انفجار نور

بسم الله الرحمن الرحیم

انفجارِ نور

انفجارِ نورِ امام(ره) یا زلزلۀ گُلدامایر ؟

         «بشکند قلم هایی که ننویسند بر یاران خمینی(ره) چه گذشت»؟ ، چه عبارت پرمغزی و چه قلم توانایی طرح مطلب کرده ؟ نوبتی هم باشد ، نوبت امثال بندۀ از قافلۀ عشق وامانده است که بر زحمات خمینی(ره) و یاران باوفایش بنویسم ، هرچند کوتاه که چه پرثمر است و خواهد بود زحمات یاران خمینی(ره) ، چه بلند نظر بودند و چه شیرمردانی بر شبِ تار خروشیدند تا امامشان ، مقتدرانه بخروشد که «انقلاب ما انفجار نور بود» .

         وقتی امام(ره) در تنهایی و مظلومیت به مأموران سیاهی و نکبت ، از سربازانِ در گهواره اش می گفت ، خنده شان می گرفت که مگر می شود در جزیرۀ آرامش ، خواب صهیونی را آشفته کرد ؟ با قربانی کردند دانشجویان به میمنت ورود رئیس جمهورِ کابوی ، نشان دادند که شوخی ندارند . آری ، همانقدر که آن ها شوخی نداشتند ، سربازان خمینی کبیر پایه های جنبش دانشجویی را استوار و بر دیگر پایه ها پیوند می دادند ؟ تا فرهنگ بی نظیر خود را با اسلام عزیز یکّه تاز و بی بدیل کرده و به رُخ شیطان بکشانند . تجربه کرده بودند که این مهم ، با دو بال و یک کابین و فرمانده برای پرواز ، منجر به پیروزی خواهد شد ؟ ۲۸مرداد و کودتای آمریکایی – انگلیسی بر پایۀ ناآشنایی سیاستمدارانی به پیروزی رسیده بود که باد بر غبغب انداخته و در اقتباس تمدّنی از آمریکا ، اسلام را خانه نشین و از سرِ غرور حتّا نماد دموکراسی(مجلس) را به سخره گرفته بودند ، در نتیجه ناخواسته بر بقای دیکتاتوری مُهر تأیید زدند .

         فرمانده این جبهه بایستی ؛ هم اسلام را خوب می شناخت و هم ایران را و هم شیرازه ای که این دو را در پیوند با هم مدیریت می کرد ، نه ملی گرایانِ مبهوت در تمدن لیبرال دموکراسی می توانست باشد و نه از نمایندگان کُنج نشین که عَلم اسلام بدست داشتند . هم فرمانده این قافله و هم سربازان این فرهنگ همدیگر را خوب شناختند و در جزیرۀ آرامش و ثبات صهیونی ولوله انداختند ، ولوله ای که نخست وزیر بدکاره رژیم غاصبِ صهیونیستی در دوره گردی سیاسی به سران غرب هشدار داد که در تهران زلزله می آید که پس لرزه های آن موجودیت اسرائیل را هدف قرار داده است ! کسی باور نمی کرد ؟  غافلگیر شدند ؟

         گلدامایر راست می گفت ؟ زلزله بود برای مستکبرین و ستون های فکری غرب و شرق و آمده بود تا «سنگرهای کلیدی جهان را فتح کند» ولی تعبیر امام(ره) ما «انفجار نور» بود که بر تاریکی می تاخت و افکار و عقاید باطله را که چون خفاش سایه انداخته بودند ، روشن می کرد . انقلاب ما هم نور بود برای رهایی بشریت و هم زلزله بود برای کاخ های ستم و نژادپرستی . نگهبان اورنگ صهیونی فرار کرد ،  فرمانده این قافله از غربت بازگشت و در ده روزی که «یوم ا…»اش خواند ، انقلاب را به ثمر رسانید . بهمن بود ، روزهای سرد و یخبندان بود ، ولی بهاری شد برای انقلاب و انقلابیون همانطوری که سرد و یخ و مرگ بود برای مستکبرین . الله اکبر ، ۲۲بهمن ۱۳۵۷ه.ش .

         گَردِ طرح های توطئه ای که برای روز مبادا آماده کرده بودند ، نوبت اجرایشان رسیده بود ؟ نفوذ در دولت موقت در بازگشتی فرامدرن و لیبرالی به ایران ، معامله با بنی صدر در خیانت ، کودتای نوژه و … الله اکبر ، شیطان در خانه توطئه می کند ؟! این بار فرزندان خمینی(ره) افسران شیطان را از لانۀ جاسوسی بیرون کشیدند و قرارگاه مقدم توطئه را تصرف کردند ، حساب گران سیاست روز لرزیدند ، ولی فرمانده این قافله ، آن را «مهمتر از انقلاب اول» ذکر کرد و آبکی بودن این ببر را یادآور شد ؛ «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند» !

         دشمن عمقِ «زلزله» را فهمیده بود ، هدفی که فرزندان امام(ره) در تسخیر آن ، جان به کف گرفته بودند را شناخته بود ؟ از ترور افسرانی چون بهشتی ، رجایی ، باهنر و … طرفی نبسته بود . بهشتی ، او که در توطئۀ کردستان این گونه غرّید ، «بازی با آتش و مقابله با قدرت اسلام عواقبی دردناک دارد» و یا «آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیّت بمیر» . و …  از منافقین که از سَرِ ذلّت نمادِ دشمن خود در ریش داشتن خلاصه و هدف قرار داده بودند و توان شناخت سربازان خمینی(ره) را نداشتند ؟ چون داشتن ریش و …  افتخار هر جوانی شده بود .

         دنبال احمقی بودند که خود را پاسدار عربیّت و فکر می کرد ابی وقّاص است که رستم فرّخزادِ ساسانی را با شکست یادآور خواهد شد . در عملیات فتح المبین اگر دیر جُنبیده بود اسیر دستان توانمند متوسّلیان می شد . او که فرمانده آمریکایی در توصیفش ، حیفش آمد از لفظ سرباز استفاده کند ! گفت ؛ «صدام حتّا سرباز خوبی نبود چه رسد به رئیس جمهوری» . دشمن در هدف گذاری اشتباه کرده بود ؟ مراد ایرانی ها ، موتور محرّکۀ امام(ره) و سربازانش در کربلا و نجف بودند و ایرانی ها هنوز هم صدای «هل من ناصرِ» امامشان را نه به گوش بل از عمق تاریخ با عمق وجود و از ته دلشان شنیده و می شنیدند و بر آن لبّیک گفتند ، و شد آنچه باید می شد ؟ سنگر کلیدی غرب و شرق در فاو ، شلمچه ، مهران و … یکی پس از دیگری شکسته شد ، الله اکبر .

         دشمن با همۀ توانش آمده انقلاب را قبل از این که شناخته شود و قبل از این که فرصت ارسال پیام و تبدیل شدن به الگو داشته باشد ، خفه کند ! ولی نفهیمده بود که نور منفجر شده قابل کنترل نیست ! چون فرمانده این قافله را نشناخته بودند؟ در سال ۱۹۸۶ هوشمندی از قبیلۀ شیطان (فوکویاما) در کنفرانس شیعه شناسی در مرکز صهیونی بر شکست ناپذیری فرزندان خمینی(ره) صحّه گذاشت ، و حال دنبال خلاصی از آتش افروخته ای بودند که دامنگیرشان شده بود و هر روز پیامی برای بیداری می فرستاد . الله اکبر ، عجب معرکه ای بود در این جنگ ؛ حنظله ها یکی دو تا نبودند ! تمرین غلبه بر ترس و برآشفتن بر گیسوی شب ؟ عشق بود و رقص در خون و مردان بودند و مردانگی مشق می کردند .

         آمریکایی ها با هدف قراردادن هواپیمای مسافربری در فضای خلیج همیشه فارس که توام با سکوت خبری سازمان یافته بود ، نشان دادند که بیش از این تحمّل این همه تحقیر را نخواهند داشت ؟ دست صدام هم در استفاده از هرگونه سلاحی به اصطلاح ممنوعه باز بود . و این گونه شد که امام(ره) بر غربت سربازانش و بر غربت یارانش جامی از  اززهر سرکشید و قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت ! اقدامی که مثل همیشه ، سرفرماندهی صهیونی را ناباورانه غافلگیر کرد ، چه رسد به صدام که مستی بود و باورش شده بود این همه قدرت نظامی از آنِ خودش است . الله اکبر ؟

         امام(ره)  فرمان بر دفن کینه ها از دشمن نداده بود ! پس حکمت پذیرش قطعنامه چه بوده که با سرودن «جام زهر» آن را تبدیل به سّری کرده بود که فرزندانش بایستی زحمت تفسیر آن را برای گُم نکردن هدفشان ، بخود بدهند ؟ بایستی کینه ها در نبردی سخت تر سازماندهی می شد ، مطلبی که غفلت از آن باعث فتنۀ در ۱۳۸۸ شد !؟ دوران سازندگی ، دوران ساختن در آرامش ؟ امام(ره) دیگر نبود ، فقدانِ سنگین امام(ره) غیر قابل تحمّل می نمود . فرزند خلفش می گفت ؛ «آینده از آنِ حزب الهی هاست»! جراحت های جنگ را می شد با اشرافیّت قابل تحمّل کرد ؟ سبقت بر رفاه طلبی هر روز تشدید شد ، نمی شد که بر روند ادارۀ جهان بر آشفت !؟ بایستی زندگی کرد ؟ علامت سؤال بزرگی بر دل های پرکینۀ سربازان امام(ره) نقش می بست ! که وجود مقتدایشان ، سفارش امامشان بر اطاعت از ولی فقیه آرامش می داد . دوران تکمیلی اصلاحات سیاسی آغاز شد ، «گفتگوی تمدن ها» شعار استراتژیکی که می توانست بسیاری از مشکلات را حل نماید ؟ چون  گفتگو نیاز به غنای فرهنگی و سابقه تمدنی و موقعیّت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی می طلبید که ما داشتیم ، خوشحال کننده بود . غافل از آن که  گفتگو کنندگان بر دیالوگ آن بر مبنای غنای فرهنگیِ خود واقف نبودند ! تیری بود در تاریکی و دشمن  بیشتر از ما از آن استفاده کرد ؟!  کلمۀ مقدّس «آزادی» در زرورقِ لودگی و بی بند و باری بر فضای فکری فرهنگی سایه افکند ؟ الله اکبر ، پلورالیسم از سیاست گذشت و رسید به مصادرۀ فرهنگ اسلامی – ایرانی و «صراط مستقیم» قرآنی به صراط های مستقیمِ سروش تبدیل و تفسیر شد ، اگر برای این دوران هدفی تعریف شده باشد ؟ انشقاق و تفرقه در صفوف فرزندان خمینی(ره) شایسته تر است ، که چون با اعتقاد پیروز بودند . بایستی منبعد تردید کنند! این گونه بود که در تیرماه ۱۳۷۸ بر میراث امام(ره) معترض شدند! بدست پیروان حسین(ع) ، بر ماهیت قیام حسینی(ع) انگشت تردید گذاشتند ! او که منشاء خلاصی کشور هند از دست استعمار پیر شد ، او که قیامش عامل اصلی پیروزی بر صدام و پشتیبانانش شد و حالا در ایران ،  و به بهانۀ آزادی بیان میراث کربلا را مصادره به مطلوب می کردند !؟ کسانی که بر این تحلیل تردید دارند ؟ به تفسیر «سیمون مردن» از دوران سازندگی و اصلاحات مراجعه کنند ؟ شاید باورشان شود . آورده است که ؛ اسلام و انقلاب اسلامی که منشاء به چالش کشیده شدن تمدن و فرهنگ غرب است توان وارد شدن در گفتمان اقتصاد و سیاست را  ندارد ؟ و روند طی شده در این دوران نشان می دهد که انقلاب در رسیدن به اهدافش مجبور به تسلیم است و می رود که به پایان خود برسد ؟! -کسانی که باورشان شده کمک کنند قانون هدفمند کردن یارانه ها ، جراحی بزرگ اقتصادی به توفیق قرین شود – ولی ، علمدار این انقلاب را در تحلیل هایش لحاظ نکرده بود و نکرده بودند ؟ همو که امام(ره) در توصیفش فرموده بود ،«آقای خامنه ای را من بزرگش کردم» ، الله اکبر ، چرا چنین ؟ «السّابقون» ، سابقۀ انقلابی تعدادی ابرهای تردید را بر جامعه پراکنده بود و تشخیص سره از ناسره ناممکن می نمود ! عجب فرهنگی ؟ در لایه های عمیق خود ، رویش های ناباورانه دارد .

         آری ، پنجه ای که بر روی انقلاب در تیرماه ۱۳۷۸ه.ش کشیده شد ، دشمن را امید وار کرد که در شلیک موشک های ساخته شده در کوچۀ «تین پن» موفقیت هایی بدست آورده ، خطی که تصمیم بر تقویت آن گرفتند ؟ یادمان نرود فریادهای رهبر و مقتدایمان از تهاجم فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، غارت فرهنگی و ناتوی فرهنگی در هشدار و هدایت و سازماندهی سربازان انقلاب برای رویارویی در این جبهه بود .دشمن باورش شده بود بمباران سالیان دراز در صحنۀ فکر و فرهنگ بر ذائقۀ ملّت اثر گذاشته و در پای صندوق های رأی به بار خواهد نشست ، ولی آنچه حیرت همگان را برانگیخت ، انتخابی بود در تقابل با آنچه انتظارش می کشیدند ! دولت نهم شکل گرفت ، مردم ایران با انتخابشان شگفتی آفریده بودند ، یادشان نرفته بود کلام امامشان که آمریکا دشمن این ملت توصیه کرد ، و یادشان نرفته بود سخنِ نحسِ «واینبرگر» (وزیر جنگ) که می گفت ؛ «باید ریشۀ این ملت خشکیده شود» . الله اکبر ، هزینه های تبلیغی و سیاسی ، بی نتیجه شده بود .

         انقلاب اسلامی ، فرهنگ اسلامی – ایرانی اگر به سازش کشیده نشود و یا به تسلیم واداشته نشود ، بنیادهای فکری و سلطه گری در ارزشی مهار نشدنی فرو خواهد ریخت؟ ارتش اسرائیل در ابتدای پیروزی انقلاب در حومۀ بیروت بی واهمه می کُشت ، تلاویو ، حیفا ، رام ا… ، اورشلیم ، قدس و ارض موعودی که در سایۀ قدرت آتشین ارتش صهیونی یهودیان را برای ادّعاها و وعده های  دروغین جمع می کرد ، در سایۀ پیروزی و هر چه بر عمر انقلاب افزوده می شد ، ارتش اسرائیل به سمت جنوب لبنان عقب می نشست تا اینکه هیمنۀ خود را در نبردی ۳۳ روزه با فرزندان امام روح ا…(ره) شکسته شده دید ؛ الله اکبر ، ارتشی با آن عظمت و با پشتیبانی چون تنها ابرقدرتِ یکّه تاز وادار به زندگی پادگانی شده ! مجبور شده ، مدیریت درگیری را از حومۀ بیروت به خیابان های ارض موعود منتقل کند ؟ دیگر ، از شعار از نیل تا فرات خبری نیست ، بایستی به فکر تغییر شکل پرچم اسرائیل نیز بود تا با واقعیات روز مطابقت کند ، و شاید این پرچم را در موزۀ لوور برای مطالعۀ آیندگان نگه داشت ؟ تفسیر گلدامایر از  زلزلۀ انقلاب و پس لرزه هایی را که موجودیت دولت صهیونی را هدف قرار گرفته ، درستی خود را با گذشت زمان نشان می دهد ، چه باید کرد ؟

         نبرد نظامی با ایران عواقبی دردناک دارد ، چرا؟ چون تصمیماتی که ایرانیان می گیرند ، در تهران و بی حضور و مشاورت خارجی صورت می گیرد ! کسی نمی داند ، وقتی گلوله ای شلیک شد ، جنگی آغاز شد ، واکنش ایرانی آبدیده چه خواهد شد ؟ نبض اقتصادی غرب در تنگه هرمز می تپد و این اوّلین احتمال یک فاجعۀ حاصل از اقدام نظامی است ، چه باید کرد ؟ بایستی طرحی ریخته شود که استارت آن در تهران زده شود و نتیجۀ آن در خلیج فارس گرفته شود ! نظام اسلامی در یک انقلابی رنگین و تجربه شده در تهران به زیرآورده و یا تغییر ماهیت داده شود ، آنوقت است که نیازی به لشکرکشی نخواهد بود ! به این گونه بود که برای هشت سال جنگ تحمیلی هشت ماه جنگ نرم اراده ها ، فکرها ، طبیعت با جذابیت ، فرزانگی با هوچی گری و… در انتخابات سال ۱۳۸۸ه.ش آغاز شد . الله اکبر ؛ «احمق ها فکر کردند اینجا گرجستان است » ؟ کسانی که باور به توطئه نداشتند ، لاجَرَم «فته را از قتل بالاتر نمی دانستند» .

         غرب راهش  را درست انتخاب کرده بود ؟ موجودیّت انقلاب و انقلابیون با ساختار و ماهیّتی که امام تعریف کرده بود ، انفجاری بود از نور ، که روشنی بخش و هویّت ساز و قدرتی تزریق می کرد «لطیف و خبیر» که دشمن را در یک جنگ نرم به زانو درآورده بود و می آوَرَد ؟ کسانی که باور نکردند و سعی می کنند باور نکنند ، نور انقلاب و ثمرۀ فرزندان امام(ره) از تونس تا یمن را فراگرفته است ؟ حرکت های مردمی در مصر ، شعارهایشان را با شعارهای انقلابی مردم ایران در ۳۲ سال پیش مقایسه کنند ! « اسرائیل باید از بین برود » دشمن باور کرده بود که این همه علیه انقلاب تلاش می کرد و می کند . ولی تعدادی در جبهۀ خودی باور نمی کردند که ، در روزِ قدس شعارِ «نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران» سر دادند ، انقلاب های مردمی در کشورهای اسلامی تحققِ کلام پربار امام کبیرمان را چقدر نزدیک می نماید . در سی و دوّمین بهار پیروزی انقلاب ولوله در اردوی دشمن چقدر دیدنی شده اگر مصداقِ «صمُّ بُکمُّ عُمیُّ فهم لایفقهون» نباشیم. آری ، این کلام امام فرزانه ویگانۀ ماست که فرموده ؛«این انقلاب سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد» و می کند ، صدای شکستن ستون های فقرات دشمن و سقوط سنگرهای حیاتی و کلیدی صهیونی درخاورمیانه را ندیدن ، نفهمیدن امام(ره) و مسخ شدن در خط «جرس» و افتادن در دامن «انگلوآمریکن» است .

والسلام

 ۱۴ بهمن ۱۳۸۹  –  ذوالفقار صادقی

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *