اردوغان و سلطانیزم:

بسم الله الرحمن الرحیم

اردوغان و سلطانیزم:

برای من که یک فرد ایرانی و مسلمان هستم و هر فردی که اندکی با تاریخ آشنایی داشته باشد، وقتی سلطانیزم و عثمانی گرایی رئیس جمهور ترکیه را می شنود، واژگانی چون «سلطان سلیم»، «یاووز سلطان»، «حلب»، «دیاربکر»، «چالدران» و «تبریز» به ذهن خطور می کند! عناوینی بس تکان دهنده، تاریخ ساز و اثرگذار که چرایی سؤال برانگیز سیاست های عثمانی گرایی اردوغان را تداعی می کنند!؟

سلطان سلیم اگر می خواست در روند عادی به قدرت برسد بایستی روال تعریف شده در ترقی را طی می کرد که چه بسا امکانی برایش فراهم نمی شد. فلذا، در همدستی و تحریک فرمانده سپاه «ینی چری» ابتدا برادران خود را به قتل رسانید و سپس پدر را به تدبیری که از پایتخت دور کرده بود از صحنه سیاسی امپراتوری حذف و قدرت را قبضه کرد. در حالی که اهالی تسنن و تشیع به صلح و آرامش در جامعه قدرتمند آن روز عثمانی زندگی می کردند را مورد توجه قرار داد و شروع به پاکسازی شیعیان از صحنه اجتماعی کشور به شیوه ای که اکنون از داعشی ها در جریان است با تحریک اهالی سنت و جماعت کرد به بهانه این که شیعیان خارج از دین و رافضی و مرتد و واجب القتل هستند و همین اقدامات بود که مردمان آن سرزمین لقب «یاووز سلطان» یعنی سلطان بی رحم را به وی دادند، عنوانی که این روزها برای اردوغان نیز از جامعه کنونی ترکیه به گوش می رسد.

سلطان سلیم بعد از پاکسازی فرقه ای در داخل و برای رسیدن به هدف اصلی در جهت اشغال ایران و برانداختن حاکمیت تشیع، ابتدا شهر ثروتمند و باشکوه حلب در سوریه را آماج حمله و غارت قرار داد و سپس شهر زیبا و رؤیایی دیاربکر را که در قلمرو حاکمیت ایران بود غارت و شیعیان را از دم تیغ گذرانید که به عدد آن روز تا چهل هزار نفر ذکر کرده اند و در ادامه ی مسیر به دشت چالدران می رسد (۱۵۱۴م) و در گذر خود تبریز را غارت و از بر رونق اقتصادی آن خط پایان کشیده و به مرکز حکومت خود (عثمانی) باز می گردد. خاطره ای تلخ و فراموش نشدنی، مرزهای خود را که هم اکنون نیز به رسمیت شناخته شده در چالدران تثبیت و بخش بزرگی از سرزمین بزرگ ایران را در اشغال خود نگه داشت.

 

بعد از این که اسلامگرایان ترکیه در یک چالش طولانی و دموکراتیک قدرت را در اختیار گرفتند، اردوغان توانست نفر اول و بلامنازع این حزب و کشور ترکیه شود، اوضاع سیاسی – اجتماعی در این شهر و به طبع آن در منطقه خاورمیانه نیز روند متفاوتی بخود گرفته است.

آتاتورک که برای حفظ و بقای آخرین تکه از امپراتوری عثمانی و بالاتر از آن برای رسیدن به توسعه اقتصادی ارزشمندترین سرمایه یعنی فرهنگ خود را به شکل تحقیرآمیز مصادره کرد و پیوستن به اتحادیه اروپا را در اولویت اول حاکمیتی خود قرار داد و نتیجه دلخواه نگرفت، با به قدرت رسیدن اسلامگرایان و اردوغان و با نگرش جدید به توسعه سیاسی و اقتصادی توانست ملت خود را به سطح قابل قبولی از توسعه و رفاه اقتصادی برساند و پایه های قدرت ملی را از نو تعریف کند، نگاهی به برخی آمارها مؤید این تحلیل است؛

  • در سال ۲۰۰۲تولید تنها ۲۵درصد از تجهیزات مدرن در داخل صورت می گرفت و فعلاً این رقم به ۵۰درصد رسیده است،
  • در سال ۲۰۰۲صادرات این کشور به ۲۴۷میلیون دلار می رسید که در سال ۲۰۱۰از مرز یک میلیارد دلار گذشته و به ۱۵۳میلیارد دلار رسیده است،
  • تولید ناخالص ملی ترکیه در سال ۲۰۱۳به حدود یک تریلیون و یکصدمیلیارد دلار رسید،
  • دولت اسلامگرای ترکیه توانست با یک جهش چشمگیر، کشورش را از رتبه ۱۱۱دنیا به رتبه ۱۶ارتقا داده و جزو گروه (۲۰-G) شود،
  • این کشور توانسته در دوران یک دولت مدنی اولین تانک مسطح و اولین نفربر هوایی و اولین هواپیمای بدون سرنشین و اولین ماهواره چندکاره بسازد و مقام ۲۸صادرکننده تجهیزات نظامی دنیا را به خود اختصاص داده است،
  • اردوغان توانست کسری بودجه ۴۷میلیارد دلاری خود را جبران و بدهی ۳۰۰میلیون دلاری خود را در ماه ژوئن گذشته تسویه کند و بالاتر از آن مبلغ ۵میلیارد دلار بعنوان قرض در اختیار بانک جهانی قرار دهد و …

موفقیت های دولت اسلامگرای ترکیه، اردوغان را به چرخش سیاست هایش در داخل و خارج واداشته است. ابتدا و در راستای سیاست های عثمانی گرایی، سیاست به صفر رسانیدن مشکلات با همسایگان را در پیش گرفت و همزمان روش مذاکره با معارضین داخلی و بخصوص کردها را سرلوحه قرار داد و لیکن در همسویی رقابت آمیز با غرب در داووس سوئیس به رئیس رژیم صهیونیستی پرخاش کرد و مدافع فلسطین شد و در بهار عربی قاهره را برای سخنرانی انتخاب کرد. وقتی به مشکل برخورد و اتباع خود را بدست سربازان رژیم صهیونی در امداد رسانی به غزه تحقیر شده دید، گامی به عقب برداشت.

در چنین وضعیتی، اردوغان به نتیجه رسید که هدایت قدرت ملی و پیاده سازی عثمانی گرایی نیاز به سازوکار دیگری دارد و با روش های دموکراتیک همخوانی چندانی ندارد! از نفوذی که داشت، سلطانیزم را سرلوحه کار خود قرار داد. قطع مذاکره با کُردها و سرکوب معارضین و مخالفین داخلی به شیوه سلطان سلیم اقدام به یکسان سازی در حزبش زد و بر رفیق و یارِ غار خود (گولن) تاخت و طرفداران وی را از کار بیکار کرد. عبدالله گل، احمد داووداغلو، بولنت ارینچ، علی باباجان، بشیراتالای را کنار گذاشت و جنگ با ارتش را شدت بخشید و تظاهرات پارک گزی در ۲۰۱۳را سرکوب کرد.

در چنین شرایطی، در کودتای نیم بند جولای ۲۰۱۶ تا مرز حذف شدن پیش رفت، وقتی به سلامت بر سریر قدرت تکیه زد، در استفاده از آخرین برگ برنده خود و قبل از این که نفوذ مردمی خود را از دست دهد تعلل نکرد؟ ضمن تسویه غیر اردوغانی ها از سیستم حاکمیتی (تاکنون ۱۵۰هزار نفر زندانی و یا از کار بیکار شده اند) رفراندوم تغییر نظام حاکمیتی را از پارلمانی به ریاستی در ۲۰۱۷برگزار و با ۵۱درصد آرا قدرت خود را تثبیت کرد.

سؤال این است که با این همه پیشرفت و توسعه و کشوری که دارای ده ها شبکه تلویزیونی و دارای بیش از ۳۰حزب پویای حامی دموکراسی و ارتش قدرتمندی که حافظ تمامیت ارضی و استقلال کشور است، چه لزومی به یادآوری عثمانی گرایی؟! به نظر می رسد، سال ها ماندن در پشت دروازه های اروپا و تحمل تحقیر که شاید بتواند با رعایت شاخص های تعریف شده، عضویت این اتحادیه را به دست آورد و نشد. اردوغان زمان را مناسب دیده تا کار را به شیوه ای دیگر پی بگیرد! و یادآوری سیاست عثمانی گرایی نشان دادن عزم سلطان به اروپایی ها که در توانش هست تا در بازگشت به فرهنگ اسلامی فراموش شده، تاریخی و مورد پذیرش مردمانش، قدرت خود را در ادامه توسعه همه جانبه و پی گیری سیاست خارجی مستقلانه و تهاجمی منافع ملی خود را پی گیری نماید و در همین نگرش است که قصد تبدیل شدن به بابابزرگ اعراب را داشت و با حمایت از گروه های تروریستی چون داعش و النصره و هدایت سیاست های عربی وارد شد که مورد اعتراض غول فتنه ای چون آلِ سعود قرار گرفت.

با نفوذ اقتصادی و بازی سیاسی، بارزانی را همراه خود کرد تا «پ.ک.ک» را تحت فشار قرار دهد و از سویی و در یک بازی دوگانه وقتی به اشاره داعش بر دروازه های اربیل چنگ انداخت، اردوغان به التماس بارزانی پاسخ نگفت؟ وقتی داعش برای انتقام از کُردها به کوبانی چرخش عملیاتی پیدا کرد، اردوغان سیاست منطقه حایل را فریاد زد ولی آمریکا و ناتو تن به خواست ترکیه نداد و تنهایش گذاشتند. اردوغان که در هدایت داعش به سمت کُردها نه تنها در صحنه میدانی باخته بود و حال شاهد سرریز شدن ناامنی به داخل مرزهایش شد، فرمان بمباران مقرهای «پ.ک.ک» در قندیل تا سنجار و حمایت از قبایل اهل سنت عراق را در دستور کار قرار داد و از بارزانی به  بعشیقه رضایت داده و دنبال راهی برای سهیم شدن در شکست تروریسم در کنار ائتلاف آمریکایی برآمده تا بلکه دست کُردها را در این پیروزی کوتاه نماید! مراوده و سواری دادن به رژیم صهیونیستی، نزدیک ترین و مطمئن ترین راه تشخیص داده شد.

اردوغان که در سفر به آمریکا و ملاقات با ترامپ (اردیبهشت۱۳۹۶) راه به جایی نبُرد، وارد مذاکره با آلِ سعود شد و نتیجه نگرفت! و حال با اعزام نیروهای نظامی به دوحه مواظب تنها جای پای خود در میان اعراب و خلیج فارس است تا از دستش ندهد؟ آیا اردوغان خواهد توانست در افول از ژئوپولیتیک به سطح ژئوکالچر به اقدامات پیش دستانه (pre-emption) دست بزند؟

ترکیه در حالی که با قراردادهای نظامی با کشورهایی مانند آلبانی، اردن، قرقیزستان، گرجستان، آذربایجان و حال با قطر، در دیپلماسی نظامی قدرت افکنی می کند و با پشتوانه ای از دموکراسی نیم بند و اقتصادی قدرتمند گامی فراتر از بازدارندگی برداشته است، در حالی که به سنی های حنفی مسلک عملاً در تعارض با اکثریت مسلک شافعی با کُردها درافتاده است، عملاً در تشدید اقدامات فرقه گرایانه می کوشد و چشم اُمید به قبایل سُنی عرب دوخته درحالی که نتوانسته اعراب را از حاکمان جمود عربستان نشین و به ظاهر عاقل مصر جدا سازد و تن به جنگ و گریز خیابانی با هسته های کُرد معارض در خیابان های دیاربکر تا کوه های سنجار و خارکوک و شیرناک و … داده است! و این است عمل گرایی سلطان اردوغان که برای اثبات شایستگی خود چگونه خواهد توانست ملت خود را و حیثیت خویش را در سیاست خاورمیانه نوین و نقشه راه صهیونی به سلامت هدایت کند؟

۲۲خرداد۱۳۹۶ش- ذوالفقار صادقی

برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به؛

  • اشتن متز – جون بارک (۱۳۹۲چ۲۵)، شاه جنگ ایرانیان در یونان و چالدران، ترجمه: ذبیح الله منصوری.
  • نصیری، بهروز (۱۳۹۵)، بازتاب تاریخ و فرهنگ ایران در آسیای صغیر.
  • زهدی، یعقوب (۱۳۹۴)، فصلنامه سیاست دفاعی راهبردی،
  • سایت های متعدد اینترنتی، فضای مجازی و اخبار متعدد شبکه های تلویزیونی.

 

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *