دانش و سازمان – ۴

بسم الله الرحمن الرحیم

دانش و سازمان ۴

کَم مِن فِئه قَلیلَهِ غَلَبَت فِئه کَثیِرَهَ بِأذنِ اللهِ وَاللهُ مَعَ الصّابِرِینَ .(بقره/۲۴۹)

(چه بسیار رخ داده که به یاری خدا گروهی اندک بر سپاهی بسیار غالب آمده اند ؛ خدا یار و یاور صابران است .)

            آیۀ فوق را خدای تبارک و تعالی در توصیف داستان طالوت و جالوت نازل کرده است ، مطلبی که از راز و رمزهای قابل کشف خبر می دهد که چگونه و در چه شرایطی ؛ گروهی اندک بر سپاهی گران غالب می آید؟ نمونۀ بارز و قابل مطالعه در این خصوص را می توان در رویارویی سی و سه ساله با ضدانقلاب داخلی و دشمن متجاوز خارجی در استان آذربایجان غربی مشاهده کرد .

            جغرافیای سیاسی ، ترکیب جمعیتی ، تاریخ پرفراز و نشیب ، مرزها ، آب های روان ، منابع طبیعی و شیوه های متنوع زیستی مردمانش از آغاز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تاکنون ، تجارب بی بدیلی برای مطالعه و عبرت گیری و درس آموزی در آختیار ما می گذارد ، خوان گسترده ای است برای محققین این منطقه و کشور که در سایر مناطق چنین امکانی به آسانی قابل حصول نیست . فلذا ، عدم توجه سازمان ها و نهادهای مستقر در منطقه به چنین سرمایه ای مصداق بارزی از ناسپاسی است . اگر قرار است سازمانی بالنده و پیشرو داشته باشیم بایستی بیاموزیم از گذشته و پشتوانه ای مستحکم از تجارب را داشته باشیم و این مهم فقط و فقط در فرایندی قابل تعریف حاصل خواهد آمد که ، نقطه شروع آن «ایجاد مدیریت دانش در چارت سازمانی است. سپس تأکید مدیران و تمایل کارکنان در اولویت های بعدی قرار دارند».(رضائی نور ، جلال- ۱۳۹۱)

            اگر مدیریت دانش ، مدیران و پایوران را سه ضلع مثلّثی برای رسیدن به مقصود در تولید دانش بدانیم ، همّت ما نتیجه مطلوبی نخواهد داشت ، مگر این که این مثلث بر پایه های مستحکمی بنام «فرهنگ سازمانی» بنا شده باشد . از مولا علی(ع) است که فرمود ؛ «ارزش هرکس به مقدار دانایی و تخصص اوست».(حکمت-۸۱) و هم از اوست که ؛ «بی ارزش ترین دانش ، دانشی است که بر سر زبان است».(جکمت-۹۲) این دو مطلب نشان می دهد ، تجارب فردی و سازمانی تا زمانی که در یک مدیریت مستحکم سازمانی و در یک زمینۀ قابل اطمینانِ فرهنگی تدوین و در دسترس عموم قرار نگیرد ، به همراه صاحب آن دارای عمر و ارزش خواهد بود .

            برخی بررسی ها نشان می دهد ۴۲درصد از سازمان هایی که یک بحران را پشت سر گذاشته اند ، درصدد برنیامده اند که برای حل مشکل احتمالیِ بعدی ، طرح مقابله با بحران آینده را تدوین کنند.(بوث ، بهار۱۳۴۱:۱۳۴) ، ولی منطق حکم می کند درس های آموخته شده در خصوص شکل گیری و یا مدیریت بحران ، به مثابه دانش ضمنی(تجربی و شفاهی) به دانش صریح  (علمی و مکتوب) تدوین شود و بر اساس این تجربه ها ، نظریه های کاربردی – بومی ارائه گردد. البته باید این نکته را همواره و به طور جدی ، به خاطر داشت که یادگیری از بحران ها شمشیری دو لبه است و باید منافع بالقوه آن را با خطرات ناشی از تعمیم دادن افراطی و کاربرد اشتباه درس ها سنجید.(روزنتال و پیتزنبورگ ، قربی۱۳۹۱)

            فحوای کلام این که ، امروزه ؛ «مدیریت دانش برای بسیاری از سازمان های پیشرو ، نماد رقابت و عامل دستیابی به قدرت و بالندگی محسوب می شود».(کاشانی-۱۳۹۱) و به عبارتی ، هم برای فرهنگ سازی در سازمان در تحکیم بنیان های دانش و دانشی کردن سازمان و هم رسیدن و حرکت در مرزهای دانشی ، عنصر مدیریت برای داده های خام(تجارب) و تبدیل آن به دانشی صریح و قابل تعمیم غیرقابل انکار در توانمندسازی نیروی انسانی و پویاسازی سازمانی ضرورتی انکار ناپذیر است . و درسایۀ مدیریت صحیح در زمینۀ فرهنگ دانشی در سازمان است که آموختن جذّاب و پرثمر می شود ، «آموختن حاصل تعامل است . آموزه های دینی ما هم این را تشویق می کند».(سریع القلم-۱۳۹۱) و به همین توجیه منطقی است که مدیریت دانش را در سازمان فرآیندی تعریف کرده اند ، «چرخشی در جهت کشف ، کسب ، پردازش ، ثبت و نگهداری ، به روز رسانی و انتشار دانش موجود در ذهن سرمایه های انسانی سازمان«سرمایه هوشمند».(جعفری ، حمزه -۱۳۹۱) و این مدیران دانشی هستند که مهارت های نیروی انسانی خود را در یک رقابتی هوشمندانه به منصۀ ظهور می رسانند و سازمان خود را در مرزهای دانشی قرار می دهند تا در رقابت فشرده ، پرسرعت و منعطفِ روزگار مستأصل و منفعل نباشند . و این سیستم مدیریت دانشی است که ارتباطات درون سازمانی را در شاخۀ دانشی مورد نیاز خود گسترده و پر معنی می کنند ، و به همین خاطر است که «امروزه دانش( Knowledge) یکی از استراتژیک ترین کالای شناخته شده است» . مطلب قابل تأمّل در ادبیات مکتوب ما ، توجه به این مهم در عالی ترین سطح است که بشریت اکنون به آن متوجه شده و خود ما نیز به تازگی سعی در عمق بخشی به تجارب و تولید دانش برآمده ایم ، «ناصر خسرو» سروده است :

«مرد خردمند پسندیده را     عمر دو بایست در این روزگار»

«تا به یکی تجربه اندوختن     با دگری تجربه بستن به کار»

            مطلبی که امروزه بر آن اضافه شده ، توجه بشریت به این نکته مهم است که برای تسریع در رشد و توسعه و دانشی بودن بنیان های فردی و اجتماعی ، ایجاد سازمان خردمند و خردورز است ، هم در کسب تجربه و هم در به کار بستن تجربه . و به همین خاطر موسسات مطالعاتی آینده پژوهی راه افتاده و رونق گرفته اند ، لیکن ؛ «تأکید بر آینده سازی ناشی از این فرض است که اینده ها متعدد هستند و در انتخاب آنها ، تا اندازه ای آزادی عمل وجود دارد . اینده ، الزاماً تداوم گذشته نیست ، زیرا در شکا گیری اینده ، بازیگران بسیاری دخیل هستند که عملکرد امروز آن ها به طرح حای اینده بستگی دارد».(قربی-۱۳۹۱) و تلاش برای مدیریت دانش و یا توسعه فرهنگ دانشی و توصیه به تعامل درون سازمانی ، تنظیم عملکردهای فردی و سازمانی با پشتوانه ای از تجارب و رسیدن به آینده ای پربار در رقابتی نفس گیر است .

والسلام

۵/۶/۱۳۹۱ –  ذوالفقار صادقی

مآخذ :

  • قرآن کریم ، ترجمه : آیت الله مکارم شیرازی ،
  • نهج البلاغه ، ترجمه : محمد دشتی ،
  • ماهنامه اطلاعات راهبردی ، سال دهم ، شماره ۱۰۸ سال ۱۳۹۱ ،
  • چکیده مقالات اولین همایش ملی تجربه نگاری ، تجربه کاوی و مدیریت دانش در سازمان ، به کوشش : احمد نورنگ ، سیدضیاءالدین قاضی زاده فرد ، محمدابراهیم مینایی . چاپ ۱۳۹۱ ، دانشگاه امام حسین(ع) ،
  • تابناک T A B N A K خرداد ۱۳۹۱ ،
  • دیوان ناصر خسرو .

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *