جنگ نامتقارن میراثی از گذشته برای پس فردا

حسین اژدر؛

از نظر سان تزو،ایجاد عدم تقارن کلید پیروزی است.
اندیشکده روابط بین الملل: هنر جنگ را میتوان به عنوان نمونه ی بسیار خوبی از آموزه های جنگ نامتقارن یا حداقل تعریف مشخص واضح از ” جنگ نامتقارن ” در دوران کهن تلقی نمود .
اولین نکته ای که سان تزو روشن میکند این است که نامتقارن ها را میتوان در ابعاد و حوزه های مختلفی یافت و خلق نمود.
سان تزو ، موارد اعمال فشار مختلف و بالقوه ای را در درگیری نشان میدهد که با آن میتوان در سطوح مختلف تاکتیکی ،سیاسی و استراتژیکی جنگ تاثیر گذاشت و همچنین در مکانیسم و دینامیک های فیزیکی،مکانی، روحی و شناختی جنگ به وضعیت و شرایط نامتقارن دست یافت و در نتیجه ی یک درگیری تاثیر شگرفی نهاد.
از نظر سان تزو ،جنگ یک رقابت چند سطحی و چند بعدی است که عملیات نظامی و جنگ واقعی فقط یک بخش مهم از آن است ،ولی همچنان تنها بخش آن نیست و جنگ را وسیع تر از میدان کارزار میدانست.
سان تزو برای حکومت داری و ابعاد مختلفی که جنگ در آن رخ میدهد چشمان تیزبینی دارد.
وی معتقد است که ابعاد سیاسی ،دیپلماسی،اقتصادی و روحی حذف نخواهند شد و در واقع او در خصوص توجه انحصاری به یک روی سکه در جنگ که همان بعد خاص نظامی است هشدار میدهد.
در نتیجه او به تعهدات،زیرساختهای ملی،رهبری سیاسی ،اقتصادی و نظامی می پردازد و به انسجام پیوندها در عین حال یگانی رهبری جنگ، اعتماد بین رهبران نظامی و نیروهایشان و نیز روحیه ی نیروهای نظامی می پردازد.
کلیه ی موارد فوق را میتوان از طریق اقدامات فیزیکی ،تهدید،اطلاعات گمراه کننده، کمبود اطلاعات و روشهایی از این قبیل تحت تاثیر قرار داد.
دقیقا ،جدی و شدیدا؛ دست یابی به کامیابی و ظفرمندی در روشهای نظامی وغیر نظامی نکات فوق بسیار ماثر خواهند بود.
به واقع برتری رقیب از نظر: تعداد نفرات(soldier and personnel) ، سازمان دهی نفرات (organization) وتشکیلات و نیز امکانات لجستیکی سخت((hard logistics provides در تقارن های نظامی گری(army symmetries) و همچنین میتوان برتری و ابتکار عمل در ایجاد موقعیت های ایستا نظامی(stable army provides) و همین طور موقعیت های گذرا نظامی(unstable army provides) را که احتمالا از نقاط قوت طرف رقیب است به لطف روش های نامتقارن نه تنها جبران کرد بلکه تبدیل به نقاط قوت در طرف خودی کرده و از آنها استفاده بهینه نمود،در حالی که می توان به طور قطع با کژ اندیشی از این برتری بی بهره بود.
در واقع میتوان با بهره گیری از سنگینی لجستیکی و پیچیدگی تشکیلاتی دشمن در وی سر درگمی و عدم تمرکز قوای عقلی و بدنی را ایجاد نمود و در موقع مقرر و بهینه، به نقطه ثقل وی ظربه ای به نرمی و نازکی دومینو زد و استقلال وتمرکز قوای ذهنی را از وی روبود تا برج و بارویش فرو ریزد.
هر چقدر هم که بشر به ظاهر صلح پرست باشد همچنان از ،نو آوری های شگفت انگیز تکنیکی فیزیک جنگ و همچنین از ترکیب متغیر سلاحها و روشها ،همچنان حمایت می کند ،همه ی آنها ذاتا روشهای کلاسیک نظامی در درگیری هستند که در طول تاریخ جریان داشته است و مسلما و به طور قطعی در رزم دخالت مستقیم دارند .
شاید نتیجه ی یک ابتکار خلاقانه در یک روش برای استفاده از سلاح یا یک تاکتیک و عمیق تر یک استراتژی در سطوح بالا ی مدیران درگیری به طور لحظه ای بتواند توازن و تقارن در یک جنگ را به شدت جابجا کند و یک جنگ را به شدت نامتقارن سازد و شتابی عظیم را تولید کند.
این اتفاقات به دفعات در تاریخ رخ داده ؛شاید با به اسارت گرفتن یک دهکده یا خانواده ی بزرگ زاده و یا با به آتش کشیدن مزارع و منابع گیاهی و پروتئینی میتوانسته اند جنگ را نامتقارن سازند و بعد ها حتی با به کارگیری منجنیق متحرک و کمان های زنبوری و حتی داشتن دیوار و باروهای بلند، محکم و نفوذ ناپذیرتر.
به واقع همان طور که در گفتاره های قبل اشاره شد عدم تقارن اصلی اساسی و عدم حضورش توجیه ناپذیر است .
در زیر و در بندی کوتاه(in an paragraph) به نکات مورد توجه متز و جانسون برای اعمال فشار به رقیب شناسایی کرده اند بپردازم.
آنها میگویند:
نامتقارن ممکن است استراتژیک –سیاسی،عملیاتی یا ترکیبی باشد.
این امر میتواند مستلزم روشها ،تکنولوژیها ،ارزشها ،سازمانها و حتی دورنمای زمانی و تجربی و همچنین ترکیبی از اینها باشد.
همچنان میتواند کوتاه مدت یا بلند مدت،عمدی یا سهوی باشد.
ممکن است مجزا بوده یا بتوان آن را همراه با رویکرد های متقارن تعقیب نمود.
و سرانجام اینکه ممکن است هم دارای بعد روانی و هم بعد فیزیکی باشند.
دایره المعارفی برای جنگ نامتقارن
اگر چه«هنر جنگ» یک دایره المعارف مفیدی از عدم تقارن های بالقوه است و انسان را وا می دارد فراتر از بعد نظامی فکر کند ولی ارزش آن برای فهم جنگ ریشه در دیدگاههای اساسی تری در مورد ماهیت جنگ و روش مناسب برای به راه انداختن آن و تعیین استراتژی دارد .
هنر جنگ به نیازمندیها برای راه انداختن جنگ و تعیین استراتژیهای ظفرمندانه اشاره دارد و هر دوی اینها میتوانند نامتقارن باشند و این امر با رویکرد اساسی برای بررسی و مطالعه ی جنگ آغاز خواهد شد
در حالی که متز و جانسون میگفتند جنگ نامتقارن به گونه ای دیگر اقدام، سازماندهی و فکر میکند ولی این ترتیب خود متقارن بوده و باید معکوس گردد.
در واقع در درگیری های نامتشابه باز باید به استراتژی توسل جست تا بتوان تاکیدی بر عدم نظم عمومی و شناخته شده داشت و نه اینکه عمل کرد و بعد برای آن توجیه یافت.
فهم سان تزو و جنگ نامتقارن از آنجا آغاز میشود که هسته ی تدبیر اندیشیدن و تفکر به گونه ای دیگر است.
نکته ی تعجب آور در مورد کتاب هنر جنگ طرح مطالب و موضوعات گسترده ای است که به کلیه ی سطوح جنگ می پردازد و اینکه سان تزو برای ماهیت چند بعدی جنگ ،و شیوه ای که بعضی از ابعاد میتواند بر نتیجه ی جنگ تاثیر بگذارد، دارای چشمان تیز بین بوده است.
اصولا جنگ نامتقارن درباره ی تکنولوژی ،تسلیحات یا تهدیدات معینی نیست.جنگ نامتقارن در باره ی ماهیت اساسی دیالکتیکی ،تعاملی و موقعیتی جنگ است اگر چه که خود انقلاب در امور نظامی بخصوص بعد از ۱۹۹۱ در تولید این عدم تقارن نظامی تاثیری شگرف و عیق داشته است و دست باز تری در اختیار داده.
به واقع میتوان این گونه انگاشت که عدم تقارن به طور نسبی تعریف و ایجاد میشود.
در واقع توانایی به راه انداختن جنگ نامتقارن با ذهنیتی آغاز میشود که بتوان این ماهیت را شناخت و مهارتی خاص در آن یافت.
مسئله اصلی در عدم تقارن
به واقع و صد در صد و به جد (seriously) جنگ و استراتژی نامتقارن حول محور ذهن می چرخد، دقیقا نقطه ثقل این درگیری در توانایی های ذهن خود یا ذهن حریف است.
یک عملیات یا تاکتیک و حتی استراتژی به لطف خدا ،چگونه،با چه سرعتی، با چه کیفیتی، به کمک یا لطف چه کسی،با چه ابزاری و جه شتابی و در نهایت در چه زمانی باید شروع و ادامه و به انجام رسد تا تولید عدم تقارن کند و باعث گردد که توازن و تقارن در درگیری به نفع ما بهم بخورد.
ولی در نهایت همانطور که سان تزو بیان میدارد ،پیروزی و برتری نظامی در حالت دقیق تر و عمیق تر خود؛ به داوری و بررسی بهتر بستگی دارد، که باید با “رفتار و قابلیت سازگاری و انعطاف پذیری، بی نهایت ممزوج شده باشد” .
همین امر، اهمیت اندیشه به مقام داکترین و نظریه نگاری در باب جنگیدن به روش نامتقارن را به شکل مشهودی چندین برابر میکند.
خط مقدم خانه و لزوم تدوین داکترین برای جنگیدن به روش نامتقارن
واژه ی دکترین در فارسی در اصل همان واژه لاتین Doctrine”” با تمام مشتقاتش است.
دکترین نظریه و تعالیم علمی، فلسفی، سیاسی، مذهبی و مجموعه ای از سیستمهای فکری است که بر پایه اصول معینی مبتنی میباشد.
میتوان این گونه نگاشت که داکترین نوعی از جهان بینی است که برنامه های سیاسی و استراتژیک بر اساس آن پایه و بنیان گذاشته شده باشد.
تولید ، انتخاب و منظم کردن داکترین توسط رهبران سیاسی و نخبگان در دولت ها به عنوان واحد های سیاسی مورد پذیرش جامعه بین الملل باعث مشخص شدن خط ومشی دولت ها در روابط بین دولی شده و آنها را از هم متمایز میکند .
دکترینر هم Doctrinaire”” شخصی است که از داکترین معینی حمایت و پشتیبانی میکند و آن را ،راهی متمایز و مناسب برای کامیابی دولت مطبوعش در مسائل پیشرو می پندارد.
اصطلاح دکترین در فرهنگ ، ادبیات ، جامعه شناسی و سیاسی به: «نظریه ، آئین ، یا مکتبی اطلاق میشود که بر اساس آن مجموعه ای از مسائل و موضوعات خرد تر تفسیر میشود ».
در دکترین یک یا چند اصل بنیادین وجود دارد که به واسطه ی این اصول بنیادین نیرو ها یا عناصر نظامی اقدامات خود را در راستای تامین اهداف ملی هدایت میکنند و اعمالشان با پیروی از آن اصول معنا میابد.

باید دانست که :دکترین الزام آور هستند .
مسلما ،دکترین به جد و شدبدا(seriously) معتبر و مقتدر است و نه اینکه فقط یک رهنمود باشد .
با توجه به گفته های علمای علم جنگ ،روح حاکم بر مجموعه اقدامات و جهتگیریهای نیروهای مسلح در یک دوره زمانی مشخص دکترین نظامی یک کشور را تشکیل میدهد.
در سال ۱۹۲۳ «جی.اف.سی فولر»مورخ نظامی نوشت:
“طرح کلی هر ارتشی به عنوان دکترین آن ارتش شناخته میشود که باید معقول و منطقی بودن ،مبتنی بر اصول جنگ و برای ماثر و کار آمد بودن به قدر کافی انعطاف پذیر باشند تا بر اساس تغییر در شرایط پذیرای تحول و انتباق با وضعیت باشند.این طرح اصلی یا داکترین در رابطه ی نهایی اش با برداشت انسان چیزی غیر از عقل سلیم نیست؛یعنی انجام عملیات منطبق با شرایط».
(j.f.c fuller-مبانی علم جنگ ؛فورت لیونورث،انتشارات فرماندهی و ستاد کل ارتش ایالات متحده،۱۹۹۳-ص۲۵۴ نقل شده از نسخه اصلی سال ۱۹۲۶٫)
با بررسی ساده میتوان درک کرد که،قسمت عمده داکترین از تجربه به دست آمده است أما میتواند از تئوری ، شبیه سازی (simulation)و بازی (gaming) نیز بهره برده و به حیات خود ادامه دهد بوجود آید یا باعث بوجود امدن داکترینی دیگر گردد و حتی باز تولید شود .
اصل بقای دکترین
به واقع میتوان گفت دکترین به مانند ماده از نظر فیزیکی دچار اصل بقاست و نه به وجود آمده و نه از بین میرود بلکه طی سیر تاریخی و عقلانی جمع آوری و تدوین میشود و با شاخ و برگ یافتن شکلی درام و نمایشی به خود میگیرد و همچنین محصولیست از تجربه ی تاریخی و از آمیزش و هم بستر شدن با وقایع روز و تکنولوژی به بقای خود شکلی ابدی میبخشد.
پر واضح است که “دکترین نظامی” تلفیقی از باورهای تصویب شده رسمی در مورد اصول “جنگی ـ نظامی” است .
پس داکترین نظامی،متشکل از قواعدی بنیادی و اصولی است که به آن واسطه در هر شاخه ای از نوع جنگ و درگیری مسلحانه ؛ از راه “بررسی علمی ، تحلیل علمی ، آزمایش و شبیه سازی کنترل شده علمی”، گرد آوری شده و فعالیتهای آینده را در این حوزه ساماندهی میکند ونیز روش به کارگیری توانمندی ها را در محیط های اجرایی عرصه ی جنگ مشخص میکند .
از بدنه افکار جمع آوری شده در مورد بهترین روش برای استفاده در محیط رزم و جنگ و نیز اجرای یک وظیفه استراتژیک در محیط درگیری داکترین ها شکل میگیرند و به واقع داکترین های نظامی یک راهنما برای عملیات های نظامی هستند که نباید به صورت تصادفی استفاده شود، بلکه باید به آنها به عنوان منابع باارزش مرقوم و مکتوب، که بر اثر انباشت دانش و خرد و تجربه ی گذشتگان به دست آمده نگاه شود که باید در جای درست و متناسب خود به کار گرفته شوند تا پاسخی بهتر و متناسب تر بدهند.
به هر میزان که داکترین نظامی از؛ نظام ارزشی، تجارب تاریخی ،شرایط و مقتضیات روز، ماهیت جنگهای هر عصر وتکنولوژی و دانش روز و… بهره برده باشد، بر شیوه جنگیدن، ساختار نیروها، تکنولوژی تسلیحاتی مورد نیاز؛ برای درگیری یک واحد با واحد دیگر تأثیرگذار تاثیر گذار خواهد بود.
دکترین نظامی نه تنها دارای خاصیت دینامیکی و پویا است، بلکه ریشه در واقعیات و توانائیهای موجود یک واحد متفق و متحد سیاسی دارد داکترین در درگیری میتواند ماهیت جنگهای فعلی را منعکس کند و درسهای جنگهای گذشته را مرور کرده و از طیف متنوعی از منابع استخراج شده و جهت توسعه تکنولوژی تسلیحاتی را مشخص میکند.

یک دکترین نظامی داینامیک و سیال میتواند، در پرتوی رشد فکری از تکنولوژی برای پیروزی در نبرد های کنونی و پیش رو بهره برده و ساختار نیروهای مسلح را برای در گیری های نامتقارن آینده بروز و متحول نگه دارد و طی مانور ها و عملیات های مسلحانه راهکار عملیات رزمی متناسب ارائه دهد نوع آموزشها را برای این نوع از جنگ کشف و مشخص کرده و سازمانها و سازماندهی های مورد نیاز نیروهای درگیر نامتقارن و نامتشابه را به بهترین نحوی پیشنهاد دهد.

نتیجه
همانطور که مطرح شد داکترین به مانند ماده از نظر فیزیکی دچار اصل بقاست و نه به وجود آمده و نه از بین میرود بلکه طی سیر تاریخی و عقلانی جمع آوری و تدوین میشود ؛و با شاخ و برگ یافتن شکلی درام و نمایشی به خود میگیرد و همچنین محصولیست از تجربه ی تاریخی که از آمیزش و هم بستر شدن با وقایع روز و تکنولوژی برای بقای خود ، به مانند پتریوس نیم خدای اساطیر یونان از شکلی به شکل دیگر در می آید .
دکترین میتواند به نسبت محیط درگیری ،خود را باز تولید کرده و برای این مهم از همه ابزارها اعم از تکنولوژی، دانش و علم بشری ،ایدئولوژی، مذهب و فرهنگ؛ و به یک کلام تمام دستاوردهای بشری استفاده کرده تا حیات ابدی خود را تضمین کند.
سازه ی یک دکترین نظامی به عنوان یک کل پیچیده به مانند D.N.A از کدهای اصلی ای زاییده شده که تحت عنوان اصول داکترین خوانده می شوند و در واقع بعد از فانداسیون که همان احساس نیاز به استفاده و یا تولید یک دکترین است ،این اصول مفاصل یک سازه ی داکترینال را به هم مرتبط و محکم میکنند .
هر چه اصول داکترین دقیق تر و درست تر انتخاب یا تولید شوند مفاصل سازه ی دکترین محکم تر و در عین حال منعطف تر خواهند بود تا بتواند در مقابل سونامی تغییرات ویرانگر و ناگهانی محیط درگیری مسلحانه ؛و همچنین در مقابل دینامیک جنگ تداومی استراتژیک و درخور را به عنوان یک داکترین موفق از خود به نمایش گذارد.
در نهایت میتوان گفت که:
در وضعیت های پیچیده ی استاتیکی و دینامیکی جنگ نامتقارن، انعطاف پذیری و هوشمند بودن داکترین نظامی انتخاب شده اهمیتی انکار ناپذیر دارد و اصلا تحقق اهداف یک دکترین درگیری به روش نامتقارن به شدت و جدی بسته به میزان سیالیت و پویایی اصول استراتژیک نامتقارن به کار گرفته شده در درگیری ها دارد.

منبع: روابط بین الملل

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *