری/مجمع جهانی اقتصاد رقابت و انحصار ۷۴از۱۴۰کشور ۱۳از۱۸کشور ۲۰۱۵
آزادی اقتصادی/موسسه هریتیچ آزادی اقتصادی ۱۷۳از۱۷۷کشور ۲۳از۲۵کشور ۲۰۱۴
حقوق مالکین/موسسه آزادی و دموکراسی محیط حقوقی و سیاسی ۱۰۸از۱۲۹کشور ۱۷از۲۰کشور ۲۰۱۵

 

جدول فوق و نگاهی به سایر آمارهای منتشر شده، نشان می دهد؛ «در کشوری که فیلسوفان آن، تعهدی غیر از وفاداری به تخصص ها نمی شناسد، زندان ها هتل می شود(هلند در سال ۲۰۱۷میلادی، به دلیل کاهش شمار زندانیان، پنج زندان دیگرش را به هتل تغییر کاربری داده است) و آنجا که تعهد تخصص است، اقتصاد و فرهنگ و سیاست، تولیدی جز زندان ندارد.(بابایی، رضا/۱۳۹۶)

(۳)    راهِ کار؛

برای غلبه بر دغدغه های امنیتی و دفاعی، همسان با تغییر نگرش راهبردی در مسئله اقتصادِ کشور بایستی به دو مسئله اساسی توجه ویژه صورت گیرد که هر دو ارتباط به تجربه ای است از منطقه ی نفوذ ما در عراق و سوریه؟

در آغاز درگیری ها در کشور سوریه، «هیثم المناع» – رهبر وقت کمیته هماهنگی ملی مخالفین سوریه – طی مقاله ای با عنوان «الابرات الثلاث» یعنی سه نه ، خواست تا از فروپاشی کشورش جلوگیری کند و پیشنهاد کرد که؛ «نه به دخالت خارجی، نه به خشونت، و نه به فرقه گرایی.»(عطایی،محمد/۱۳۹۶) تجربه ای که ما را وادار می کند برای تأمین امنیت ملی و ناکام گذاشتن دخالت خارجی به این سه درس توجه و حساسیت جدی داشته باشیم، و حال که خلافت خودخوانده و نیابتی داعش با محوریت کشورمان فروپاشیده، از نضج گیری و شبیه سازی مجدد آن در منطقه جلوگیری شود و بنظر می رسد در همین راستا است که وزیر خارجه کشورمان پیشنهاد «شبکه سازی امنیتی» را در منطقه داده است. آقای دکتر ظریف در «فایننشال تایمز» نوشته است؛ «شبکه سازی امنیتی یک مسئله آرمان شهری نیست، این تنها راه واقع گرایانه برخلاف چرخه نادرست تکیه بر قوای فرامنطقه ای، ائتلاف های استثنا گرایانه و توهم خرید امنیت با دلارهای نفتی یا تملق گویی است.[هشدار داده است] شکست داعش فقط نوید بخش بازگشت ثبات به بخش های بزرگی از منطقه نبود، این شکست در آتش مناقشات و تنش های جدید هم دمید …»

(۴)    آمریکا؛

سیاستمداران و استراتژیست های آمریکایی از ابتدای شکل گیری این کشور تاکنون بخوبی از رنجی که از بابت هویت ملی خود دارند، آگاهند و برای غلبه بر این مهم و هویت سازی خود در ابعاد داخلی و جهانی دست به اقدامات اساسی می زنند، اگر به فلسفه دوستی ها و دشمنی های آمریکا نگاهی داشته باشیم، این مهم در همه آنها مستتر است و در همین توجیه است که؛ «ترامپ و استثنایی بودن آمریکا را به معنای شوونیسم ملی گرایانۀ پوپولیستیِ ضد مهاجران بازسازی کرده است.(گنجی، اکبر/۱۳۹۶) محافظه کاران و جنگ طلبان در پیوند با سرمایه دارانِ آمریکایی در تکمیل همین سناریو، نظامی گری و امنیتی کردن جهان را در دستور کار قرار داده اند تا در سایۀ آن توانسته باشند بر کسری های تجاری و ناکامی های اقتصادی نیز غلبه نمایند و این مهم را با تکیه بر برتری های ذاتی خود پی می گیرند، ترامپ بعد از روی کار آمدن؛

بودجه نظامی آمریکا را به ۷۰۰میلیارد دلار افزایش داد، ژنرال های قدرتمند را به عنوان اعضای دولت خود برگزید و بر ملاحظات نظامی آمریکا در جهان افزود.(همان) [آمریکا]۳۶ % بودجه نظامی جهان (۳برابر چین- ۹برابر روسیه- ۴۹ برابر ایران) [را به خود اختصاص داده است و] در یک قرن در ۷۰کشور دنیا عملیات نظامی انجام داده است.(کریمی پور/۱۳۹۶) [و در عین حال] ۳۳درصد کل تسلیحات جهان را می فروشد [در کل] ۴۷درصد فروش اسلحه آمریکا فقط به کشورهای خاورمیانه است.(سریع القلم/۱۳۹۶) با این همه نبایستی قدرت این کشور را فقط در سایه تفکر میلیتاریستی جستجو کرد. هم اکنون، «دلار آمریکا، ارز ذخیره اصلی ۶۴ % بانک های مرکزی [کشورهای جهان است]، آمریکا مقصد اول سرمایه و نخبگان، خانه اصلی کسب و کارِ خلاق و اکتشافات علمی و مالک بهترین دانشگاه ها است.(کریمی پور/۱۳۹۶) استراتژیست های راست افراطی آمریکا با تکیه بر چنین قدرتی، دشمنی خود را علیه ملت ایران تشدید کرده اند، آقای گنجی در مقاله ای رویکرد رادیکال این کشور علیه کشورمان را در پنج محور نشان داده است:

ü     اجماع ضد ایرانی واشنگتن و اکثریت جمهوری خواه کنگره،

ü     حامیان مالی ترامپ که عمدتاً مهمترین طرفداران راست افراطی اسرائیل به رهبری بنجامین نتانیاهو هستند،

ü     نظامیان دولت ترامپ که همگی سابقه جنگ در کشورهای خاورمیانه و در نتیجه درگیری با ایران را داشته اند،

ü     ترامپ حسادت شگرفی به باراک اوباما داشته و دارد، او همه دستاوردهای اوباما را نابود ساخته و می سازد،

ü     گفتمان آمریکایی – اسرائیلی- سعودی، ایران را عامل قَدرقدرت بی ثبات سازی خاورمیانه می شناساند.

(۵)    دشمنی طرفین؛

محدود کردن دشمنی آمریکا با ملت های مستقل و آزادی خواه نوعی پاک کردن صورت مسئله است و بنظر و تجربه مکان و زمان خاصی ندارد. می توان سیاست تهاجمی و سلطه طلبانه این کشور را در خصوص ملت ها و حتی در مورد دوستانش مثال زد که حوصله این مقال مربوط به کشور و ملت ایران است.

دولت مصدق بوسیله ی آمریکا در سال ۱۳۳۲ش ساقط شد و دیکتاتوری محمدرضا پهلوی روی کار آمد، آن هم نوعی دیکتاتوری که منجر به انقلاب شد. انقلابی که دو بار ثروت ملی ایرانیان در [حفاظت از] آن نابود شد. یکبار در جنگ هشت ساله و یکبار در دولت محمود احمدی نژاد. [علاوه از آن] دولت خاتمی با آمریکا همکاری کرد و طالبان در افغانستان ساقط شد، بلافاصله جورج بوش دوم، ایران را محور شرارت نامید. هم اکنون برجام از سوی آمریکا به نابودی تهدید می شود، برجام محصول یک دولت متمایل به اصلاحات است. در منطقه خاورمیانه، همپیمان کشورهایی است که بویی از اولیه ترین اصول دموکراسی، نبرده اند. [بر اثر ایدئولوژی حاکم بر این کشورها است که] تروریسم می جوشد، مثل یک چشمه نکبت که خشک هم نمی شود.(غیاثی، محمدحسین/۱۳۹۶) با این تفسیر است که؛ «دشمنی با ایران در واشنگتن اصلی مقدس و فاقد حدِّیقف، شده است. ایران هم چهل سال است «تودهنی زدن به آمریکا»، اگر تمام هدف سیاست خارجیش نباشد، بخش بزرگی از آن است.(کریمی پور/۱۳۹۶)

(۶)    ماهیت تخاصم (دشمنی)؛

بنظر می رسد انرژی اصلی تقابل با ایران، هم اکنون از ناحیه خود منطقه است و آمریکا مکان و تنظیم، تصمیم و چتر عملیاتی این تقابل است.(سریع القلم/۱۳۹۶) ائتلافی که تمام تلاش خود را در جزیره سازی ایران بکار بسته است، «خطر جزیره شدن، وضعیتی است که رئالیست ها به ارمغان می آورند، آن ها بزرگترین دشمنان وابستگی متقابل کشورها هستند. کشورهای جزیره شده که دوست و هم پیمانی ندارند، به سادگی و با کمترین هزینه تبلیغاتی در اذهان شهروندان غربی به «دشمن خطرناک» بدل می شوند. بدین ترتیب، خطر طغیان داخلی در واکنش به استبداد و سرکوب با خطر حمله خارجی تشدید می شود و وضعیتی را به وجود می آورد که از آن با عنوان خطر «سوریه ای شدن» یاد می کنیم.(امیری، آرمان/۱۳۹۶) و در راستای همین سیاست است که «استراتژی ناگفته بسیاری از همسایگان، فقیر نگه داشتن ایران است.(سریع القلم/۱۳۹۶)

جای شگفتی و تأسف از طراحان سیاست خارجی است که در «کنفرانس امنیتی مونیخ [نقش] «قربانی شدن» victimization [را بازی کردیم]، درخواست کردیم؛با ما مهربان باشید، به ما احترام بگذارید، لطفاً دیگر تحریم نکنید. [در طی] ۲۷۸سال است به کشور دیگری حمله نکرده ایم. این ادبیات آمیخته با مهر و محبت حتی در سیاست داخلی کشورها مانع از اقدامات مخالفین نمی شود چه برسد در محیط سنگلاخ سیاست جهانی.(پیشین)

(۷)    لنگر ثبات؟

در شرایطی که ترسیم شد، پاسخ به این سؤال اساسی است؛ «اگر ایران تحت اشغال آمریکا قرار بگیرد آینده اش چه خواهد شد؟ [بلاشک] کشور تجزیه خواهد شد. چون نقطه ی اتکا و ثقلی نخواهیم داشت. چهار سمت کشورمان را تصور کنید. عربها در جنوب، ترکها و ترکمنها و روسیه در شمال. افغان ها و پاکستان در شرق، و عراق و ترکیه در غرب. همه اینها یا از اقتصاد ما ارتزاق می کنند یا به طور معناداری از اقتصاد ما سود هنگفتی برداشت می کنند مثل ترکیه و امارات. اینها ایران را دارند که به آن اتکا کنند ما چه کسی را خواهیم داشت؟ وقتی تجزیه شویم حتی همین زبان فارسی را هم نخواهیم داشت تا ملتمان را به هم پیوند دهد.(غیاثی، محمدحسین/۱۳۹۶)با این اوصاف می توان به اهمیت سؤالی که در ابتدای بحث ترسیم شده پی برد که در جریان سقوط داعش چرا مردم به خیابان ها نریختند؟ چرا کسی شادی نکرد؟! «مردم لابد می گویند چه فایده وقتی قهرمان داستان نمی توانند داخل کشورمان را بسازند چطوری بهروزی و خوشبختی برای ملت های منطقه هدیه می دهند.(کنعانی/۱۳۹۶)

نتیجه؛

نگاهی به حوادث دی ماه سال جاری با توجه به آماری که از سوی معاون امنیتی وزارت کشور ارائه شده، قابل تأمل خواهد بود؟ در حالی که ۷۰درصد جمعیت کشور را مردمانی زیر ۴۰سال تشکیل می دهند، ۸۵درصد از جوانانی که در اغتشاشات حضور داشتند ۳۵ساله بودند.(ایلنا) حوادثی که ابتدا با شعارهای اقتصادی و در ادامه تا انتها با شعارهای ساختارشکنانه ادامه داشت، در حالی که منتسب به هیچ جریان سیاسی کشور نبودند، این حوادث نشان می دهد که امنیت ملی کشور بیش از هر زمانِ دیگر با توسعه اقتصادی پیوندی ناگسستنی یافته است.

۲۶ اسفندماه ۱۳۹۶ ذوالفقار صادقی

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *