فلسفۀ زندگی – ۱۰

بسم الله الرحمن الرحیم

فلسفۀ زندگی ۱۰

فقر چیست؟

فقر چیست؟ که امام علی(ع) می فرماید؛

الفَقرُ المَوتُ الأکبَرُ. یعنی؛ فقر مرگ بزرگ است(حکمت/۱۶۳)

ألاَ وَ إنَّ مِنَ البَلاَءِ الفَاقَهَ. یعنی؛ آگاه باشید که فقر نوعی بلا است(حکمت/۳۸۸)

به راستی؛ مرگ، مرگ است! یعنی از هستی ساقط شدن، تبدیل شدن از بودن و وجود به نبودن و نابودن، و این دیگر بزرگ و کوچک ندارد که «ابوتُراب» از آن به «الموت الأکبر» یاد می کند و فقر را به «بلا» تشبیه می کند؟

IMG_20160530_065315

فقر چیست، و دامنه آن تا کجاها سر می کشد؟ نقل از مرحوم دکتر شریعتی است که؛

«می خواهم بگویم . . .

فقر، همه جا سر می کشد . . .

فقر، گرسنگی نیست، عریانی نیست . . .

فقر، چیزی را «نداشتن» است.

فقر، آن چیز پول نیست . . . طلا و غذا نیست، . . .

فقر، همان گَرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتابفروشی می نشیند.

فقر، تیغه های بُرنده ماشین بازیافت است، که روزنامه های برگشتی را خُرد می کُند . . .

فقر، کتیبه سه هزار سالۀ ای است که روی آن یادگاری نوشته اند . . .

فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود . . .»

امّا، داستانی که می خواهم تعریف کنم، فقری را که بزرگ تر از مرگ است، به تصویر می کشد، اگر بتواند! آری فقر همه جا سر می کشد، فقر را می توان در ابعاد و سطوح مختلفی به بحث و نظاره نشست و نمودهای آن را از همه جا می توان مثال آورد، فقر بزرگ و کوچک نمی شناسد، فقر باسواد و بی سواد نمی شناسد؟ می توان از میان تحصیل کرده ها، از میان دین داران و سکولارها نمونه هایی ذکر کرد!؟

فقر تهیدستی است که، در برخی سطوح قابل لمس است و در بعضی مستتر و مَثَلِ «شِرک خفی» و نفاق است! و به همین خاطر است که امام علی(ع) خطاب به فرزندش می فرماید؛

یَا بُنَیَّ إنِّی أخافُ عَلَیکَ الفَقرَ فَاستَعِذ بِاللهِ مِنهُ فَإنَّ الفَقرَ مَنقَصَهُ لِلدِّینِ مَدهَشَهُ لِلعَقلِ، دَاعِیَهُ لِلمَقتِ(حکمت/۳۱۹)

ای فرزند! من از تهیدستی بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دین انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنی است.

براستی، فقر چیست، چه «بلا» و چگونه «مرگی» است؟!

* * *

خانم جوانی، در حالی که دست فرزند خُردسالش را گرفته بود، به من(۱) مراجعه کرد. در حالی که آستین های شلوار فرزندش را بالا می زد و اثرات داغ و سوختگی و کبودی را نشانم می داد، می گریست! گریه امانش نمی داد، تا آرام شد و من که از دیدن سوختگی ها متعجب شد بودم پرسیدم؛ این چه وضعی است، چه کسی این بچه را به این روز انداخته است؟

گفت؛ من مادر این بچه هستم، من داغ زده ام! من این بچه را به این روز انداخته ام؟! شوهرم، تکیه گاهم و تنها کس نان آور خانه ام فوت کرده است و من مانده ام و این بچه، درآمدی ندارم، کاری پیدا نمی کنم که به دادِ زندگی ام بِرَسم . . .

این بچه، از من غذا می خواهد، نمی توانم تأمین کنم،

این بچه، از من میوه می خواهد، نمی توانم تهیه کنم،

این بچه، از من گوشت می خواهد، نمی توانم فراهم نمایم و . . .

این بچه، گریه می کُند، داد می کشد، و به هیچ زبانی، به هیچ منطقی آرام نمی گیرد، یک راست فریاد می زند و بر خواسته اش اصرار می کُند، چاره ای برایم باقی نمی ماند. داغش می کُنم، دوباره داد و فریاد راه می اندازد؟ اما،

این بار، نه از گرسنگی و نه از نخوردن میوه و نه . . .

این بار از درد سوزش داغ، و این داد زدن بهتر از قبلی است! تحملش برایم آسان تر است، چکار کُنم.؟؟

* * *

امام جمعه، در حالی که بُغض کرده بود و در خصوص معضلات اجتماعی سخن می گفت، با بیان این واقعیتی که به چشم دیده بود همه را منقلب کرد، و من که در کنارش بودم، شاهدِ لرزش سخنانش و این که به سختی جلو سرازیر شدن اشکهایش را گرفته بود، براستی فقر چیست؟ که امام علی(ع) در خطبه ۲۲۵ نهج البلاغه می فرماید؛

الَّهُمَّ صُن وَجهِی بِالیَسَارِ، وَلَا تَبذُل جَاهِی بِالاقتَار فَأَستَرزِقَ طَالِبِی رِزقِکَ، وَ أَستَعطِفَ شِرَارَ خَلقِکَ، وَ اُبتَلَی بِحَمد مَن أعطَانِیِ، وَ أفتَتَنَ بِذَمِّ مَن مَنَعنی، وَ أَنت مِن وَرَاء ذلِکَ کُلِّهِ وَلیُّ الإعطَاء وَالمَنعِ.

خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار، و با تنگدستی شخصیت مرا لکّه دار مفرما، که از روزی خواران تو روزی خواهم، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم! مرا در ستودن آن کس که به من عطایی فرمود موفق فرما، و در نکوهش آن کس که ازمن دریغ داشت آزمایش فرما.

فقر چیست؟ که از آن به «مرگ بزرگ» و از آن به «بلا» یاد شده است؟ فقر، مرتبط با «آبروی» انسان است؟ و یا فقر «شخصیت» انسانی را هدف قرار داده است و «بلا» همان تنگدستی است از هر نوعش؟ که یک نوع آن  بهانۀ لرزش این قلم شده است!؟ فقر چیست! چه پیامدهایی دارد؟

مَاءُ وَجهکَ جَامِدُ یُفطِرُهُ السُّؤالُ فَانظُرُ عِندَ مَن تُقطِرُهُ (حکمت/۳۴۶)

آبرویت نریخته ماند تا خواهش آن را بچکاند، پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می ریزی.

و امام جمعۀ ما، در حالی که بغض گلویش را گرفته بود، پاسخی به این زن با یک بچه و در حالی که منبع درآمدی ندارد و در این آشفته بازار اجتماع چه کُند، نداشت؟! آبرویش را برای آرام کردن فریاد فرزندخردسالش در چه بازاری معامله کُند و دهها سئوال و درد و داغی که می شد از لحن سخنان حجه الاسلام «قریشی» فهمید که در جامعه اسلامی این پدیده را می توان با چه جمله ای تعریف کرد.

آنچه از مولایمان در نهج البلاغه و در این نوشتار آورده شده که خود به تنهایی نمی است از یمی، مفسر و تحلیل گری در حوزه های جامعه شناختی و روان شناختی و در سیاست می خواهد تا این جملات و کلمات گرانسنگ را بازنماید و هدف این مختصر نبوده و نیست که در نشان دادن نمونه ای از دهها واقعیتی که مطرح شد، است. نظر به آنچه آورده شده می توان گفت فقر هیچ مزیّتی ندارد، کسانی که به فقر  مزیّت می بخشند مصادیقی از حماقتند و شاید آن را با سادگی و زندگی فقیرانه که به اختیار و انسانی انتخاب شده است، اشتباه گرفته باشند.

منسوب به «شینزوآبه» – نخست وزیر ژاپن- است که «فقر را بدبختی نامیده و هر فرد تهیدست و فقیر را بسان بمب متحرکی ذکر کرده است» که تعبیری بسیار اساسی و منطقی و قابل تطبیق به سخنان امام علی(ع) خواهد بود. و منسوب به «چرچیل» – نخست وزیر شهیر بریتانیا- است که «فقر و بیکاری را توجیه ناپذیر دانسته، مگر این که ابلهان به مدیریت رسیده باشند». با این حساب، آیا می شود تهیدست و گدای کاسه به دست را ننگ جامعه دانست! یا مسئولینی که در مسئولیت خود کوتاهی می کنند را انگل اجتماع، کدامین اصطلاح و چه تعبیری درست است؟

«خاک آنتن نمی دهد»، خاک آنتن نخواهد داد، زمانی که همۀ ما آن را تجربه خواهیم کرد و گریزی از آن نخواهد بود، زمانی که خطوط ارتباطی برای ارتباط و هماهنگی در مدیریت های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و . . . قطع خواهد شد و ما خواهیم ماند و اعمالِ کرده و ناکرده مان که، وقتی بودیم به این کلام الهی عمل کرده ایم؛ «کلکُم راء کُلکم مسئول عن رعیّته»!!

۹ خرداد ۱۳۹۵ ذوالفقار صادقی

  • این واقعیت توسط حجه الاسلام والمسلمین دکتر قریشی، نماینده محترم ولی فقیه در استان آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه، در جمعی از فرهیختگان بسیجی به تاریخ ۶/۳/۱۳۹۵ طرح شد، و این نوشتار برداشتی آزاد از سخنان وی است.
  • سخنان گُهربار امام علی(ع)، برگرفته از نُسَخِ ترجمه ای؛ ۱- مرحوم محمد دشتی و ۲- سید جعفر شهیدی، که مناسب این نوشتار بود، مزیّن است.
  • جملات داخل گیومه نقل به مضمون از فضای مجازی هستند.

 

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *