تفرقه افکنی از بستر قومیّت (۲)

بسم الله الرحمن الرحیم

یا اِیُّها النّاسُ اِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَر وَاُنثی وَجَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَالله اَتقکُم اِنَّ اللهَ عَلیمُ خبیرُ.(الحجرات ۱۳)

(ای مردم ما همۀ شما را از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید بزرگوار(و با افتخار)ترین شما نزد خدا با تقواترین مردمند و خدا از حال شما کاملاً آگاهست.)

«تفرقه افکنی از بستر قومیّت» (۲)

الف) قوم یا قومیّت؛

         بحث امروز بنده، ادامۀ مطالب مربوط به قومیت در منطقه خاورمیانه و بخصوص کشورمان (ایران) که بخشی از آن در هفتۀ قبل طرح شده است، صورت می گیرد.در آیه ای که تلاوت شد، به روشنی نشان می دهد که قوم، طایفه، خانواده و فرد، از طبایع ذاتی انسانی و از حکمت های الهی است که این گونه آفریده شده ایم تا همدیگر را بازشناسیم و این تفاوت ها است که زندگی را لذت بخش کرده و در توجه به این تفاوت هاست که مسئول بودن و مختار بودن انسان معنی پیدا می کند و مورد سئوال قرار خواهد گرفت، علاوه از مباحث قرآنی، نتایج علمی دانشمندان علوم انسانی نیز بر طبیعی بودن موضوع تأکید دارند. آنچه، این مفاهیم را ناپسند کرده است، سوء استفاده ای است که به نام قوم و قبیله صورت می گیرد و می خواهد برتری قبیله ای و فردی را نسبت به همنوعان خود به اثبات برساند و مسئلۀ طبیعی را سیاسی کرده و بنفع منافع گروهی مصادره می کنند، در صورتی که بنا به نص صریح قرآنی برتری از آنِ باتقواترین مردمان است.

         وقتی، فرد به فردیّت و قوم به قومیت تأویل می شود، تجربه نشان داده است که تعصباتِ خشک زمینه ظهور پیدا و احساسات جای عقل و منطق انسان ها را می گیرد. و نقطۀ آغازین تشدید اختلافات قومی، مذهبی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را سبب می گردد، مطلبی که، به درستی توسط اندیشمندان اسلامی شناسایی و ارائۀ طریق شده است. به عنوان مثال:

  • سیدجمال الدین اسدآبادی، قومیت گرایی و تعصبات خشک قومی را رد نموده است و آن را عارضی و سیاسی اعلام می کند،
  • شیخ ابوزهره، استاد دانشگاه الازهر مصر، و رئیس دانشکده حقوق قاهره، در ریشه یابی گسسته شدن رشته های اُخوّت مسلمین را از صدر اسلام تا عصر حاضر، شدت گرفتن «احساسات قومی» ذکر کرده است،
  • علّامه اقبال لاهوری، در دیوان اشعارش، ملیّت پرستی و تکیه بر قومیّت را نوعی توحّش دانسته و بر هویت دینی تأکید می نماید.

«گر نسب را جزو ملّت کرده ای     رخنه در کار اُخوّت کرده ای»

«در زمین ما نگیرد ریشه ات     هست نامسلم هنوز اندیشه ات»

. . .

«تمیز رنگ و بو بر ما حرام است     که ما پروردۀ یک نوبهاریم»

در نظرگاه «اقبال» اگر تعصّبی هست، دین اسلام و پیامبر رحمت(ص) شایسته تر است، تا بتوانیم در حول محور اسلام عظمت و وحدت مسلمین را در قبال بیگانه حفظ نماییم، در زمان کنونی نیز، رژیم غاصب یهودی – صهیونی که دشمن خونی مسلمین است، با توجه و تکیه بر تفرقه توانسته است دوام بیاورد.

         اگر به سابقه تاریخیِ ورود اندیشۀ ناسیونالیسم یا قومیت گرایی، به شکل نوین توجه کنیم، بایستی به چگونگی فروپاشی امپراتوری عثمانی به عنوان تنهان قدرت اسلامی، و برنامه های غربی در تمسک به ناسیونالیسم دقت شود، کشورهایی با صبغۀ قومیتی ظهور کردند؛ مثل کشور ترکیه که از بقایای عثمانی بوجود آمد که هم مبنای قومیتی داشت و هم علیه دین و مذهب موضع گرفت و جنبش های کُردی در این کشور نیز شکل گرفتند. اکنون اگر به تعداد ۵۳ کشور اسلامی و شکل جغرافیایی مرزهای تحمیلی که با هدف بهینه سازی اختلافات، توسط انگلیسی ها تقسیم بندی شده اند، اقوام نقش اساسی را در تشدید اختلافات بازی کرده اند، و می توان گفت که قومیت گرایی در منطقه ما از ویژگی های اساسی دولت مُدرن بشمار می رود. فلذا، برای غلبه بر اختلافات و رهایی از سلطۀ بیگانه، مسلمین به وحدت استراتژیک نیاز دارند.

ب) قومیّت گرایی و نظام سلطه؛

         قومیت گرایی، به معنی برتری طلبی و سلطه جویی که زمینۀ بی بدیل خشونت طلبی و جنگ و خونریزی را فراهم و مانع بزرگِ هرگونه گفتگو و تفاهم در روابط انسانی، اقوام، ملت و کشور بوده است. فرصتی برای نظام سلطه بوجود آورده تا بتواند در جستجو و تأمین منافعِ نامیمون خود برخوردی دوگانه با ملت ها و کشورهای ضعیف و بخصوص کشورهای اسلامی داشته باشد. از یک سو، با تمسک به امپراتوری رسانه ای خود، فلسفه «پست مدرنیسم» را مبنای تفسیری قرار داده و در پیشبرد جهانی سازی و گسترش دموکراسی، با پررنگ کردن حقوق بشری اقوام، سعی در تحت تأثیر قرار دادن هویت های ملی، جمعی و مذهبی ملت ها و کشورها برآمده، و امنیت ملی کشورها را هدف قرار داده است تا، سیاست های سلطه طلبانه خود را در سایه دنبال نماید، و نظم نوین دلخواهِ آمریکایی را پیاده سازی کند.

و از سوی دیگر، با تشویق قومیت گرایی و ناسیونالیسم افراطی و پیوند آن با فرقه گرایی انحرافی، شیرازۀ دینی و ملی کشورها و بخصوص ملل مسلمان را هدف قرار داده و متزلزل می کند. مطلبی که در صورت نبود هوشیاری و حساسیت ملی، می تواند شکاف های بین حاکمیت و بدنه اجتماعی و قومی را افزایش داده و ایجاد بحران های فزاینده و غیر قابل کنترلی را باعث شود.

         نمونه بارز چنین سیاستی را می توان در کشوری مثل «لبنان» مورد بررسی قرار داد، قومیت گرایی و فرقه گرایی در این کشور، تا جایی پیش رفته است که هر کدام از اقلیت های قومی به دنبال کسب قدرت انحصاری و قلمرو سازی مختصِ به خود برآمده اند، کشور کوچکی که موجودیت شبه فئودالی پیدا کرده است. اتفاقی که باعث شده مردم این کشور،در تأمین امنیت اسرائیل بهای گزافی پرداخته نماید.

پ) قومیت در ایران؛

         مطالعات جدید، ادعای این که از چهار هزار سال قبل، آریایی ها به این سرزمین مهاجرت کرده و سپس به سمت اروپا گسترش پیدا کرده اند را به زیر سئوال برده است، و نشان می دهد که آریایی ها از ده هزار سال پیش ساکنین اصلی در فلات ایران بوده اند و مطالعات نشان می دهد که اقوام ایرانی، مثل، فارس ها، ترک ها، کُردها و . . . وابستگی تاریخی و ژنتیکی دارند و دارای مشابهت های فراوانی هستند که در کمتر ملتی پیدا می شود.

         مطالعه سقوط «قاجار» و ظهور «پهلوی»، نشان می دهد که؛ قاجارها با همه ضعفی که داشتند در تعامل با اقوام و بخصوص در منطقه ما، برخورد مناسب و حساسیت برانگیزی نداشته اند، و به افکار و عقاید اقوام احترام می گذاشتند و توانسته بودند ابزار سوء استفاده از قومیت را کم رنگ نمایند و همین مطلب مورد پسند بریتانیای کبیر نمی توانست باشد. فلذا، برای تأمین منافع خود، خلع قدرت کردند و رضاخانِ میرپنج را به حکومت رسانیدند. حکومت جدید، به بهانه مدرن سازی و متمدن کردن ملت و کشورِ ایران و ایرانی، دست به اصلاحات گسترده به شیوه تک صدایی و دیکتاتورمابانه، زد. سیاست تخته قاپو در این منطقه، کشف حجاب، کلاه شاپو، مبارزه با سنت ها و فرهنگ اصیلِ ملّی و دینی، ایجاد ارتش ملی، ایجاد راه آهن و . . . که نمونه بارز واکنش قومی در جابجایی قدرت بین قاجار و پهلوی، شورش خانی و قبیله ای «اسماعیل سمیتقو» بود،که مورد سوء استفاده انگلیسی ها قرار گرفت و در نهایت بدست رضاخان سرکوب و کشته شد.

            حاکمیت پهلوی و سیاست های ضدِّملی و بظاهر متمدنانه با اقوام ایرانی و بخصوص قوم کُرد در این منطقه، باعث ایجاد شکاف بین حاکمیت با بدنه اجتماعی را فراهم آورد و مانع بزرگ تکاملی در وحدت ملی ایرانی را باعث شد، مطلبی که قدرت های سلطه گر، تنها بهره بردار آن بوده و هستند. موضوع قابل توجه دیگر، این که، احزابی که در این برهۀ زمانی در ایران پدید آمدند نیز، صبغۀ قومیتی داشته و هنوز هم دارند. زمینه ای که باعث شد، بمحض اشغال ایران در جنگ دوم جهانی، دستاویز «روس«ی و «انگلیس»ی، در تأمین منافع و در آسیب زدن به وحدت ملی ایران قرار گیرد، و فریاد جدایی خواهی شنیده شود.مثل، احزاب دموکرات و کومله در ایران، که با رفتن «رضا خان» و امضای سند سلطه توسط «محمدرضا» مجوز سرکوب این احزاب فراهم آمد، (پیشه وری در تبریز و قاضی محمد و جمهوری مهاباد در آذربایجان غربی در ۱۳۲۶ه.ش)، سرکوبی احزاب قومیّتی و ایجاد امنیت در سایه سرنیزه، نه تنها منافع ملی را، ریشه ای حل نکرد، تبدیل به آتش زیر خاکستری شد تا پیروزی انقلاب اسلامی و جابجایی قدرت ملّی.

         اقوام ایرانی به توجه به مشترکات تاریخی، فرهنگی و ژنتیکیِ غنی که دارند، یکصدا برای پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی طاغوت در مسیر هویت یابی اسلامی و ملی خود و در رهایی از نظام سلطه مشارکت داشتند، و در پیروزی انقلاب سهیم هستند. سئوال قابل توجّهی است که در منطقه ما، کدامین جریان فکری توانست در کمترین زمان ممکن، شورش قومی علیه انقلاب را شکل داد!؟با چه دستاویز و بهانه ای، اگر مدعیان دروغین هدف درست و قابل توجیهی داشتند و دارند، چرا متینگ سیاسی را در مهاباد برگزار نکردند که مردمی یکدست دارد، در شهرِ «نقده» که کُرد و ترک در کنار هم می زیستند، گردهم آیی قومیتی برگزار کردند تا جرقّۀ درگیری را زده باشند و موفق هم شدند. و شروع کردند در ضعف نیروهای مسلح، پادگان ها را غارت کردن، شرارت را توسعه دادن، و مشارکت و معاونت در سیاست های صدامی کردن و خون های پاک جوانان این کشور را برای منافع بیگانه ریختند.

         اگر مروری کوتاه به آثار و برکات انقلاب اسلامی در ایران و بخصوص در منطقه داشته باشیم، می توانیم دو مورد اساسی را مورد مطالعه قرار دهیم؛

الف) فرآیند نوسازی؛ محققین، فرآیند نوسازی در ایران را، در سه مرحله مورد بررسی قرار داده اند؛ مرحله ای که شامل سال های بین ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ه.ش، یعنی دوره زمانی شکل گیری و تحکیم پایه های قدرت پهلوی ها، و به عبارتی شکل گیری دولت مدرن در ایران، اختصاص داشته است. و به جاده سازی، ایجاد پادگان های نظامی و حذف قدرت های محلی و ایجاد وحدت ملّی، با رنگ و لعاب امنیتی و تأمین امنیت در زیر سایه ژاندارم و سرنیزه، در واقع نهادهای مدرنیته وارد منطقه می شود، مرحله دوم- که به دوران رکود نسبی از آن یاد می شود، بین سال های ۱۳۲۱ تا ۱۳۵۶ه.ش، را شامل می شود، در این دوره است که، سیاست های جهانی دوقطبی مستحکم و ایران در اردوگاه غرب و ژاندارم منطقه است، در داخل کشور نیز، سازمان های امنیتی و انتظامی، با قدرت توانسته اند آزادی خواهان را کنترل و هر صدای مخالفی را در نطفه خفه کنند، بازی با قومیت در ایران و مهار مردم توسط خان ها و کدخدایان پررنگتر است، ولی از توسعه و پیشرفت فرهنگ ملی – اسلامی، اقتصادی و اجتماعی، خبری نیست، مرحله سوم نوسازی؛ از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، دانسته اند. بین سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۹ه.ش، را شامل است. در این دوره است که فرهنگ اصیل اسلامی – ایرانی و بروز هویت اصیل ایرانی برای منافع غرب خطر آفرین شده، و مورد هجمۀ همه جانبه قرار گرفته است. هشت سال جنگ تحمیلی و تحریک قومیت ها را شاهد هستیم، و . . .

ب) جابجایی در پایگاه اجتماعی مردم؛ تا پیروزی انقلاب اسلامی، در سوء استفاده از مسئله مهم قومیت، جایگاه هر فرد و قومی، با توجه به وابستگی قومی، قبیله ای، مالکیت، زمین و نسب و . . . تعیین می شد، که مورد پسند و در راستای منافع استبداد داخلی و استکبار جهانی قرار داشت. انقلاب اسلامی آمد تا جایگاه اجتماعی افراد و گروه ها را بر اساس آنچه دین مبین اسلام فرموده است، جابجا کند. جایگاه اجتماعی را نه در وابستگی، بلکه، در آزادگی و تقوا و اکتسابی تعریف کرد و بر آن پای می فشارد، روندی که استقامت ملت ایران را بر پایه های هویتی اصیل اسلامی – ایرانی قوام و توسعه ملی را در ابعاد مختلف فراهم آورده و خواهد آورد.

   والسلام

 ذوالفقار صادقی

طرح شده در جمع روحانیت محترم منطقۀ «سردشت»(استان آ.غ)، به تاریخ ۱۹/۱۰/۱۳۹۱در ارومیه

مآخذ:

  1. قرآن کریم،
  2. قومیّت گرایی و مشارکت سیاسی، صفری؛ ۷/۵/۱۳۸۶، توسعه ایرانی(درآمدی بر جامعه شناسی توسعه در ایران) blogfa.com ،
  3. قومیت گرایی، چالش بزرگ جهان اسلام، مصباح زاده . payam-aftab.com،
  4. قومیت گرایی و ناسیونالیسم منفی، عرفان عزیزی ۱۳۹۰٫ Makoran،
  5. مهدی ورپشتی، blogfa.com،
  6. آسیب شناسی در جنبش کُردی، ذوالفقار صادقی، انتشارات اختر، ۱۳۹۱،
  7. فرآیند و پیامدهای نوسازی و تغییر و تحولات اجتماعی در کردستان ایران(۱۳۷۹-۱۳۰۰ه.ش)،احمد محمد پور،۱۳۹۰،
  8. ویکیپدیا(جمعیت شناسی ایران)، org/wiki.

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *