بسم الله الرحمن الرحیم
بسیج،بصیرت ( ۱ )
مطالبی که بطور سلسله وار و با عنوان بصیرت ارائه خواهند شد ، با محوریّت و ناظر بر مشکلات و نقدهای طرح شده در مطالعۀ مطالبِ نویسنده خواهند بود که ، بر این بنده منّت گذاشته و از سر دلسوزی و روشنگری نکاتی را به هر منظوری در میان گذاشته اند ، اُمید که این نظرات و یادداشتهای اینجانب ، هر دو ، در هم افزاییِ کارآ بر بصیرتمان بیفزاید :
« بسیج »
بسیج یکی از محورهای مورد تقد ، اعتراض و اشاره در مطالعۀ مطالب نویسنده بود و بطور غیر مستقیم در میان قشری از جامعه ما نیز مورد بحث قرار گرفته ، این بحث در بعد از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد سال ۱۳۸۸ ، با شدّتی بیشتر طرح گردیده اند ، جای سئوال اساسی و پاسخی قانع کننده می طلبد .
در شرایط خاص و بحرانی و در پاسخ به تهدیداتِ پیوند خوردۀ داخلی و خارجی که می رفت تا حاصلِ زحمات ، فداکاریها و جانفشانی های این ملّتِ بزرگ ( انقلاب ) را به حالتِ قبل از انقلاب و در توجّه به تجاوز صدامی ، به حالتی به مراتب بدتر بازگرداند . به فرمانِ کشتیبانِ هوشمند این انقلاب ، نیروهای مردمی تحت عنوان بسیج سازماندهی شدند ، این نیروها ضمن اینکه حلقه های پیوند تهدیدات را گسستند و هر دو را ناکام گذاشتند ، مطلبی است که نه تنها هیچ طیف دلسوز انقلاب اسلامی و دوستدار تمامیت ارضی آن را نفی نمی کند . منتقدین محترم نیز در این بخش با نویسنده همصدا هستند ، مگر اینکه مطلب جدیدی ارائه شود تا بحثی دیگر آغاز گردد .
آنچه در نقدها نسبت به بسیج و بسیجیان اشاره شده ، مربوط به بعد از جنگ تحمیلی است که در جریانات داخلی به افراط کشیده شده اند و یا افراطی شده اند و یا چرا دخالت می کنند و …
بنده هم از افراط و از تفریط بیزارم و پایبندی به آن را مساوی با جهل و جمود می دانم ، ولی سئوال اینجاست که افراط و تفریط را چگونه تعریف کنیم و در مقابل چی و کی افراطی باشیم ؟ و این سئوالات در قاموس بسیج چه مفهومی دارند !؟
طبیعی است ، هر کس بایستی قبل از وارد شدن به موضوع ، تعریفی از موضوع داشته باشد تا به افراط و تفریط کشیده نشود ؛ بسیج را در آئینۀ کلمات امام راحلِ عزیز و سلف صالحش ( خامنه ای ) درست می دانم ، رهبر عظیم الشأن انقلاب ، حضرت آیت الله خامنه ای جمله ای به این مضمون دارند ؛ « کسانی که برای استقلال ، عظمت و آزادگی این مردم و مرز و بوم علاقه دارند و تلاش می کنند ، بسیجی هستند چه دارای کارت شناسایی باشند یا نباشند . »
اگر افراط مورد اشاره مربوط به عصبانیت امریکایی ، انگلیسی ، اسرائیلی و سرانگشتان غافل یا معاند دیگری چون حزب جاسوسان ( نفاق ) باشد که ، این نفرت از آغاز بکار بسیج بوده و ادامه خواهد داشت ، بسیچ برای مقابله با این طیف سازمان یافته . مهم این است که جریانات ایرانی – اسلامی آب بر آسیاب دشمنان تابلودار نریزند ، از کلمات و جملات به ظاهر علمی و منطقیِ دیکته شدۀ غربی در بمباران خبری الینه نشوند که با هداف به افراط کشانیدن جریانات داخلی صورت می گیرد ، وارد آشوب و قانون شکنی نشوند و فقط در این شکل و تأثیر پذیری است که بسیجی بالاجبار در « وسط میدان » از ارزشهای ملّی و اسلامی دفاع خواهد کرد و کرده ، هرچند برچسب افراط و خشونت طلبی بر آن زده شود .
بنظر می رسد ، مناسب ترین راه کار در حفظ اتّحاد ، یکپارچگی و بالابردن ضریب امنیت ملّی کشور در مقابل دشمنان خارجی و معاندین بظاهر ایرانی پاسداشت آرمان بسیج و کمک به بالندگی آن است .
« پِدَرِ انقلاب »
انقلاب اسلامی ایران که با شعار ذاتی و مشخصه های اصلی آن ؛ « استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی » بود و با تکیه بر آن پیروز و برای تحقق و ریشه دار کردن آن استقامت ورزیده و اساساً در پافشاری بر آن است که مردم در مواقع لزوم در حمایت از انقلابشان جانفشانی می کنند . وقتی نظام خود را در مسیر انقلاب استوار می بینند ، در حمایت سیاسی جدّیت به خرج می دهند . سالگردهای پیروزی انقلابشان را جشن می گیرند ، برای حمایت از قانون و قانونگرایی در ۹ دی ماه سال ۱۳۸۸ حضور شگفت انگیز داشتند ، حضور جانانه و با شعارهای مستحکم در استحکام سازی آرمانهای انقلاب در حالی صورت می گیرد که در ۳۰ سال گذشته بی سابقه ترین بمباران خبری ، تبلیغی ، سیاسی تا اختلاف افکنی را تجربه کرده اند ، بشکل طبیعی می بایستی تأثیر دشمن پسند می داشت . دشمنان عَنود داخلی و خارجی و دوستان متردد و بی تفاوت بایستی واکنش اینچنینی مردم فهیم را حلّاجی کنند تا بر بصیرتشان بیفزایند ، بیشتر از آن بر انقلابیون و مسئولین نظام فرض است در پاسداشت و به شکرانۀ آن سراز پا نشناسند و در خدمت رسانی کوتاهی نکنند .
جای سئوال بزرگی است که بر چه سبک و سیاقی از «حسینعلی منتظری » با عنوان « پدر انقلاب » یاد کرده اند ، پدری که به حاصل زحمات علمی و عملی اش و به باورهایش هیچ علاقه ای نشان نداد ؟ و این ملّت بزرگ و رنج کشیده را در نیمۀ راه تنها گذاشت ! پدری که همۀ شجاعتش در کمال «سادگی» حمایت از «مهدی هاشمی» جنایتکار بود ، پدری که به یار دیرینه و خالق انقلاب اسلامی پشت کرد ، راستی این چگونه پدری است که سخنانش و اقداماتش دشمن پسند شده ؟ به راستی ، این چه قاعده ای برای حضرت آیت الله و مرد دین بود که انقلابی بودنش تا زمانی بود که قدرت و حکومت در خدمتش باشد و گرنه قابل نفی خواهد بود ، این چگونه پدری بود که به راحتی قدرت دفاعی این ملّت را در مقابل امریکا و صدام و خائنین این ملّت در بحرانی ترین زمان ، به زیر سئوال می برد ! و … کسانی که از وی باعنوان پدر انقلاب یاد می کنند ، بایستی به جمله دو کلمه ای اکتفا نکنند، دلایل متقنی برای این ملّت ارائه نمایند ؟ بنده، کسی را پدر این انقلاب میداند و باور دارد که میزان و معیار را « رأی ملّت » دانسته و …
والسلام
۹/۱۲/۱۳۸۸- ذوالفقار صادقی