مویه بر علی (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

مویه بر علی (ع)

           بدیهی است که شبهای قدر ، همان شب های نزول قرآن و در قبل از شهادت امام علی(ع) بوده است . ولی حکمتِ تقارن این شبها با ضربت خوردن وشهادت آن حضرت چه بوده است ، از رموز الهی است . این مطلب ، به این معنی نیست و نخواهد بود که عقول بشری در کنکاش در تفسیر و تحلیل واقعیّاتی از نقل و نص و در رجوع به رمزگشایی چون عقل انسانی که هدیه ای است خدادادی به موضوع نپرداخته و از آن بهره نبرد . در محاسبه ای ساده می توان پی به معنی دار بودن این تقارن بُرد ؟ احیای این شب ها که در آستانۀ آن قرار گرفته ایم ، با ضربت خوردن و شهادت آن حضرت در شبهای قدر بسیار گویا و منطقی است . براستی اگر ضربت خوردن و شهادت علی(ع) در این شب های عزیز اتّفاق نمی اُفتاد ، بهانه ای هم برای احیای شب های قدر نیز وجود نداشت ، ما انسان ها که دنبال بهانه ایم . در نبود بهانه ای مناسب برای شب های با این عظمت بیداری شب و در کسب فیض الهی نیز فشل می بودیم و این بدور از حکمت الهی بود .

         نویسنده ، قصد واکاوی زندگی پرحادثۀ آن حضرت را در این مجیز ندارد ، که قلمی و ذوقی توانمند و عنایت ویژۀ الهی می طلبد . هدف این نوشتار اشاره ای است بر قطره ای از دریای فضایل علی(ع) و مؤیّد بر آن شخصیّت گرام و گرانسنگ است ؛

         از پیامبر اکرم(ص) است که فرمودند : «یا علی اَنتَ اَوّل المؤمنین ایماناً وَ اَنتَ اَوّل اَلمُسلِمین اسلاماً وَ انت منِّی بِمَنزله هرون مِن موسی» ، یا علی تو اول کسی هستید که ایمان آوردید و تو اول کسی هستید که اسلام آوردید و نسبت تو با من مانند هارون نسبت به موسی است . و در موقعیّتی دیگر فرموده اند : «علی مَعَ القرآن و القرآن مع علی لا یَفتَرِقا حَتّی یَردا علی الحوض» ، علی با قرآن است و قرآن با علی است ، از هم جدا نشوند تا سرِ حوض نزدِ من آیند . در حدیثی دیگر از ابوهُریره آمده است که ، پیامبر اکرم(ص) در محفلی از یاران خود و در شأن و فضیلت حضرت امیر(ع) فرمودند : اگر می خواهید علم آدم(ع) و همّت و عزم نوح(ع) و خوی ابراهیم(ع) و مناجات موسی(ع) و زهد عیسی(ع) و هدایت و علم محمّد(ص) را ببیند به آن کسی که می آید نگاه کنید ، همه گردن کشیدند ! آنگاه علی بن ابیطالب(ع) را دیدند می آید .

         از عمر خطاب نقل شد که به علی(ع) گفت : «ای ابوالحسن ، خداوند مبارک نگرداند و مشکلی را که تو در آن حکم و داوری نکنی» و «اگر علی نبود ، عمر هلاک می شد» و «هنگامی که علی در مسجد حاضر باشد ، کسی فتوی ندهد» . در روایتی دیگر از عمر در برشماری فضایل علی(ع) آورده شده که : ۱- در خانۀ کعبه متولّد شد ، ۲- اسم او آسمان تعیین شد ، ۳- زن او دختر پیغمبر خدا و از بهترین زنان عالم وجود بود ، ۴- پسران او از بهترین فرزندان است ، ۵- در حین توّلد بصورت پیغمبر متبسّم گشت و آیات تورات و انجیل و زبور و قرآن که هنوز نازل نشده بود قرائت فرمود و …

         از معاویه بن ابوسفیان نقل شده است که ، در مصاحبه با ضراربن صخره ؛ با وجود بغض و کینه ای که از آن حضرت در دل داشت متأثّر شد و بقدری گریست که موی محاسنش تَر شد و گفت : «رَحِم الله اباَالحَسَن لَقَدکان کَذالک» و از عمروبن العاص ، که یکی از دشمنان قسم خوردۀ آن امام(ع) بود ، نقل شده :

«علی الدور و الذهب المصطفی     و باقی النّاس کلُّهُم تُراب»

یعنی ، وجود علی چون درّ و زرِ ناب و مردمِ دیگر نسبت به او حکم خاک را نسبت به طلا دارند .

         نگاهی به گوشه ای از فضایل علی(ع) از دوستان و از دشمنان آن حضرت ، در اثبات تقارن عقلانی و حکیمانۀ شهادت او با شبهای قدر ، که قدرِ هر شب آن برابر است با هزار شب «لیله القدر من الف شهر» ، عظمت وجودی آن حضرت را به اثبات می رساند که ، تپش هر قلمی و روانی هر ذوقی و تفکر هر متفکری را بجُز عنایت باریتعالی به دامنۀ آن عظمتِ بی نظیر راهی نیست و نخواهد بود و توجیه گر مویه ای سوزناک و از تَهِ دل بر آن مولا را می رساند .

         در شهادت آن حضرت یک تقارن تاریخی ، عبرت آموز و سئوال برانگیز دیگری نهفته است که ، پرداختن به موضوع ، جایگاه آن حضرت و غبار روبی از نسبت علی(ع) با قرآن و شب های قدر را می رساند : یکی از جنگ هایی که در زمان حیات پربرکت حضرت ختمی مرتبت(ص) بوقوع پیوست و در آن سرنوشت حاکمیّت نوپای اسلامی بدست امام علی(ع) رقم خورد ، جنگ خندق است ، که در آن کُفّار قریش با یارگیری از احزاب و دشمنان قسم خورده اسلام مثل یهود ، قصد یکسره کردن کار اسلام را داشتند ، و نمود اصلی و بازیگر کلیدی که می بایستی خط شکنی می کرد ، یَلی بود نامدار بنام «عمربن عبدود» که در نبردی تن به تن بدست یدالهی علی(ع) کشته شد و موجبات هزم لشکر کُفر را فراهم آورد ، علی(ع) از آن نبرد زخمی بر فرق به یادگار داشت که بدست مبارک رسول الله(ص) مرحم شده بود . حال ، دورانی گذشته و نوبت به حاکمیت علی(ع) در کوفه رسیده ، این بار دشمنان آن حضرت نه کفار قریش ، که مخلوطی از شرک خفی و زر و کینه و فتنه تشکیل می شد که به نام اسلام هم صورت می گرفت و «ابن ملجم مرادی» که زمانی از یاران علی(ع) بود ، دارای این خصوصیّات شده بود ، مأمور قتل آن حضرت می شود . در سحرگاه نوزدهم رمضان ، ضربت «ابن ملجم» آن نماد شرک ، درست در جایی از فرق سر آن حضرت فرود می آید که در جنگ خندق به شمشیر عبدود زخم برداشته بود. دیگر مرحم گذاری چون پیغمبر اکرم(ص) نبود که مداوایش کند . وقتی آن حضرت ضرب خورد ؛ اولین جمله ای که فرمودند : «بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله فُزت و ربّ الکعبه» ، سوگند به خدای کعبه رستگار شدم . وقتی مردم به بالای سرش در محراب عبادت شتافتند ، دیدند این آیۀ مبارک را می خواند : «منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نجزیکم تاره اخری»یعنی در زمین خلق کردم شما را و در زمین برمی گردانم شما را و از زمین بیرون می آورم شما را بار دیگر . در این زمان بود که مردم متوجه شدند ، باد سیاهی وزیدن گرفته و جبریل امین در میان آسمان و زمین فریاد می زند که «تهدّمَت والله ارکان الهدی و انطمست اعلام التّقی و انفصمت العروه الوثقی قتل ابن عم المصطفی قتل المجتبی قتل علی المرتضی قتله اشقی الاشقیاء» ، بخدا سوگند که در هم شکست ارکان هدایت و تاریک شد ستاره های علم و نبوت و برطرف شد نشانهای پرهیزکاری و گسیخته شد عروه الوثقای الهی و کشته شد پسر عم محمد مصطفی(ص) و شهید شد سیّداوصیاء علی مرتضی شهید کرد اورا بدبخت ترین اشقیاء .

         «علی بن ابیطالب هر جا که قدم نهاد و در هر مقامی که سخن گفت و هر دم که برق شمشیرش همراه پرتو خورشید درخشیدن گرفت ، پرده های استبداد را پاره کرد و شکلها و رنگهای گوناگون استثمار و خودپرستی را از بین بُرد و اساس ظلم و ستم را برافکند و زمین را هموار ساخت تا بتوان بآسانی در آن گام نهاد و سپس در راه دفاع از حقوق افراد و توده ها ، در راه نگهبانی حقوق و آزادیهای انسان ، شهید از دنیا رفت و این بعد از آن بود که در دوران زندگی خود ، هزار بار در این راه جانبازی کرده و شهید شده بود» .

  والسلام

ذوالفقار  صادقی – ۵/۶/۱۳۸۹ه.ش ۱۶رمضان۱۴۳۱

مآخذ :

برای مطالعۀبیشتر مراجعه کنید به ؛

۱-   جرج جرداق ، امام علی(ع) صدای عدالت انسانی ، ترجمه ؛ خسروشاهی ، جلد۱ صص۱۲۹ ، ۸۹ ، ۸۸ جلد۲ ص۱۳۵  چ ۱۳۷۶ .

۲-    قمی ، شیخ عباس ؛ منتهی الآمال ، جلد۱ص۲۱۰ .

۳-    عمادزاده ، حسین ؛ چهارده معصوم ، صص۴۶۶ ، ۳۹۹ ، ۳۸۱ ، ۳۶۱ .

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *