رمزگشایی از وصیت نامۀ امام(ره)

بسم الله الرحمن الرحیم

رمزگشایی از وصیت نامۀ امام(ره)

مقدمه؛

نوشته ها و آثار بجا مانده از هر فردی نشانِ اُفق اندیشه ای که صاحبش را در صیرورت های زندگی روزانه اش در محیط جغرافیایی و در باورهایش به نمایش می گذارد و به این گونه است که می توانیم با گذشته گان و گذشتۀ محیط زیست انسانی آشنا بشویم و از آن در ترسیم زندگی بهتر بهره ببریم. بدون شک وصیت نامه ها نیز از چنین فلسفه ای برخوردارند، بخصوص این که آن شخصیت صاحب فکر و اندیشه و نقش آفرین و اثرگذار زمانه و عصر خود باشد، چه رسد به یادگاری که نگارنده آن صاحب انقلابی بی نظیر در زمانی که امکان وقوع انقلاب وجود نداشته است؟ در بی نظیر بودن این انقلاب می نویسد؛ «شک نباید کرد که انقلاب اسلامی ایران از همۀ انقلاب ها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام …»

به همین خاطر است که می توان با افکار و اندیشه ها و دغدغه های امام(ره) بیش از هر متن دیگری در وصیت نامه اش آشنا شد و برای حفاظت از انقلاب و عظمت یابی کشور از آن تکیه گاهی ساخت و چراغی اطمینان بخش برای طی مسیر. در این نوشتار کوتاه سعی خواهم کرد در محورهایی از یادگار گرانسنگ آن امام راحل رمزگشایی کنم، باشد که مورد توجه و عنایت آن روح بلند سفر کرده قرار گرفته باشد و قدمی در خدمت به این ملت بزرگ.

واژگان کلیدی؛

قرآن، مبانی مبارزه، رمز پیروزی، هشدارهای مبنایی، مسئولین و مسئولیت، هرگزهای امام(ره)، خاص و عام مبنایی، وصیت نامه، انقلاب اسلامی، استقلال، آزادی، استکبار، مردم، انتخابات.

قرآن:

امام(ره) در پیش گفتار وصیت نامه اش به موضوع پرداخته و تأکید حضرتش در ابتدای وصیت نامه نشان می دهد که نخستین و بی بدیل ترین و نقطه عزیمت راهی که به موفقیت و عزّت منتهی شود، توجه به قرآن و تلاش در غبارروبی از مظلومیت این نسخه شفابخش خواهد بود، چنانچه خود از عاملین بزرگ به این مهم بود، به نظر نکات اساسی ذکرشده به شکل زیر است؛

  • «… خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومت ها ضد قرآنی …» نکته ای که می توان از نمونۀ قرآن به نیزه کردن در نبرد «صفین» برای بقای حکومت به ظاهر اسلامی اموی تا پشت نویسی کردن قرآن برای غلبه بر مقاومت های داخلی در حاکمیت پهلوی ها، یاد کرد. به عبارتی، مطمئن ترین روش ادامه حاکمیت در جهان اسلام، همین تمسک طاغوتیان در قواره ای مختلف به قرآن کریم است که، امام(ره) به ظرافت اشاره کرده اند.
  • «… کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومت های جائر و آخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامۀ جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد … قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیلۀ جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، …»

برداشت من از مطالب این است که حاکمان جائر برای دوام ظلم و سلطه و استبداد داخلی با تمسک ظاهری به قرآن و آموزه های آن چاره ای جز حمایت و تربیت آخوندهای تحت امر ندارند، آین آخوندها که به تعبیر درست و بحق امام(ره) بدتر از حاکمان جائر هستند، ظلم حاکمیت را به نام قرآن تئوریزه می کنند و به باطل لباس حق می پوشانند تا تحمل ظلم خواست خدا و قسمت تعبیر شود، و اینچنین است که قرآن از متن زندگی سیاسی- اجتماعی انسان ها به سمت مراسمات ختم و سر قبری تغییر رویکرد داده است. و در همین نگاه است که امام(ره) نوشته است؛ «ما همه دیدیم قرآنی را که محمدرضاخان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند …»

مبانی مبارزه:

جملۀ مشهور و پرمغز امام(ره) در توجه به عبرت های بدون جایگزین تاریخی که فرمود؛ «تاریخ معلم انسان هاست»، در وصیت نامه اش به روشنی هم در درس آموزی و هم در پاسخ به سطحی نگری ها بیان شده است، در پیشگفتار آورده است؛ «… و می دانید که لعن و نفرین و فریاد از بیداد بنی امیه لعنه الله علیهم- با آنکه آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده اند، فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتن این فریاد ستم شکن است.» بنظر، یکی از فرازهای راهگشای امام(ره) باشد که تاریخ را نه برای ماندن در گذشته، بل، برای عبرت گیری و اگر بدانیم و عمل نکنیم در گردونه تکرار و در تسلسل باطل گرفتار و کمک به ظلم کرده ایم. توجه دادن به موضوع راه چاره را نشان می دهد که؛ «پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، والّا کار از دست همه خارج خواهد شد. و این حقیقتی است که بعد از مشروطه لمس نموده اید و نموده ایم چه هیچ علاجی بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سرتاسر کشور در کارهایی که محول به اوست بر طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی انجام دهد.» به عبارتی در صحنه بودن ملت و مشارکت در امور حکومتی در چارچوب قانون اساسی می تواند و خواهد توانست بر کفایت ملی بر تکرار حوادث مشابهِ آنچه باعث سلطه بیگانه می شود را بگیرد.

بنظر یکی دیگراز هشدارهای جدی که در کمک به ترقی کشور برای مخاطبین به یادگار گذاشته، توجه به شعارهای پررنگ و لعاب تفرقه افکن است، می فرماید؛ «… گاهی سی چهل سال با مشی اسلامی و مقدس مآبی یا «پان ایرانیسم» و وطن پرستی …» که باعث تفرقه و خدشه وارد کردن در انسجام اجتماعی و وحدت ملی می شوند. و با توجه به همین کفایت سیاسی است که در فرازهای پایانی وصیت نامه آورده است؛ « … که شماها نباید بنشینید و منتظر آن باشید که حکام و دست اندرکاران کشورتان یا قدرت های خارجی بیایند و برای شما استقلال و آزادی را تحفه بیاورند…» با نظر به همین موارد است که می توانیم راهکار اساسی برای تحقق منویات و وصایای امام را در وصیت نامه پیدا کنیم، می فرماید؛ «… به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدید که با گفتار و رفتار خود در صدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند…» و به این صورت، مراتب همگانی در عمل به یکی از قواعد اساسی دین مبین اسلام و اجرایی کردن فریضۀ مهم امربمعروف را شاه بیت بالندگی جامعه در مصون نگه داشتن کشور و ملت از آسیب استبداد و استکبار می داند و در فرازی تحرّک بخش راهکارهایی را با بیان؛ «… و با ارادۀ مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگیها قیام کنید.»

رمز پیروزی:

تفکیک این که کدام فراز از وصایای امام(ره) جدا از موضوع مورد بحث است، مشکل می نماید و بنظر در هر بحث و فصلی از وصیت نامه می توان این مهم را دید. فلذا، به مواردی که بنظر دارای اهمیت برای نویسنده است، اشاره می کنم؛

امام(ره) در فرازی از سخنانش می فرماید؛ «بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است؛ … دو رکن اصلی آن: انگیزۀ الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی؛ و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد.» است، و امام(ره) برای قوام همین اصول در بخشی دیگر خطاب به مسئولین کشوری یادآوری می کند که؛ «همۀ شما به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم خصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد…» و امام(ره) با هوشمندی و بعد از یادآوری اهمیت حضور و مشارکت مردمی و بخصوص قشر مستضعف جامعه بعنوان حقیقتی انکارناپذیر به مهمترین نکته ای اشاره می کنند که باعث اعتماد مردم به حاکمیت می شود و شیوۀ آن را بیان می کند؛ «باید کوشش در جلب نظر ملت بنمایید و از رفتار غیر اسلامی انسانی احتراز نمایید.» مطالبی که در ابعاد مختلف می توان در توصیه های خلف صالح امام(ره) دید. امام(ره) یک نکته کلیدی دیگری از رموز پیروزی را در بخشی دیگر برای عموم کسانی که در این جغرافیا زندگی می کنند و بنظر خطاب اصلی و منطقی مربوط به طراحان و سیاستمداران این کشور باشد؛ «… باید بدانید که وابستگی در بعض امور هرچند ممکن است ظاهر فریبنده ای داشته باشد یا منفعت و فایده ای در حال داشته باشد، لیکن در نتیجه، ریشۀ کشور را به تباهی خواهد کشید …»

هشدارهای مبنایی:

«… انگیزۀ الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید؛ و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقای آن است، فراموشی هدف و تفرقه و اختلاف است…»، به راستی کدام برنامۀ خُرد و کلان و کدام توسعه و پیشرفت ملی و منطقه ای بدون هدف گذاری ممکن است که امام(ره) بر این بدیهی تاکید دارند؟ و کدام توسعه ای و برنامه ریزی دقیق سیاسی و اقتصادی و … با وجود اختلاف به ثمر رسیده است! و به همین دلیل است که رسیدن به هدف و پرهیز از اختلاف را در زنده نگه داشتن انگیزۀ الهی دانسته است، همان که رهبر معظم انقلاب از آن با عنوان «مدیریت جهادی» یاد کردند! به نظر، رجوع دادن دست اندرکاران به این هشدار امام(ره) بوده است.

تاکید مبنایی دیگری که در وصیت نامه به آن برمی خوریم و در طول تاریخِ قبل و بعد پیروزی انقلاب اسلامی و تاکنون با آن مواجه هستیم، مربوط به بحث جدایی دین از سیاست است! نکته اساسی که از چشم تیزبین امام(ره) به دور نمانده است، می فرماید؛ «… و آنچه گفته شده و می شود که انبیا علیهم السلام به معنویات کار دارند و حکومت و سررشته داری دنیایی مطرود است و انبیا و اولیا و بزرگان از آن احتراز می کردند و ما نیز باید چنین کنیم، اشتباه تأسف آوری است که نتایج آن به تباهی کشیدن ملت های اسلامی و بازکردن راه برای استعمارگران خونخوار است، …» مطلبی که در پیرامون آن بحث های سلبی ایجابی فلسفی و کلامی فراوانی صورت گرفته و می شود و معبر نفوذی برای سیاستمداران و سلطه گران را فراهم آورده است، به همین خاطر هشدار امام(ره) بایستی بطور اساسی در دستور کار اندیشمندان قرار گیرد.

هشدار حکیمانه امام(ره) در یک نکته کلیدی دیگری است و خود تبعات متعدد آن را به ظرافت برمی شمارد، اینگونه که؛ « …به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر … وابستگی به یکی از دو قطب را از فرائض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند! … و کشورهایی مصرفی بار آوردند و به قدری ما را از پیشرفت های خود و قدرت های شیطانی شان ترسانده اند که جرأت دست زدن به هیچ ابتکاری نداریم … که در هیچ امری به فکر و دانش خود اتکا نکنیم …» به عبارتی، در وصیت امام(ره) اگر مصرف گرایی هست، اگر ابتکاری وجود ندارد و اگر خوداتکا نیستیم، ریشه اش را بایستی در نداشتن خودباوری جستجو کنیم، و برعکس.

مسئولیت و مسئولین:

امام(ره) با اشاره به فلسفه سیاسی تبلیغ جدایی دین از سیاست و دور نگه داشتن روحانیت از مسایل سیاسی، به یک آسیب جدی در این خصوص می پردازد؛ «… و مع الأسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحانیون و متدینان بیخبر از اسلام تأثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابۀ گناه و فسق می دانستند و شاید بعضی بدانند! و این فاجعۀ بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود. » و به ضرس قاطع می توان به افراط و تفریطی که در دخالت و عدم دخالت متدینین و روحانیت در عالم سیاست دارند، نمونه هایی ذکر کرد. و در دنبال گیری این مهم است که رهبر معظم انقلاب و مسئولین دلسوز نظام جمهوری اسلامی حوزه های علمیه را دعوت به پاسخگویی به مسائل روز می کنند، و به همین خاطر است که آن عزیز سفر کرده، در بخش دیگری آورده است که؛ «… آنقدر که [اسلام]در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام، عبادی سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبت ها را به بار آورده.»

دومین و پراهمیت ترین مسئولیت همگانی و بالاخص مسئولین در وصایای امام(ره)، بنظر؛ عمل به قانون باشد، می فرماید؛ «… از بعد از مشروطه، هیچ گاه تقریباً به مواد قانون اساسی عمل نشد. قبل از رضاخان با تعدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران، و در زمان پهلوی به دست آن رژیم سفاک و وابستگان و حلقه به گوشان آن.» به عبارتی، وقتی امام(ره) عمل به قانون را مهمترین عامل اعتلای کشور می داند و به ظرافت به آسیبی که در کمین قانونمداری تجربه شده را نیز بیان کرده است و در رهایی از این ورطه خطرناک قانون گریزی و یا لوث شدن قوانین مملکتی، می فرماید؛ «اکنون که بحمدا… تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همۀ طبقات پیش آمده است، هیچ عذری باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنی، مسامحه در امر مسلمین است…»، بدون شک قالب دخالت آحاد مردم در امورات کشور و اصلاح معایب و آسیب ها اهمیت دادن به مشارکت در قالب انتخابات های تعریف شده است که، قدرت بدست خود مردم جابجا و در روند اصلاح امور قرار می گیرد.

مطلب اساسی دیگر و اختصاصی که امام(ره) بر آن تأکید می کنند مربوط به دستگاه قضایی است؛ «از مهمات امور مسألۀ قضاوت است که سروکار آن با جان و مال و ناموس مردم است…» در توصیه به رسیدگی نسبت به مشکلات مردمی، یک سفارش همگانی نیز در تکمیل مطلب آورده است، به این شکل که؛ «و به همه در کوشش برای رفاه طبقات محروم وصیت می کنم که خیر دنیا و آخرت شماها رسیدگی به حال محرومان جامعه است که در طول تاریخ ستمشاهی و خان خانی در رنج و زحمت بوده اند. و چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب برای زاغه نشینان مسکن و رفاه تهیه کنند…»

هرگزهای امام(ره) در صیانت از استقلال و آزادی:

در رمزگشایی از وصیت نامه امام(ره) به یک عنصر کلیدی و الزامات آن برمی خوریم!؟ «استقلال»، «آزادی» از کلمات کلیدی در شعارهای انقلاب، برای هرکس در هر طبقه و مقامی دارای حساسیت و اهمیت ویژه ای است، آمده است؛ «… و با کمال تأسف، نویسندگان به اصطلاح روشنفکر که به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای انکه در فکر استقلال و آزادی کشور و ملت خود باشند، خودخواهیها و فرصت طلبیها و انحصار جوییها به آنان مجال نمی دهد که لحظه ای تفکر نمایند و مصالح کشور و ملت خود را در نظر بگیرند…»

همانطوری که آسیب های مورد نظر نیز در مطلب بالا آورده شده، بنظر می رسد، برای صیانت و قداست بخشی از «استقلال» و «آزادی» مان، فرازهای دیگری از وصیت نامه قابل تأمل است، آورده است؛ «… اگر دانشگاهها و مراکز تعلیم تربیت دیگر با برنامه های اسلامی و ملی در راه منافع کشور به تعلیم و تعذیب و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانان جریان داشتند، هرگز میهن ما در حلقوم انگلستان و پس از آن آمریکا و شوروی فرونمی رفت و هرگز قراردادهای خانه خراب کن بر ملت محروم غارتزده تحمیل نمی شد و هرگز پای مستشاران خارجی به ایران باز نمی شد و هرگز ذخائر ایران و طلای سیاه این ملت رنجدیده در جیب قدرت های شیطانی ریخته نمی شد و هرگز دودمان پهلوی و وابسته های به آن اموال ملت را نمی توانستند به غارت ببرند …» بنظر می رسد تکرار کلمه «هرگز» از سوی امام (ره) به چیزی بیشتر و مهمتر از یک هشدار می ماند که، اگر به «استقلال» کشورمان می اندیشیم و می خواهیم در آن و در جهان پرطلاطم آزادترین مردمان روی زمین باشیم، بایستی به آموختن و آموزش، به تعلیم و تربیت و تهذیب همت گماریم که مسیری غیر از دانشگاه و مراکز تعلیم و تربیت ندارد. به قول علامه «اقبال» ؛

«علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ   علم می باید نه ملبوس فرنگ»

و درنگاه به همین مطلب است، در تضمین بالندگی آزادی و آزادگی، می نویسد؛ «… آیا بهتر نیست که با فکر و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمایی برای حفظ میهن خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست که به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یادآوری خود حکومت اسلامی را استقرار دهید؟ …» و با این کلمات ارزشمند ما را توصیه به بزرگترین و ارزشمندترین شکلی از مهمات دین اسلام بنام «امربمعروف و نهی از منکر» و به اصطلاح وادارمان می کند به نقد منصفانۀ دولتمردان در یاری رسانی به ملت بزرگ و تاریخ ساز ایران.

خاص و عام مبنایی:

دغدغه امام(ره) در ساخت ایران اسلامی بطور خاص قابل تأمل است، بدون شک سابقه و اهمیت علم و دانش و قدرتی که از آن حاصل می شود و تجربه تمدن غربی در به انحراف کشیده شدن علم در خدمت صهیونیسم بین الملل، می نویسد؛ «… یکی از آنها ایجاد عداوت بین دانشگاهیان و روحانیان بود، که تبلیغات وسیعی در این زمینه شد؛…» و اگر بخواهیم در تولید و مصرف علم و تکنولوژی به بیراهه نیفتیم و به آنچه مد نظر قرآن و اسلام است عمل کنیم، چاره ای نداریم، به وحدت حوزه و دانشگاه با سازوکار مشخص و قابل اتکا تن دهیم و در این صورت است که جهت گیری تکنولوژی درست خواهد شد. وگرنه با غلبۀ سودمحوری بر اخلاق محوری دچار فساد اقتصادی و سیاسی خواهیم شد، برای نمونه تلاش گاه گاهی دولت در مقابله با زیرمیزی ها در وزارت بهداشت و یا ناتوانی در کیفیت بخشی در صنایع خودروسازی و … نمونه هایی از عدم توجه به ارزش های اسلامی – ایرانی است.

و توصیه عام امام(ره) به عموم ملت در پاسداری از دستاوردهای انقلاب و تداوم بالنده آن، مربوط به حضور در صحنه است، «و وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات، چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخابات خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند…»

توصیه به روحانیت:

«و به جامعۀ محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم، وصیت می کنم که خود را از مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس، کنار نکشند و بی تفاوت نباشند.» و در فرازی دیگر با اشاره به مقاصد شیطانی اجانب، آورده است؛ «… و یکی از راههای با اهمیت برای مقصد شوم آنان و خطرناک برای اسلام و حوزه های اسلامی نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است، …» و بدون شک، بر همین پایه است که در مطلعی دیگر و با صراحت می فرماید؛ «وصیت اینجانب به آن طایفه از روحانیون و روحانی نماها که با انگیزه های مختلف با جمهوری اسلامی و نهادهای آن مخالفت می کنند …» و با اطمینان از بی نتیجه بودن اقدامات این طیف سخن می رانند. بدون تردید، اطمینان قلبی امام(ره) در لبیک گویی به دیدار معبود مربوط به بنایی است بنام «جمهوری اسلامی» ایران و با سازوکارهایی که به یادگار گذاشته تا این ملت بزرگ به عظمت شایسته ای که لیاقت آن را دارد، برسند.

رمزگشایی از وصیت نامه امام(ره) را نمی توان در این مجیز دانست و به آن بسنده کرد، بنظر؛ هر اهل قلم و فکر و مصلحی که برای بالندگی ایرانِ اسلامی دل می سوزاند، فرض است تا گاه گاهی وصیت نامه امام(ره) را بازخوانی و توشه ای از آن برای ادامه راه بردارد.

۱۰/۰۶/۱۳۹۴ ذوالفقار صادقی

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *