هوس تجاوز (۲)

بسم االه الرحمن الرحیم

هوس تجاوز (۲)

نگاهی به علل و انگیزه های آغاز جنگ تحمیلی

             بررسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ، برای هر ایرانی با هر گرایشِ مذهبی و غیر مذهبی ، ایدئولوژیک و غیر ایدئولوژیک فرضی است مذهبی و ملّی!؟ برای مذهبی ها از این لحاظ که انقلاب اسلامی نشأت گرفته از مکتب رهایی بخش «اسلامِ ناب محمدی(ص)» که فرمودۀ رهبرکبیر انقلاب اسلامی است ، و برای آن هایی که ایران و ملیّت ایرانی با همۀ ابعادش بخاطر عزت و اقتدار ملی که آرزو و خواستی بحق است ، فرضی است لازم .

             هر چه از زمان آغاز و پایان دفاعی مقدسِ هشت ساله می گذرد ، گذر زمان بطور طبیعی سعی در به فراموشی سپردن آن دارد ، نسلی که در کوران آن حوادث بودند و با پوست و گوشت خود آن را لمس کردند و یا دل های داغداری که بر اثر گذر زمان رخت از این دنیای فراموشی بر می بندند ، کمکی است بر فراموشی آن حادثۀ عظیم و تاریخی این ملت ! این فراموشی به هیچ عنوان صورت عینی بخود نخواهد گرفت ؟ چرا که کلیات آن ضبط در تاریخ جهان است ، منظور عدم احساس مسئولیتی است که می تواند ابعادی هرچند بنظر کم اهمیت را در حاشیه نگه دارد. مطلب اساسی دیگری که می تواند اهمیتش بیشتر و شکننده تر از مطلب اولی باشد ، تحریف این واقعیّت بزرگ و شبه ناک  و مشکوک جلوه دادن آن و در نهایت به زیر سئوال بردن حقیقت ماجرا در قبل ، حین و بعد از اتمام آن در همۀ ابعادش باشد ، دغدغه ی  هر اندیشمند منصفی است که برای ایران و ایرانی می اندیشد و در فکر استقلال ، آزادی و مردم سالاری و پیشرفت و عظمت یابی اسلامی و ملی مردمان این آب و خاک مقدس است .

             جنگ عراق با ایران که در ایران با نام های دفاع مقدس ، جنگ تحمیلی ، و جنگ هشت ساله ، و نزد اعراب با نام های قادسیۀ صدام و جنگ اوّل خلیج فارس(به عربی : قادسیه صدام ، حرب الخلیج الأولی) شناخته می شود ، جنگی است که از شهریور۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷٫(۱) در ظاهر بین دو کشور ایران و عراق در جریان بود ، این جنگ ، «یکی از پیچیده ترین جنگ های جهان و منطقه بود و ما اکنون در شرایطی قرار گرفته ایم که لحظه به لحظه اسرار و ناگفته هایی از این جنگ منتشر می شود . بخشی از حقیقت ، درون جنگ ماست و بخشی دیگر آن در دست ۲۶کشوری است که چرخ های ماشین جنگی عراق را روغن می زدند.(۲) تهاجم همه جانبه دشمنان این مرز و بوم با مجری گری رژیم بعث عراق به ریاست صدام در ۳۱شهریور با این اعلام که ؛ «بغداد به جهان اعلام می کند : کنترل شط العرب را به دست گرفتیم»(۳) یک آغاز بی مقدمه و بی منطق حاکم بر جهان دو قطبی نبود ! بلکه ، با محاسبات روز در روابط بین الملل و قواعد حاکم بر جنگ ها منطبق و عقلایی بود ، چیزی که این معادلات دقیق را بهم زد و محاسبات را از نوعی دیگر رقم زد ، شایسته ارزیابی مکرر دارد تا این عظمت تاریخی در کوران حوادث کهنه و منحرف نشود ، چه کسی و کسانی شایسته تر از آفرینندگان این حادثه تا آیندگان و فرزندان این مرز و بوم را با حقیقتی افسانه گونه آشنا سازند تا با عزت و غرورِ مقدس بر تداوم آن در ابعادی درخور پای فشارند و خفاشان در پرتو نور آن جرأت بیرون آمدن از تاریکی را نداشته باشند .!؟

             این که چه عوامل و انگیزه هایی محرک رژیم حاکم بر کشور عراق ، هوس تاختن بر این سرزمین را باعث شدند ، بحثی است مبنایی که در آن می توان بر متغیّرهای ثابت و متحوّل اشاره کرد و نسل کنونی و آیندگان خواهند توانست با بازخوانی آن ها ، نگهبان اصیل این مرز و بوم باشند . از مجموع عوامل مطرح ، چند عامل را مورد بررسی قرار می دهیم :

۱)    حل مشکل ژئوپلیتیک  : از زمان تأسیس کشور عراق و تعیین خطوط مرزی بین دو دولت ، کشور عراق در تنگنای سرزمینی به لحاظ دسترسی به آب های آزاد قرار گرفته است ، برای حل این مسئله ، دو راه کار اساسی در دستور کار حاکمیت بغداد بطور ثابت بوده است ؛ «الف در اختیار داشتن کویت یا حداقل دو جزیرۀ وربه و بوبیان ، ب- حاکمیت بر خوزستان یا حداقل حاکمیّت انحصاری بر آب های اروندرود.» (۴)همین مشکل ژئوپلیتیکی با عث شد ، وقتی حزب بعث طی یک کودتای خونین به قدرت رسید ، سعی کرد با توسل به قدرت نظامیان حلِّ مسئله نماید ، بدون این که توانسته باشد روابط حاکم بر معادلات بین المللی را ارزیابی نماید ، دست به سلاح بُرد ، نتیجه اش شد قراردادمشهور و تحقیرآمیزِ ۱۹۷۵الجزایر و قدرت نمایی هرچه بیشتر ایرانیان . قراردادی که در ابعاد منطقه ای ، بین المللی و مهم تر از آن در صحنۀ داخلی تحقیر و بی کفایتی سیاسی و نظامی حاکمان بعثی را تفسیر بود «و آن ها مترصدِ فرصت بودند تا در فرصت مناسب ، بار دیگر به خواسته های مورد نظر دست یابند.»(۵) و به همین خاطر در مصاحبه سفیر عراق در لبنان ، یکی از شروط عدم استفاده از زور را «تجدید نظر در عهدنامه ۱۹۷۵درباره اروندرود می داند»(ویکیپدیا) و بالاتر از آن در ۱ژوئن۱۹۸۱م «صدام در مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل اذعان کرد که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی ۱۹۷۵در زمان شاه خود را مغبون می دیده»(۶) مطلبی که مورد اذعان اکثر سران حزب بعث در آغاز تجاوز بوده است .

۲)    ضعف در اوضاع داخلی ایران و ضعف ارتش  : از عوامل اساسی و انگیزشی جبهۀ غربی- عربی و هوس حاکمان بعثی ، اوضاع سیاسی و وضعیّت نابسامان ارتش کلاسیک ایران بود؟ که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ، در محاسبات دشمنان این ملّت و بخصوص رژیم حاکم بر عراق بوده است . در این زمینه روزنامه «لس آنجلس تایمز» به تاریخ ۲۹/۳/۱۹۷۹برابر با۹/۱/۱۳۵۸نوشت ؛ «مقامات دولت آمریکا روزچهارشنبه اعلام داشتند که ایران پیشنهاد کرده است ۷۸فروند هواپیمای اف-۱۴خود را به آمریکا بازپس فرستد . . . مقامات آمریکایی گفتند که پنتاگون بیشتر خواهان پس گرفتن موشک های فونیکس است تا هواپیماهای اف-۱۴٫»(۷) و شش ماه بعد ، واشنگتن پست در تاریخ ۱۹/۱۲/۱۹۷۹برابر با ۲۸/۹/۱۳۵۸نوشت ؛ «افسران عراق در منطقه فکه ابراز اطمینان کردند ارتش ایران که زمانی قدرتمند بود ، اکنون در آشفتگی و نابسامانی است و حریفی برای ارتش عراق محسوب نمی گردد.»(۸) و بعد از این برآوردها است که مطبوعات غربی و عربی بر آمادگی ارتش عراق در برگزاری مانور در جنوب صحّه گذاشتند . و هر چه به زمان آغاز رسمی تجاوز نظامی نزدیک می شویم برآوردها و تحلیل های نظامی از وضعیت نظامی از دقت بیشتری برخوردار است ، «نیویورک تایمز» در۱۵/۴/۱۹۸۰نوشت ؛ «از زمانی که ایرانِ امپراتوری به ایران انقلابی تبدیل شده ، نیروهای مسلحش به نیروهای بی انضباطی تبدیل شده اند . . . بر اساس یک تخمین تمامی هواپیماهای پیشرفته اف-۱۴تام کت ایران زمین گیر شده اند و تنها نیمی از اف-۴ها و اف-۵های ایران قابل استفاده اند.»(۹) موضوعی که با سیاست هماهنگ تضعیف ارتش فاجعه بار شد تا شاید بدون هزینه ای سنگین به کار انقلاب پایان داده شود . فلذا ، «طبق نقشه ، پس از کودتا ارتش عراق خوزستان را اشغال می کرد و بختیار دولت آزاد تشکیل می داد.»(۱۰) با وجود شکست کوتای نوژه در ۱۸تیر۱۳۵۹ ارتش عراق در ۲۰ نقطه مرزی درگیری ایجاد کرد.(۱۱) از این رو ، آن ها پنداشتند که فرصت مناسبی دست داده است تا بتوانند ابتکار عمل را در دست گیرند .(۱۲)

۳)    هوس ریاست براتحادیه عرب :  نیویورک تایمز در ۱۳/۴/۱۹۸۰برابر با۲۴/۱/۱۳۷۹ آورده ؛ «درخواست عراق برای رسیدن به رهبری اعراب از اجلاس سران اعراب در بغداد برای بحث پیرامون قرارداد کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸ شروع شد.»(۱۳) کریستین ساینس مانیتور در ۱۰/۴/۱۹۸۰برابر با ۲۱/۹/۵۹ نوشت ؛ «عراق که تا چندی پیش در میان اعراب منزوی و بیگانه ستیز بود ، می خواهد که رهبر امت عرب گردد . . . خواست عراق بر دستیابی به رهبریت اعراب هنگامی به صورت رسمی مطرح گردید که بغداد در نوامبر سال ۱۹۷۸ میزبان اجلاس سران ضدِّ سادات گردید.(۱۴)  تحریکات در ارائۀ تحلیل های سوگیرانه برای هر فردی که در عالم سیاست مبتدی است ، گویا هستند . ولی صدام با آن خوی دیکتاتور مآبانه اش نتوانست آن را حلاجی کند ، چرا که مخالفت با قرارداد «کمپ دیوید» مطلبی نبوده که به مذاق غربی ها خوش بیاید !؟ تحلیل ها و تبلیغات هدفدار در حدی بوده که صدام را در یک پروژه هدف دار بفریبد ، وقتی ؛ «آقای دکتر ابراهیم یزدی ، وزیر امور خارجۀ وقت ایران در کنفرانس جنبش عدم تعهّدها در هاوانا در ملاقات و مذاکرات خود با صدام از وی پرسید که چرا در امور خوزستان دخالت می کند . صدام نه تنها این دخالت را انکار نکرد ، بلکه پاسخ داد که حزب بعث معتقد به پان عربیسم است و کمک او به اعراب خوزستان در اجرای اصول و اهداف حزب بعث عراق است .(۱۵) ، رسیدن به ریاست اعراب چیزی نبود که در شرایط آن روز بین المللی قابل چشم پوشی باشد ، فلذا ؛ در عملیاتی سازی آن : «حافظ اسد ، رئیس جمهور سوریه را به بغداد دعوت کرد و پیشنهاد نمود به منظور ایجاد جبهه ی شرقی قدرتمند علیه اسرائیل ، عراق و سوریه با یکدیگر متحد شوند . این اقدام به همراه برگزاری نشست سران عرب بر ضد قرارداد کمپ دیوید در بغداد باعث پایان انزوای عراق و بهبود جایگاه آن در جهان عرب گردید ، اما انقلاب[اسلامی] ایران موجب ناکامی طرح اتحاد عراق و سوریه شد.(۱۶).

۴)    هوس ژاندارمی خلیج فارس : تفسیر شیطانی و هدفدار صهیونیسم در مطبوعات زیرکانه است ؛ کریستین ساینس مانیتور در ۲۱/۱۱/۱۹۷۹برابر با۳۰/۸/۵۸ : «تهاجم قریب الوقوع» علیه سه جزیره ی تحت کنترل ایران ترتیب دهد . . . این سه جزیره به نام های ابوموسی و تنب کوچک و بزرگ ، به صورت سنتی مورد ادعای «امارات متحده ی عربی» بوده اند اما در سال ۱۹۷۱توسط ایران اشغال شدند.[!](۱۷) و در ادامه همین نوع تلقین ها بود که ادامه آن را مطبوعات عربی منطقه پی گرفتند ، بعنوان مثال : از سوی «طارق عزیز» و «جاسم» وزیر اطلاعات عراق ، در روزنامه هایی چون العمل ، الآحرار، بحرین و رویتر ، موضوع را به اشکال مختلف تکرار کردند .(۱۸) و در حالی که صدام خود را در اوج عزت نظامی احساس می کرد ، تایمز لندن در ۲۵/۹/۱۹۸۰نوشت : «یک سخنگوی ارتش عراق : احترام ایران به حاکمیت عراق بر مناطق مرزی این کشور با ایران از جمله آبراه اروندرود و بازگرداندن سه جزیره ابوموسی ، تنب بزرگ و تنب کوچک ؛ احترام و شناسایی حاکمیّت و حقوق مشروع عراق است .(۱۹) مطلب فوق بیانگر این تحلیل است که ؛ بعد از فروپاشی سیاست دوستونی «نیکسون کیسینجر» در منطقه که ژاندارمی آن را ایران یدک می کشید و در تأمین منافع انرژی غرب در منطقه خلیج فارس حاکمیت بلامنازع داشت و اکنون صدام به این نتیجه رسیده بود و یا به این تحلیل رسانیده بودند که جایگزینی مناسب برای شاه مخلوع  در منطقه شود . تحلیل فوق زمانی هوش از سر صدام و حزب بعث می پراند که این ژاندارمی در صورت تحقق  و درپیوند با ریاست اعراب تکمیل می شد ! که به هیچ وجه نمی توانست به مذاق صهیونیست ها خوش بیاید ، نکته ای که صدام نتوانست به آن پی ببرد .

۵)    تصوّر حملۀ آمریکا : اقدام دانشجویان پیرو خط امام(ره) در اشغال بزرگترین مرکز جاسوسی آمریکا در خاورمیانه که عنوان رسمی و دیپلماتیک سفارتخانه را یدک می کشید و حبس دیپلمات های مستقر در آن ، این تحلیل را نزد تئوریسین های آمریکایی بوجود آورد که ، «دادن چراغ سبز به عراق در حمله به ایران و نیاز تسلیحاتی ایران باعث نزدیکی ایران به آمریکا و آزادی گروگان ها  را فراهم خواهد آورد.»(۲۰) این تحلیل ها را اگر در کنار شکست سنگین نظامی آمریکا در طبس در نظر بگیریم ؛ «صدام را به این فکر انداخت که آمریکا برای جبران شکست ، حمله مجددی را علیه نظام جمهوری اسلامی اجرا می کند و در نتیجه جنگ میان ایران و عراق دخالت مستقیم می کند . یکی از نشانه های این اقدام ، استقرار ناو هواپیمابر یواس اس کتی هاوک Kitty Hawk  در خلیج فارس و ورود ۶۰۰۰ چترباز آمریکایی در پایگاه نظامی ای در بحرین درست چند هفته قبل از آغاز تهاجم عراق بوده است .»(۲۱) مانور نظامی در جابجایی نیرو در منطقه به همراه اتفاقات سیاسی در روابط بین الملل ، هوس تجاوز را در کام صدام لذیذتر می نمایاند .

۶)    ترس ازصدور انقلاب : پیام انقلاب اسلامی بیش از هر چیز ، به دلیل بافت جمعیتی عراق خطرناک محسوب می شد . حدود ۱۵ تا ۲۰درصد این جمعیت سنّی و بیش از ۵۵ تا ۶۰درصد شیعه بودند.(۲۲) به طور طبیعی و در کنار سایر عوامل بهانه ای بود منطقی . و از سویی ؛ «بزرگنمایی جهت دار غربیان از شعارهای موکد صدور انقلاب و ارزش های انقلابی رهبر ایران نزد کشورهای عرب منطقه و تلقین این مفهوم که ایران خواستار سرنگونی نظام عراق می باشد نیز توانست کشورهای عرب منطقه را به این باور برساند که می بایست با نظام جمهوری اسلامی ایران برخورد جدی به عمل آید.»(۲۳) و در همین نگاه است که ، آبزرور در ۲۱/۹/۱۹۸۰نوشت ؛ «اصلی ترین هدف صدام این است که ایران را به گونه ای تضعیف کند که این کشور نتواند انقلاب را در میان شیعیان جنوب عراق هدایت کند.(۲۴) پیام انقلاب ، پشتیبانی اعراب ، بزرگنمایی سامانه تبلیغی و تحلیلی رسانه ای صهیونی و واقعیات سیاسی روز باعث شد تا صدام برای توجیه تجاوز نظامی اش ؛ «در نامه ای به تاریخ ۴مهر۱۳۵۹به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نوشت ، ادعا کرد که عملیات نظامی ارتش عراق که از تاریخ ۳۱شهریور۱۳۵۹ به اجراء درآمد ، «دفاع پیشگیرانه» برای دفاع از منافع حیاتی عراق بوده است .(۲۵)

۷)    سناریوی آمریکا : سقوط رژیم شاه در ایران ، بطور طبیعی نظم و منافع نامیمون آمریکایی را فروپاشانید و ثبات و امنیت مورد نظر غربی ها را با خطر جدی مواجه کرد ، سقوط شاه علاوه بر آن که منطقه را با خلاء قدرت مواجه ساخت ، موجب شد که انقلاب اسلامی به عنوان عامل برتر در تغییر وضع موجود به طور بالقوه امکان ایفای نقش منطقه ای را از آن خود کند.(۲۶) مطلبی که تئوری پردازان آمریکایی در بطن قرارداد ۱۹۷۵الجزایر دیده بودند ؟«اسناد سفارت آمریکا در تهران نشان می دهد که از قرارداد الجزایر به بعد ، عراق به سوی آمریکا متمایل شد و سعی کرد منافع خود را با منافع آمریکا منطبق کند.(۲۷) و به همین دلیل است که به تاریخ ۲۳/۹/۱۹۸۰برابر با۱/۷/۱۳۵۹روزنامه های گاردین ، رویتر و مسکو و پراودا نوشتند ؛ «شوروی آمریکا را متهم به شوراندن عراق و ایران علیه یکدیگر به عنوان بخشی از طرح خود برای سلطه بر جهان کرد.(۲۸) و هنری کیسینجر در تحلیلی گفت ؛ «خصومت های بین ایران و عراق عمدتاً ناشی از آن است که آمریکا مسئولیت های خود در خلیج فارس را رها کرده است.(۲۹) و «جیمز بیل ، کارشناس و تحلیل گر آمریکایی مسائل سیاسی خاورمیانه و خلیج فارس معتقد است دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به طور کلی می توان در «تسلط یافتن بر قدرت اسبق منطقه ، خود را به عنوان ژاندارم جدید این منطقه استراتژیک معرفی کند و از این طریق امتیازات سیاسی و اقتصادی فراوانی از کشورهای ثروتمند منطقه کسب کند.»(۳۰) و با توجه به همۀ این تحلیل ها می توان این عنوان را تیتر کرد که طرح تهاجم به ایران سناریویی از پیش طراحی شدۀ آمریکایی بوده است و شاهد مثال ما جملۀ ریچارد نیکسون است که ؛ «برای ایالات متحدۀ آمریکا دلایل کافی و منطقی زیادی در مورد بهبود روابط با کشور عراق موجود است.»(۳۱)

والسلام

  ۳۱/۶/۱۳۹۱- ذوالفقار صادقی

پی نوشت ها :

۱-   http://fa.wikipedia.org (ویکیپدیا- دانشنامه آزاد) ناگفته های جنگ ایران و عراق ،

۲-   همان ،

۳-  جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان (زمینه سازی و آغاز جنگ) ، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس ، جلد اول ، ۱۳۷۸ :۱۰۶ ،

۴-   ولایتی ، علی اکبر ؛ تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ، ۱۳۷۶ : ۵۷ ،

۵- اردستانی ، حسین ؛ رویارویی استراتژی ها (جنگ عراق و ایران) ، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس ، ۱۳۸۸ :۷۴ ،

۶-               ویکیپدیا ، دانشنامه آزاد ؛ انگیزه های اصلی شروع جنگ (پیشین) ،

۷-               جنگ ایران-عراق ، پیشین ، ص۲۹و۲۸ ،

۸-   همان ، ص ۴۳ ،

۹-   احمدی ، حمید (انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران-برلین) ، ویکیپدیا ، پیشین ،

۱۰-  انگیزه های اصلی شروع جنگ ؛ ویکیپدیا ، پیشین ،

۱۱-  همان ،

۱۲-  اردستانی ، حسین ، ص۱۲ ، پیشین ،

۱۳-  جنگ ایران-عراق ، جلد اول ،ص۱۳۴ ، پیشین ،

۱۴-  همان ، ص۱۶۲ ،

۱۵-  ولایتی ، علی اکبر ، ص۵۱ پیشین ،

۱۶-  دیلیپ هیرو ؛ طولانی ترین جنگ ، رویارویی نظامی ایران و عراق ، ترجمۀ : علیرضا فرشچی ، رضا فریدزاده و سعید کافی ۱۳۹۰ : ۵۵و۵۴ ،

۱۷-  جنگ ایران-عراق ، ص۲۶ پیشین ،

۱۸- همان ، صص۱۹۹ و ۹۳ ،

۱۹-  ویکیپدیا ، پیشین ،

۲۰-  احمدی ، حمید ؛ پیشین ،

۲۱-  انگیزه های اصلی شروع جنگ ، پیشین ،

۲۲-  اردستانی ، حسین ؛ ص۷۹پیشین ،

۲۳-  انگیزه های اصلی شروع جنگ ، پیشین ،

۲۴-  همان ،

۲۵-  احمدی ، حمید ؛ پیشین ،

۲۶-  اردستانی ، حسین ؛ ص۸۰ پیشین ،

۲۷-  همان ، ص۷۶ ،

۲۸-  جنگ ایران-عراق ، ص۳۷۵پیشین ،

۲۹-  جنگ ایران- عراق ، جلد دوم ،

۳۰-  انگیزه های اصلی شروع جنگ ، پیشین ،

۳۱-  ولایتی ، علی اکبر ؛ ص۳۸پیشین .

About ذوالفقار صادقی

Check Also

پرسش و پاسخ سیاسی (۵) رزمندگی در گردونه سیاست ورزی:

رزمندگی واژه ‌ای است که به زندگی جمعی در جغرافیای ایران در دهۀ شصت انسجام و به سلایق مختلف وحدت مثال زدنی بخشید و حال با احساس اینکه این واژه مفهوم ساز با خطر مواجه شده به شکل طبیعی مدعیان آن را وادار به واکنش می‌کند بدون آن که از خود سؤال کنند چه اتفاقی باعث چنین برداشتی شده است، با این ذهنیت در فضای مجازی وارد گود سیاست و سیاست ورزی شده‌اند بی‌توجه به این مهم که دفاع از آرمان‌ها بدون گذر از متن واقعیات جاری مردم را به خاک مذلت در سبک زندگی می‌نشاند. این بخش از مجادله نمودی از چنین فضایی می‌تواند باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *