انرژی هسته ای در تقابل تاریخی

بسم الله الرحمن الرحیم

انرژی هسته ای در تقابل تاریخی

چکیده؛

مسئلۀ انرژی هسته ای و رویارویی ایران و غرب یکی از چالشی ترین موضوعات روز ایران در روابط بین الملل شده است، حقی که از ابتدا توسط غربی ها برای ایران تعریف شده بود با دست یابی ایرانیان به استقلال سیاسی در بهمن۱۳۵۷ه.ش، تبدیل به بهانه ای شده در فشار سیاسی با هدف تسلیم و به انحراف کشانیدن انقلاب اسلامی. متن زیر که با عجله عنوان بندی و در جمع همکارانم در مرزبانی استان در قالب یک سخنرانی طرح شد، در محورهای؛ برنامه هسته ای شدن تا پیروزی انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی و رویکرد جدید هسته ای، آمریکا و خصومت دیرینه، حوزه های رویارویی و نتجه گیری، تنظیم شده، امید است مرضی حق تعالی و مورد قبول همکاران مرزبانم و ملت بزرگ ایران قرار گیرد.

واژگان کلیدی؛

انرژی هسته ای، NPT، دانشگاه تهران، آمریکا، غرب، ایران، آلمان، امام خمینی(ره)، زیمنس، خاورمیانه، بوشهر، جنگ تحمیلی، صدام، عراق، ولادیمیرپوتین، روسیه، امام خامنه ای، خاتمی، احمدی نژاد، روحانی، ژنو، انگلیس، مصدق، پهلوی، بازرگان، انقلاب اسلامی، لانه جاسوسی، اسکندر، پازارگاد.

مقدمه؛

فرا رسیدن میلاد میلاد نبی اکرم(ص) و امام جعفرصادق(ع) و هفتۀ وحدت را تبریک عرض می کنم، همچنین گرامی می دارم سالروز ۲۶ دی ماه را که مصادف با فرار شاه معدوم و آغاز برچیده شدن سلطنت وابستۀ پهلوی، یاد و خاطر سالروز به شهادت رسیدن «نواب» ویارانش (فدائیان اسلام) را که برای سربلندی کشورمان و پیروزی اسلام جان خود را از دست دادند، گرامی می دارم.

از من خواسته شده دربارۀ انرژی هسته ای و چالش های فرارو صحبت کنم، مطلبی که سخن گفتن دربارۀ آن هم سهل است و هم مشکل؟! آسان است، به این خاطر که تواتر خبری و تحلیلی در پیرامون آن زیاد است، با تمرکز کمتری می توان اطلاعات بیشتری بدست آورد و مطالب نیز تازگی ندارند. لیکن، سخت است، به این خاطر و با تأسف باید بگویم که بحث در پیرامون مسئلۀ هسته ای به یک بحث جناحی تبدیل شده است! هر جناحی و هر طیفی می خواهد بگوید که من و گروه من و دیگری را تخطئه می کند. موضوعی که صحبت کردن در این خصوص را مشکل کرده است. در صورتی که مسئلۀ هسته ای یک مسئلۀ ملی است و از مرز جناح ها گذر کرده و وارد فرهنگ و خواست عمومی ملت ایران شده است. شیوه های تحقق این خواست و ارادۀ ملی می تواند متفاوت باشند ولی کلیت و تحقق این خواست نمی تواند جناحی باشد. ضمن این که بخشی از اقدامات از هر دو جناح در تاریخ کشورمان ثبت شده است و کسی نمی تواند واقعیت ها را انکار کند. برای ادامۀ بحث، اشاره ای به روند هسته ای شدن می نمایم و در ادامه به تحریم ها و اساس رویارویی ایران و غرب می پردازم.

برنامه هسته ای شدن تا پیروزی انقلاب اسلامی:

هسته ای شدن ما، برمی گردد به سال ۱۹۵۸م که، به عضویت آژانس بین المللی انرژی هسته ای درآمدیم، یعنی زمانی که غرب و آمریکا بر سردمداران ایران سلطه داشتند. به عبارتی آمریکایی ها تشخیص داده اند که ما از این انرژی استفاده کنیم! به همین خاطر، آمریکایی ها در سال ۱۹۶۷م، اولین رآکتور تحقیقاتی پنج مگاواتی آب سنگین را به ایران فروختند و در امیرآباد (دانشگاه تهران) نصب کردند و در سال ۱۹۶۸م دولت ایران معاهدۀ عدم تکثیر سلاح های هسته ای (NPT) را امضا کرد، این معاهده در سال ۱۹۷۰م به تصویب مجلس شورای ملی رسید.

بر اساس برآوردی که در سال ۱۹۷۴م برای استفاده ایران از انرژی هسته ای صورت گرفت، قرار بود ایران در عرض ۲۰سال بعدی (تا سال۱۹۹۴م) از طریق ۲۲نیروگاه هسته ای، ۳هزار مگاوات برق تولید نماید، و درنهایت چرخۀ سوخت هسته ای را بومی کند. برای شروع، قراردادی با شرکت آلمانی «کرافت ورک اونیون» که از شرکت های تابعۀ «زیمنس» بود، منعقد شد.

علت این که آمریکایی ها پیش گام در تشخیص هسته ای شدن ایران بودند، سئوال برانگیز است؟ پاسخ سئوال را بایستی در سیاست های این کشور در خاورمیانه جستجو کرد. بعد از کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ه.ش، شکل اصلی خود را پیدا کرد و باعث تحکیم پایه های استبداد پهلوی شد و ایران در منطقه تبدیل به پایگاه اصلی رهگیری و اجرای سیاست های آمریکا شد. نخبگان سیاسی این کشور به این تحلیل رسیدند که وجود مقدار معقولی از آزادی های سیاسی برای رصد مخالفین و برای جلوگیری از زیرزمینی شدن فعالیت های ضدسلطه لازم است. لیکن، برای جلوگیری از تبعات منفی آن شعارهای عوام فریبانه ای چون «انقلاب سفید» و پیشرفت و توسعۀ صنعتی و البته وابسته، می توانست در تحکیم پایه های رژیم پهلوی موثر باشد. در این نگاه است که می توان به فلسفۀ موافقت آمریکایی ها با هسته ای شدن ایران پی بُرد.

انقلاب اسلامی، و رویکرد جدید هسته ای:

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و برچیده شدن نظام وابستۀ پهلوی باعث تجدید نظر غربی ها و در موضوع هسته ای و عملیات ساخت نیروگاه بوشهر متوقف شد. با حمایتی که در هشت سال جنگ تحمیلی از صدام صورت گرفت، نیروگاه هسته ای مورد تهاجم نظامی عراق قرار گرفت و آسیب دید، با این همه، ایرانیان تصمیم بر تکمیل نیروگاه و چرخه سوخت هسته ای گرفتند. این رویکرد با روی کار آمدن «ولادیمیر پوتین» در روسیه و مشی مستقلانۀ این کشور در قبال غرب مصادف شد و در تاریخ ۱۸بهمن۱۳۷۳ه.ش، منجر به قرارداد تکمیل و راه اندازی نیروگاه بوشهر بصورت مشارکتی بین ایران و روسیه منعقد گردید که، با فراز و نشیب ها و سوء استفاده های سیاسی طرف روسی به مدن ۱۰ سال طول کشید تا تکمیل گردید.

آنچه باعث جدی تر شدن رویارویی ایران و غرب در موضوع هسته ای و بهانۀ تحریم ها را فراهم آورد، مربوط به ائتلاف ضدانقلاب و غرب است، در اوت۲۰۰۲م، معارضین خارج نشین نظام، در هماهنگی فعالیت های خود «شورای ملی مقاومت» را در خارج از کشور تشکیل دادند و در اقدام به همکاری اطلاعاتی و جاسوسی، اطلاعات مربوط به غنی سازی تأسیسات «نطنز» و آب سنگین «اراک» را در اختیار دشمنان این ملت قرار دادند و زیربنای رویارویی جدید را فراهم آوردند که، با فراز و فرودهایی و با شیوه هایی برای احقاق حقوق هسته ای، تاکنون ادامه دارد.

دولت هشتم ایران (جناح اصلاح طلب – دوم خردادی ها) وقتی روی کار آمدند، مذاکرات نیز رویکرد جدیدی پیدا کرد. و منجر به توافق نامۀ «سعدآباد» در ۲۱اکتبر۲۰۰۳م (۲۹مهر۱۳۸۲ه.ش) شد و منجر به بازرسی های گسترده برای غرب فراهم شد و فعالیت های مرتبط با غنی سازی اورانیوم در ایران متوقف شد. طرف غربی در توافق نامه۱۴نوامبر۲۰۰۴م (۱۷بهمن۱۳۸۲ه.ش) در پاریس، در قبال تعلیق و تعطیلی فعالیت های هسته ای ایران پذیرفت تا کمک کند ایران در سازمان تجارت جهانی وارد شود که، هرگز عملی نشد. در واقع اروپاییان از حسن نیت ایران سوء استفاده کردند و عملاً هیچ امتیازی را ندادند. این تحرکات تا پایان دولت ادامه داشت که، رهبر معظم انقلاب (امام خامنه ای) موضع گیری کردند، و دستور رفع تعلیق و ادامه فعالیت هسته ای دادند و مهم تر این که جوّ عمومی جامعه که بر اثر اقدامات غرب ملتهب و به ضرر دولت آقای «خاتمی» بود، خواستند که، همان دولت نسبت به رفع تعلیق اقدام نماید و دولت اصلاح طلب را از یک بن بست خارج کردند.

با روی کار آمدن دولت اصولگرای آقای «احمدی نژاد» (دولت نهم – دهم) مذاکرات هسته ای بین ایران و غرب به سمت تقابل سوق پیدا کرد و شعار راهبردی «انرژی هسته ای حق مسلم ماست» به یک شعار و خواست عمومی ملت ایران تبدیل شد. در همین دولت بود که در آوریل ۲۰۰۶م، چرخۀ کامل هسته ای در مقیاس آزمایشگاهی تولید و عملاً ایران به عضویت باشگاه هسته ای دنیا وارد شد، و در ۲۲فروردین ۱۳۵۸ه.ش، دستیابی کامل به چرخۀ تولید سوخت هسته ای فراهم شد. غرب در این تقابل به اقدامات خود چهرۀ حقوقی و موجه داد و از طریق شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳و ۱۸۳۵ را به ترتیب به تصویب رسانید که، خواستار تعلیق غنی سازی، فعالیت های تجاری، مالی، صنایع موشکی و هسته ای را بر اساس بند۴۱ فصل هفتم منشور ملل متحد، قرار داد و با تکیه بر بازوی رسانه ای خود ایران را تهدیدی علیه صلح جهانی معرفی کرد و بر تحریم ها مرحله به مرحله افزود تا جایی که بانک مرکزی ایران نیز در فهرست تحریم ها قرار گرفت. در واقع جنگی آشکار و بین المللی را علیه ما سازماندهی کرد.

با روی کار آمدن دولت یازدهم و بازگشت اصلاح طلبان به قدرت، رویکرد تقابلی در مسئلۀ هسته ای نیز کم رنگ شد. رئیس جمهور اسلامی ایران – دکتر حسن روحانی – که محوریت مذاکرات هسته ای در دولت آقای خاتمی را بعهده داشت، سکان مذاکرات را از شوای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه تغییر داد که نتیجه آن مذاکرات ژنو و مرحلۀ اول آن به سرانجام رسیده است. همانطوری که رهبر معظم انقلاب فرمودند، مذاکره کنندگان فرزندان انقلاب هستند، مطلبی که بر همۀ ما فرض می دارد که یکدست و با اعتماد کامل پشتیبان مذاکراه کنندگان باشیم، دشمن بیش از هر چیز چشم به اختلافات داخلی ما دوخته است و ما با حمایت مان می توانیم این فرایند را تقویت کنیم، اگر دیروز فرماندهان نظامی ما برای غلبه بر خصم طرح نبرد می ریختند تا در شلمچه و فاو و . . . اقدام کنند، امروز هم مذاکره کنندگان همان نقش را در صحنۀ دیپلماسی دارند. امید و آرزو داریم، همانطوری که دشمنان این ملت بر هوش و ذکاوت ایرانی اذعان دارند، نتیجۀ مذاکرات را در رنگین شدن سفرۀ مردمان ایران ببینیم. لیکن، این خوش بینی نبایستی مانع بروز دغدغه ها باشد و از نقد جلوگیری شود. یکی از این نقدها و سئوالات مطرح، محرمانه بودن مذاکرات است؟! درست است که دیپلماسی یک علم و یک فن است و محرمانه بودن در نگرشی منطقی است، ولی این محرمانه بودن، مذاکره کنندگان را از پشتوانۀ کارشناسی داخلی محروم می کند. اگر نتیجه مذاکرات اعلام می شد، از جمع نقدها پشتوانه ای مشورتی درست می شد. این درحالی است که غربی ها در ائتلافی و با مشاورت و اجماع به این کار دست می زنند.

آمریکا و خصومت دیرینه(۱):

دولت آمریکا، تحت تأثیر دکترین «مونروئه» تا سال ۱۹۴۱م (۱۳۲۰ه.ش) قصد حضور در ایران را نداشت. لیکن، از اواسط ۱۳۲۰ه.ش، با ارزیابی جدیدی که بر اثر جابجایی قدرت در خاورمیانه با افول قدرت بریتانیای کبیر صورت می گرفت در ایران حضور یافت و باکودتای آمریکایی – انگلیسی ۲۸مرداد۱۳۳۲ه.ش، رویکرد استیلا جویانۀ آمریکا بر ملت ایران تثبیت شد. با این که دولت ملی گرای ایران (دکتر مصدق) به این کشور اعتماد کرده بود، آن را سرنگون کردند و از دیکتاتوری پهلوی حمایت و آن را تثبیت کردند و تا پیروزی انقلاب اسلامی یکه تاز صحنۀ سیاسی ایران شدند.

بعد از سقوط رژیم وابسته و آمریکایی شاه در ایران و با هدف نگه داشتن ایران در اردوگاه غرب، دولت ملی گرای مهندس«بازرگان» را به رسمیت شناختند. لیکن، فرار شاه معدوم به آمریکا به بهانه معالجه و درخواست ایران برای استرداد وی که مورد مخالفت قرار گرفت و منجر به تسخیر «لانه جاسوسی» (سفارت آمریکا) در ۱۳آبان۱۳۵۸ه.ش، و سقوط دولت بازرگان، معادلات آمریکایی را به هم زد. آمریکایی ها در واکنش، در ۲۲بهمن۱۳۵۸ه.ش، دارایی های ایران را بلوکه کردند و در ۱۸فروردین۱۳۵۹ه.ش رابطۀ سیاسی خود را با ایران قطع کردند. در این مدت قطعنامه های ۴۵۷ و ۴۶۱ را در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران به تصویب رسانیدند. آمریکایی ها (به اعتراف خودشان) از زمان تثبیت سلطۀ خود در ایران (۱۳۳۲ه.ش) تا زمان تسخیر لانه جاسوسی، رابطۀ تحقیرآمیزی با ملت و دولت ایران داشتند و بر خورد انقلابی ایرانیان در تسخیر لانه جاسوسی و تحقیر هیمنۀ آمریکایی باعث شد رویکرد تقابلی همراه با احترام را در سیاست های خود لحاظ کنند. تحریم ها از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون مراحلی داشته است که نشان می دهد، تا چه اندازه، مسئلۀ هسته ای زیربنای آن ها را تشکیل می دهند و تا چه اندازه برگرفته از یک خصومت تاریخی است؛

نخستین مرحله تحریم ها از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۵م به بهانه تسخیر لانه جاسوسی،

دومین مرحله تحریم ها از سال ۱۹۵۵ تا ۲۰۰۶م با هدف فلج سازی صنایع نفت، گاز، هسته ای و موشکی و …

سومین مرحله تحریم ها از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰م به بهانه مقابله با بمب هسته ای ایران؟!

چهارمین مرحله تحریم ها از سال ۲۰۱۰ تاکنون، با هدف فلج سازی بانک مرکزی، حمل و نقل، بیمه، تولید و …

نگاهی به عناوین و محوریت تحریم ها نشان می دهد که تاکنون؛ ۱۶حکم اجرایی و ۹قانون در کنگره تصویب شده است که، به مسئلۀ هسته ای ارتباط ندارند. در مجموع بیش از ۸۰درصد تحریم ها به سیاست های داخلی و خارجی ایران ارتباط دارند و تنها با مجوز کنگره امکان رفع آن ها وجود دارد، و ۲۰ درصد باقی مانده نیز به نوعی وابسته به مجوز کنگره دارند، به عبارتی تصمیم به تقابل با ملت ایران، یک اجماع بین جناحی در آمریکا است، و اگر امروز رویکرد مذاکره را برگزیده اند، نشأت گرفته از قدرت فزایندۀ ملت ایران در دفاع از منافع ملی کشورمان است و ناتوانی غرب در برخورد با ایران.

حوزه های رویارویی:

رویارویی ایران و غرب و بخصوص آمریکا، در سه حوزه قابل تعریف و بررسی است و نشان می دهد که مسئلۀ هسته ای ایران یکی از بهانه ها است. این حوزه ها را می توان به ترتیب زیر دسته بندی کرد؛

  1. رویارویی تمدنی: این حوزه را می توان به قبل از اسلام و بعد از آن تقسیم کرد که، در آن غربی ها به شکل اساسی تحقیر شده اند و اشغال ایران توسط «اسکندر مقدونی» و آتش زدن «پازارگاد» یکی از این انتقام گیری ها بود و تاکنون نیز ادامه دارد(۲)، و بعد از پذیرش اسلام توسط ایرانیان که عمدتاً در قالب تشیع عرضه شده و مقوم و مکمل تمدن ایرانی است باعث حساسیت غربی ها شده، و درست هم تشخیص داده اند، چون رهایی ملت ایران از همۀ ترفندهای نظام سلطۀ خارجی و استبداد داخلی متکی به اسلام صورت گرفته و می گیرد.
  2. رویارویی ایدئولوژیکی: که عمدتاً در بعد از پذیرش اسلام توسط ایرانیان و با ظهور صفویان و رسمیت یافتن تشیع وارد مرحلۀ جدیدی شده است و در نهایت انقلاب رهایی بخش اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) ضربۀ جبران ناپذیری به منافع نامیمون غرب و آمریکا وارد شده و دور جدید تقابل غربی با هدف حذف و انحراف انقلاب اسلامی، ادامه دارد و تاکنون نتیجۀ مورد نظر غرب فراهم نشده است.
  3. رقابت های منطقه ای: این حوزه که با پیروزی انقلاب اسلامی وارد مرحله جدیدی شده است، ملت ایران قدرت منطقه ای خود را باز یافته است و تحمیل جنگی هشت ساله نیز نتوانست این قدرت انقلابی را مهار نماید و در بطن خود با منافع آمریکایی – صهیونی در تضاد است و امنیت اسرائیل در آن مورد هدف قرار گرفته، در این حوزه است که مسئلۀ هسته ای شدن ایران بهانه ای و بخشی از این رویارویی است.

نتیجه؛

نگاهی به مطالب طرح شده نشان می دهد که رویارویی و تقابل غرب و آمریکا با ایران، فراتر از مسئلۀ هسته ای است، هسته ای شدن بهانه ای است و یکی از محورهای چند بعدی تقابلی با انقلاب اسلامی و ملت ایران است و ریشه در تاریخ این ملت بزرگ و افتخار آمیز دارد، بنابراین نبایستی مسئلۀ هسته ای ما را از راز اصلی و هدف نهایی آمریکایی ها در دشمنی و خصومت، غافل نگه دارد.

۰۴/۱۱/۱۳۹۲ه.ش – ذوالفقار صادقی

متن سخنرانی مورخۀ ۲۵دیماه۱۳۹۲ه.ش، در جمع پایوران مرزبانی استان آ.غ

 

منابع؛

  1. این بخش از بحث، اقتباسی است از مقاله؛ «رابطه ی ایران با آمریکا، فرصت یا تهدید(۲/۹/۱۳۹۲)» نوشته؛ علی خضریان، بر گرفته از پایگاه تحلیلی و تبیینی برهان.
  2. برای مطالعۀ بیشتر؛ ن.ک.به، مقاله «ایران، سرزمین جاوید» از نویسنده در آدرس اینترنتی؛ www.sadeghi-tahlil.ir

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *