تأثیر جهانی شدن بر دولت ـ ملت

سید عبدالمجید زواری:

اندیشکده روابط بین الملل: تأثیرات جهانی شدن بر دولت ـ ملت چیست؟ آیا شرایط جدید فراملی زمینه ی “رهایی” انسان را فراهم می کند؟ پدیده ی جهانی شدن که در سال های اخیر به شدت گسترش یافته دارای آثار و پیامدهای مثبت و منفی بی شماری می باشد که در مورد هر کدام از آن ها بحث های زیادی مطرح شده است. جهانی شدن از یک سو تداعی گر تصویری از پیوندها، مراودات و ارتباطات بین دورترین مناطق جهان و به چالش کشیدن فرهنگ ها و سنت های قدیمی است و از سوی دیگر آینده ای را نوید می دهد که در آن با از بین رفتن مرزهای جغرافیایی، سیاسی و فرهنگی تا حدود زیادی از منازعات اجتماعی کاسته خواهد شد. با این وجود این نگرانی وجود دارد که با از بین رفتن مرزهای جغرافیایی و سیاسی و قدرت گرفتن نهادهای جهانی، قدرت و نقش دولت های ملی تضعیف شود و عملاً شالوده های سیاسی دولت ـ ملت ها را از هم بگسلد و آن ها را از توان مدیریت اقتصادی کشور و مهار بحران های اجتماعی و زیست محیطی ناشی از جهانی شدن باز دارد.

جهانی شدن و دولت ـ ملت

جهانی شدن در شکل امروزی آن پس از فروپاشی کمونیسم و نظام دوقطبی عینیت بیش تری یافت. اگر چه در نظام دوقطبی عملاً کشورهای جهان به یکی از دو قطب شرق و غرب تعلق داشتند و به نوعی امنیت، اقتصاد، فرهنگ، دیدگاه ها و مواضع آن ها نسبت به مسایل جهانی تا حدود زیادی به یکی از دو ابرقدرت موجود وابسته بود، اما با این وجود عملاً در هر کشور، قدرت در دست دولت های ملی بود و فقط این دولت بود که بر شهروندان خود نفوذ داشت. ولی با فروپاشی نظام دوقطبی و مطرح شدن نظم نوین جهانی و جهان تک قطبی از سوی آمریکا و پس از آن پدیده ی جهانی شدن، تغییرات زیادی در ساختار مفاهیم به وجود آمد و مردم و حکومت ها با مسایل جدیدی مواجه شدند. در این میان گسترش ارتباطات تأثیر بسزایی در این امر داشت و جهانی شدن ارتباطات از طریق اینترنت و شبکه های ماهواره ای جهانیان را با مسایل جدیدی مواجه ساخت. از جمله این مسایل پدیده ی امنیت بود که به کلی دگرگون شد.

در گذشته، مفهوم امنیت بیش تر بر کنترل مرزهای جغرافیایی تأکید داشت و این گونه القا می شد که تنها راه ارتباط شهروندان با جهان خارج، از طریق مرزها می باشد. رسانه ها نیز محدود و اغلب دولتی بودند که خواسته های حکومت ها را به شهروندان منتقل می کردند. اما در دوران جدید، شبکه ی اینترنت این امکان را به کاربران خود می داد که به راحتی و بدون هیچ محدودیتی از هر نقطه جهان با هر شخص حقیقی و حقوقی در نقاط مختلف جهان با هر گرایش فکری و مذهبی ارتباط برقرار کنند و با یکدیگر به تبادل اطلاعات بپردازند.

برای درک تغییر اتی که توسط اینترنت به وجود آمده است کافی است تصور کنیم که چگونه به راحتی شهروندان عادی روسیه و آمریکا به عنوان نماد نظام دوقطبی با یکدیگر به تبادل اطلاعات می پردازند، در صورتی که در شرایط قبل به هیچ وجه امکان برقراری کوچک ترین ارتباطی وجود نداشت. رسانه ها و شبکه های ماهواره ای نیز در حال حاضر برنامه های گوناگون را بدون نظارت دولتی خاص برای هر نوع سلیقه ای در جهان پخش می کنند و تا آن جا پیش می روند که گاهی با برنامه های خود امنیت کشور های خاصی را به مخاطره می اندازند. با در نظر گرفتن این شرایط چنین احساس می شود که در فضای جهانی شدن انسان ها از آزادی بیش تری برخوردار هستند و در مجموع راه برای ایجاد حکومت های دموکراتیک هموارتر شده است، در صورتی که در این فضای جدید تهدیدات جدیدی نیز گریبان گیر جامعه ی جهانی شده است که برای مثال جهانی شدن تهدیدات تروریستی، بحران مهاجرت، بحران های زیست محیطی و… از جمله ی این موارد می باشد.

در چنین شرایطی با این که در ظاهر انسان ها در جوامع از آزادی بیش تری برخوردار هستند ولی تهدیدات جدید فضا را به گونه ای شکل می دهد که حتی در آزادترین جوامع دنیا نیز محدودیت های جدیدی اعمال می شود و عملاً به کمک تکنولوژی پیشرفته، خصوصی ترین حریم افراد نیز دیگر امن نباشد و تحت کنترل نامحسوس قرار بگیرد. در مجموع صاحب نظران معتقدند هرچند در فضای جهانی شدن از قدرت حکومت ها تا حدود زیادی کاسته می شود و در ظاهر آزادی عمل بیش تری برای شهروندان به وجود می آید ولی با افزایش نهادها و سازمان های بین المللی، عملاً روابط بین دولت ـ ملت ها دگرگون می شود و شکل جدیدی از رابطه و تعریف نو از شهروند و حقوق شهروندی پدید می آید که مفاهیم گذشته را به کلی دگرگون خواهد ساخت.

هابرماس و دولت ـ ملت در عصر جهانی شدن

هابرماس در کتاب “جهانی شدن و آینده ی دمکراسی” از چند دیدگاه تأثیرات جهانی شدن را بر دولت ـ ملت توضیح داده است. از دیدگاه اقتصادی هابرماس معتقد است “حکومت های ملی وارد یک بازی بده وبستان شده اند که اهداف اقتصادی را تنها به قیمت فداکردن اهداف اجتماعی و سیاسی حاصل می کنند. در شرایط اقتصادی دولت های ملی تنها با کاستن از اختیارات حکومت قادرند که قابلیت رقابت “موقعیتی” خود را در عرصه ی بین المللی افزایش دهند که این امر نهایتاً به همبستگی و ثبات اجتماعی در معنای واقعی آن لطمه می زنند. هابرماس در کتاب “بحران مشروعیت” هم با بررسی رابطه ی بین دولت، سرمایه داری و مردم به این نتیجه می رسد هرگونه خدشه در روابط هر کدام از این سه مورد مشکل ساز خواهد شد و در نهایت به بروز بحران مشروعیت منجر خواهد شد. هابرماس درباره ی چگونگی لطمه خوردن روابط دولت ـ ملت در فضای جهانی شدن معتقد است “برای دولت ـ ملت هر روز اختیار انتخاب کم تری باقی می ماند.

دو دسته از این انتخاب به کلی منفی شده است: حمایت گرایی و برگشت به سیاست اقتصادی معطوف به تقاضا، تا آن جا که بتوان حرکت سرمایه را اصولاً کنترل کرده و در شرایط اقتصاد جهانی هزینه های ناشی از حمایت گرایی و تبیین اقتصاد داخلی آن قدر سنگین می شود که تحمل آن چندان نمی پاید. در شرایط جاری دیگر شکست برنامه های دولت در زمینه ی اشتغال تنها به دلیل محدودیت های بودجه ی کشوری نیست، پیشبرد چنین برنامه هایی در چارچوب دولت ـ ملت اصولاً کارآمد نیست.” هابرماس در ادامه ی کتاب با بررسی کارویژه های دولت رفاهی، بیان می کند که برای حفظ دولت رفاه در سطح قبل از جهانی شدن باید این کار ویژه ها از دولت ـ ملت به یک واحد سیاسی بزرگ تر که با اقتصاد فراملی هم خوانی داشته باشد منتقل شود و به همین دلیل است که اکنون تمرکز توجه به تشکیل نهادهای فراملی است و ایجاد اتحادهای قاره ای مثل نفتا (nafta) و آپک (apec) و یا اتحادیه ی اروپا ضمن ایجاد همکاری و وابستگی و منافع متقابل و مشترک به کاهش ریسک نیز کمک می کند. با این حال ابعاد جهانی شدن فقط اقتصادی نیست و تأثیرات آن در حوزه ی جامعه ی مدنی و حوزه ی عمومی سیاسی نیز روزبه روز گسترده می شود. ما روندهای منتهی به منظومه ی فراملی را فقط وقتی می توانیم به مثابه سیاهه ای از چالش های سیاسی در نظر گیریم که به آن ها از منظر آشنای دولت ـ ملت نگاه کنیم. اما هرچه بیش تر از این وضعیت آگاه می شویم بیش تر اعتماد به نفس دموکراتیکِ خود را از دست می دهیم، در حالی که برای پیداکردن راه حل به این اعتمادبه نفس نیاز داریم. “اگر حاکمیت دولت را دیگر نه امری تقسیم ناپذیر بلکه حوزه ی اشتراک سازمان های بین المللی ببینیم و اگر مرزهای زمینی به همین ترتیب بیش ازپیش رخنه پذیر شود، آن گاه باید قبول کرد که نباید اصول آزادی دموکراتیک ـ حکومت بر خود، مردم، رضایت در امر حکومت، نمایندگی و حاکمیت مردمی همه به طور مشخص مسأله دار می شوند.” برای مثال وقتی رآٌکتور اتمی کشوری نزدیک مرز مشترک با کشورهای دیگر ساخته می شود و با معیارهای ایمنی آن کشورها هم هماهنگ نیست این امر ملموس تر خواهد شد.

با توجه به این نکات می توان نتیجه گرفت در دنیایی که به نحو فزاینده ای از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی در هم گره خورده است کم تر امکان دارد که تصمیم های مشروع یک کشور که در محیط اجتماعی و سرزمینی آن کشور گرفته شود با منافع و خواست دیگر کشور ها منطبق باشد. مثال دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا هستند که هر کدام از این دولت ـ ملت ها به تنهایی قادر به اتخاذ سیاست خارجی جداگانه ای نیستند و باید همه تحت چارچوب سیاست خارجی واحد اتحادیه اروپا اقدام کنند و یا برنامه های اجتماعی و رفاهی و اقتصادی خود را مطابق با اهداف تعیین شده از سوی اتحادیه اتخاذ کنند.

منبع: روابط بین الملل

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *