روایت شام (۳)

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت شام (۳)

روایت شام را می توان از زوایای مختلف و در ابعاد مذهبی و سیاسی و در تفسیرِ تقابل اسلام ناب محمدی(ص) با اسلام اُموی، عباسی و آمریکایی طرح کردو و امتداد فاجعه کربلا و شامِ حضرت زینب(س) را در طول تاریخ تا شام ۴۸زائر ایرانی پی گرفت، در آنروز شام هم کسی دورنما و سِّر الهی در شام یزیدی را نمی دید تا اثرات آن را این روزها ببیند. علامه جعفری، در تفسیر گرانقدر نهج البلاغه؛«روایتی معروف از علی(ع) آمده است که فرمود: اگر آیه ای در قرآن نبود من تا روز قیامت هر حادثه ای را که اتفاق خواهد افتاد می گفتم و آن آیه این است

یَمحوُا اللهُ ما یَشاءُ وَ یُثَبِّتُ وَ عِندَهُ اُمُّ الکِتابِ(الرعد-۳۹)

خداوند آنچه بخواهد محو می کند و آنچه را که بخواهد اثبات می نماید و کتاب اصل نزد اوست(ج۱۷ص۲۴۹).

اگر حکمتی از آفریدن مژه و اَبرو و دست و گوش و هوش انسانی در نظر است، که هست. چرا در کشتن و کشته شدن و در تدابیر انسانی و شیطانی حکمتی نباشد؟ و سکوت علی(ع) حکمتی است روشنتر از نورِآفتاب و بلندای آسمان و هشدار و درسی است که به هوش؛

«قدر تو رفتن بود در ره مخُسب     تا نبینی آن در و درگه مخُسب»

روایت دوّم؛

روایت تقابل «اسلام ناب محمدی(ص)» با «اسلام آمریکایی»، اگر بازماندگان صحنۀ عاشورا به قافله سالاری حضرت زینب(س)، بدست عمّال اُموی و بنام اسلام، مستانه مفتخر به اسارت خاندان عصمت و طهارت شده بودند که، شورشیان علیه خلیفه را کشته اند و بازماندگان خارجی شان! را به زنجیر کشیده اند، صحنه ای که بعد از قرن ها بدست عمّال اسلام آمریکایی در اسارت زائرین حضرت زینب(س) تکرار شد، در ظاهر فرقی در ابراز مستی شامیان در گذر زمان وجود نداشت و ندارد! اگر آن روز اُسرای کربلا در مقابل استدلال های بظاهر دینی حاکمیت، با تمسُّک به آیات الهی و روایات نبوی، خطِّ نفاق و استبداد را نشان و با روشنگری در اذهان عوام و خواص، بر حقانیت اسلام ناب محمدی(ص) پای فشردند و ستون های فکری حاکمیت را لرزانیدند، زائرین زینبی(س) نیز با تمسک به قرآن و از همان ابتدای اسارت، بر مستی عُمّالِ اسلام آمریکایی پوزه بندی ازمنطق برگرفته از عاشورا زدند و راه رستگاری را در تمسک به قرآن نشان دادند، کاری که دهها سال، بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی با استدلال و فداکاری اجازه رسیدن چنین پیام وحدتی بطور عملی داده نشده بود؟ حال با قرائت قرآن در اسارت تکفیری، پرده های حیرت عمّال آمریکایی فتوا زده شده، دریده می شد که، چگونه محور وحدت مسلمین به غفلت فراموش شده است و چگونه و در چه موقعیّتی بدست زائرین اهل بیت پیامبراعظم(ص) در اسارت در تمسک به بی بی زینب(س) احیاء می شود؟

آری، کسانی که در ۱۴۰۰سال پیش، این فرمایش خاتم رسالت را که فرموده بود؛ «اِنِّی تارک فیکُم الثَّقلین کتاب الله و عترتی» را در پرده حجاب قرار دادند تا در فضای غبارآلود، ارتزاق کنند. و در صحنۀ کربلا به زعم خود، با کشتن خاندان پاک عصمت و طهارت، به محاق فراموشی سپردند، نتوانستند جلو تکرار آن را از زبان احیاگر عاشورا بگیرند، نفهمیدند که؛ «آدمی در دست قبضۀ قدرت حق، هم چون کمانی است و حق تعالی او را در کارها مستعمل می کند و فاعل در حقیقت، حق است نه کمان، کمان آلت است و واسطه است لیکن بی خبر است و غافل از حق جهت قوام دنیا، زهی عظیم کمانی که آگه شود که من در دست کیستم.(فیه ما فیه؛۱۹۰:۱۳۹۰) و اگر می بینیم که ، حضرت زینب(س) در مقابل استدلال ها و تمسخرهای اُموی، با طیب خاطر می گوید؛ «ما رایت الا جمیلا»، یعنی، هرچه دیدم زیبایی بود، نشان از این مطلب است که آینده و ایندگان و اثرات قیام عاشورایی و اسارت شامی را می دیده است.

نویسنده ادعا ندارد که زائرین ما، مثل حضرت زینب(س) بودند و عمل کردند. لیکن، به مصداق سخن مولانا، کمانی بودند در دست حق و اسارت شان به دست عمّال مسلمان و تکفیری آمریکایی، حکمتی بود، انکار ناپذیر. تا به خط اسلام طالبانی بفهماند که؛ غفلت از سفارش وحدتیِ نبی اکرم(ص) در تمسک به «قرآن و اهل بیت» و کمک به خیانتی که به این امانت نبوی شده، تاوانی است که می پردازند و چماقی شده اند در دست صهیونیسم بین المللی و برادر کُشی و شیعه کشی را مباح دانسته اند و شده اند مصداقِ «خَسَرَالدُّنیا والآخره». زائرین زینبی(س)، هوشمندانه درخواست قرآن کرده اند، برای دشمنِ مسخ شده! غیر منتظره بوده که، مگر ایرانی و شیعه، قرآن می خواند؟ قرآن ایرانی و مجوسی از کجا بیورند!

«من که حیران زملاقات توام     چون خیالی زخیالات توام»

«نقش و اندیشه من از دم توست   گوئی الفاظ و عبارات توام»

ایرانی در مصاف با خصم، به قرآن تمسک می کند، چون با تکیه و عمل به فرامین روح بخش و عزّت آفرین آن، هشت سال دفاع مقدس را مدیریت کرده است و الفاظ و عبارات قرآنی در رگ و پی زائر زینبی(س) ریشۀ تاریخی دارد و در حالی که در دستان دشمنِ خونی خود اسیر است، جوهر حقیقی خود را به نمایش می گذارد، که؛

«این قضا صدبار اگر راهت زند     بر فراز چرخ خرگاهت زند»

«از کرَم دان این که می ترساندت     تا به مُلک ایمنی بنشاندت»

این عزیزان و برادران امتحان داده در صحنه های آتش و خون، از قضایی که در آن گرفتار بودند تا چه حد استفاده کرده اند، خود دانند. امّا کمانی بوده اند در دست حق و در راه خیر، راه وحدت مسلمین، راه روشنگری و راه تبیین عینی «اسلام ناب محمدی(ص)»، راه شهیدانی که همسنگرشان بوده اند، خسارت دیدند و به شکرانه الهی، به سلامت و سرافرازانه بازگشتند و مُلک ایمنی شان از حقِّ، یاحق.

والسلام

۲ اردیبهشت۱۳۹۲- ذوالفقار صادقی

برچسب ها:

شام، اسلام آمریکایی، اسلام ناب محمدی(ص)، حضرت زینب(س)، زائرین ایرانی، تکفیری، صهیونیسم، نبیِّ اکرم(ص).

مآخذ:

  • مولانا جلال الدین محمد بلخی(رومی)، فیه ما فیه؛ با تعلیقات: بدیع الزمان فروزانفر، انتشارات: ژکان، چاپ ۱۳۹۰٫
  • ویکتور هوگو، بینوایان؛ ترجمه: حسینقلی مستعان، جلد دوم، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران۱۳۸۴٫
  • دیوان مثنوی معنوی ، جلال الدین رومی.
  • دیوان کبیر(شمس تبریزی)، جلال الدین رومی.
  • دیوان حافظ.
  • علامه استاد محمدتقی جعفری، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جلد ۱۷٫

 

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *